مقاله چگونه یک نمایشنامه 10 دقیقه ای بنویسیم
چگونه یک نمایشنامه 10 دقیقه ای بنویسیم
نمایشنامه نیمی از كار نمایشی است و اگر موضوع خوب و جذابی را برای آن انتخاب كرده باشیم، و طرح اولیه ما از استحكام كافی برخودار باشد، قطعاْ نمایش خوبی برای دیدن را می توانیم فراهم كنیم. تمام هدف ما از اجرای یك برنامه نمایشی یا ” نمایش عروسكی “، اثر گذار بودن آن بر مخاطبان نمایش یا حداقل خوانندگان نمایشنامه است. بدین لحاظ ضرورت دارد تا در انتخاب موضوع و ارائه ایده و طرح اولیه دقت نظر بیشتری داشته باشیم. اغلب نمایش های آماتوری (تجربی) و حتی گاه حرفه ای، كه جاذبه ای برای مخاطبان ندارند، از ضعف متن و نارسایی های نمایشنامه رنج می برند!
در حالی كه یك نمایشنامه قوی و جذاب را اگر یك گروه متوسط هم به صحنه ببرد، از جاذبه كافی برای بیننده برخودار است. یك متن ضعیف نمایشنامه را یك گروه قوی هم نمی تواند برای تماشاگر قابل تحمل بسازد. بدین ترتیب تا حدودی پاسخ پرسش های ما درباره اهمیت “انتخاب موضوع” و ” طرح اولیه ” نمایشنامه داده می شود. حال باید در جستجوی ” موضوع “، ” ایده” و “طرح” برای نمایشنامه باشیم. ایده و طرح اولیه نمایشنامه را كه طبعاْ در برگیرنده یك موضوع (محتوا) است، از كجا باید بدست بیاوریم؟ برای كسی كه اهل كتاب و مطالعه باشد، یافتن ایده و فكر اولیه از بین داستانها، حكایتها، اشعار و سرده ها، زندگی نامه ها، مجلات و منابع مكتوب مرتبط با ادبیات كودك و نوجوان بسیار آسان است.
در این مقاله 12 روش موثر که بتوان یک نمایشنامه را در 10 دقیقه نوشت را بیان نموده ایم .
12 روش برای نمایشنامه نویسان علاقه مند:
1. از تفسیر بپرهیزید، به اصل داستان بپردازید. به این ترتیب گرهای برای باز کردن به مخاطب ارائه خواهید داد و به آنها اجازه میدهید با شما بازی کنند. فراموش نکنید – ما همیشه جذب مجهولات میشویم.
2. جزییات باید در ارتباط با کنش نمایش باشند. شما فقط 10 دقیقه فرصت دارید- پس زمانی برای عوامل نامربوط ندارید. هیچ چیز تصادفی نیست. (گرچه شاید در ابتدا اینطور به نظر برسد!) بطور مثال: اگر دارید نمایشی راجع به سگها مینویسید پرده که بالا می رود، یک استخوان در صحنه دیده میشود.
3. بدانید که موضوع نمایشنامه، دربارة چیست و آن را به صورت کنایه بنویسید. کنایه بیش از هر عنصر دیگری به نمایشنامة شما وحدت و یکپارچگی میدهد.
4. یک شخصیت برای رسیدن به آنچه میخواهد، حرف میزند. همة شخصیتها دارای رویایی هستند. همین رویاهاست؛ که آنها را ویژه میکند. حال، این رویاها چگونه برآورده میشوند؟ چرا برآورده نمیشوند؟ چگونه به خود شخصیتها برگردانده میشود؟
5. یک شخصیت باید به نحوی به دور از تعادل باشد. شخصیتهای واقعی در بعضی شرایط، افراطی عمل میکنند. در موارد دیگر تفریط میکنند. اگر بین آنچه شخصیتهای شما میگویند و عمل میکنند، ناهمخوانی وجود دارد، احتمالاً شما تئاتر نمینویسید.
6. وقت را صرف گفتن از چیزی که قابل نمایش داده شدن است، نکنید. تصاویر بسیار قدرتمندتر از کلمات هستند.
7. عدم بازگشت، جزئی از هر نمایشنامه بزرگ است. قهرمان، مسیر را طی میکند. اکنون دیگر هیچ راهِ بازگشتی نیست!
8. هیچگاه شخصیتهایتان را به راحتی رها نکنید! اگر چنین کنید، هرآنچه به آنها مربوط میشود، دیگر بیمعنی میشود. آنها با داستانشان فرار میکنند- اما به صورت نابجا!
9. هر قهرمان باید سفری را طی کند. اما نقطة آغاز و پایان آن باید کاملاً متفاوت از هم باشد. اتفاقات بزرگی رخ میدهد- نه زندگی روزمره با اعمال تکراری مثل قهوه ریختن و سیگار روشن کردن. رویدادهای دگرگون شده زندگی. اگر نقطة پایان قهرمان شما همان جایی باشد که از آن آغاز کرده بود، باید به جهنم برود و برگردد تا به آن برسد.
10. ببینید چه چیز در نمایشنامه شما جهانی است. اینها درواقع پنجره هایی هستند، که به ما اجازه میدهند به دنیای شما وارد شویم.
11. به خاطر داشته باشید که نقطة اوج داستان شما جایی است که ماجرا یا میبرد یا میبازد! مخاطبان پاداش توجه خود را میگیرند. (تسویه حساب بزرگ!) معیار یک نمایشنامه خوب، قدرت خوداکتشافی آن است.
12. تمام جزییات در آخر داستان به هم میرسند. (به قاعده 2 رجوع کنید) به هرحال به هر طریقی ما باید برسیم به همان استخوان. سعی کنید از شر استخوان خلاص شوید.
شما می توانید برای ثبت نام بر روی دوره نمایش نامه نویس کلیک کنید.
منبع : بیتوته