ویراستار کیست و ویراستاری چیست؟

با توجه به رشد روزافزون علم و آموزشهای کوتاه مدت، مرکز توسعه آموزشهای مجازی پارس با هدف بالا بردن سطح علمی و کمک به تحقق این امر مقاله ویراستار کیست و ویراستاری چیست؟ را طراحی و در دسترس علاقمندان قرار داده است .

ویراستار کیست و ویراستاری چیست؟
ویراستاری، احیای یک نوشته و هویت بخشی به آن است. با وجود این تفاسیر، ویراستاری در ادبیات رسانه ای کشورما و نیز دنیای نویسندگان و مؤلفان جایگاه چندانی ندارد و نویسندگان، بی­توجه به آنچه خواننده را در هنگام خواندن یک کتاب میخکوب می کند، علاوه بر محتوای غنی آن و قلم توانمند نویسنده، آراستن آن به پیرایه های ادبی و زدودن پلشتی های مخدر ذهن از واژگان مازاد است.
ویراستار در حقیقت باید در نوشته جان جاری کند و این جاری کردن جان کاری است باطنی. پس ویراستار باید حتماً نویسنده خوبی باشد و در عین حال از فن ویرایش هم آگاه باشد تا بتواند این جان بخشی را در اثر ایفا کند.
ویراستار خوب کسی است که مطالعات گسترده و طیفی و منشوری داشته و در ابواب مختلف صاحب اطلاع باشد؛ مثلاً ویراستار متون دینی باید در مجموعه علوم دینی از هر کدام خوشه ای برگرفته و از هر خرمنی گلی و خوشه ای فراچنگ آورده باشد.
فرق نویسنده و ویراستار، همین جا معلوم می شود. نویسنده ای که مثلاً در فلسفه قلم می زند، نیازی نیست که از علوم دیگر خیلی بداند، اما اگر بداند چه بهتر. اما ویراستار یک متن فلسفی، اتفاقاً باید به اصطلاحات حوزه های دیگر علوم دینی کم و بیش آشنا باشد تا مثلاً هنگام ویرایش و تغییر و بازپروری اصطلاحات و ترکیبها، اصطلاحات حوزه های مختلف علوم را با یکدیگر در نیاویزد؛ بداند که در اصطلاح روان شناسی معنا، feed back و بازخوردی دارد، اما مثلاً در اقتصاد بازخورد دیگر دارد، در ادبیات بازخورد دیگر دارد. کسی که حتی تک واژه بسیط فرهنگ را می خواهد در جایی به کار ببرد یا دست بزند یا ترکیبات مضاف و مضاف الیه و موصوف و صفتی از فرهنگ بسازد، باید بداند که فرهنگ در هر حوزه ای از دانش، کاربردی و مبنایی دارد. این نیاز برای ویراستار سبب می شود به این باور برسیم که ویراستاری شأنی بالاتر از نویسندگی به طور مطلق دارد

ویراستار کیست و ویراستاری چیست؟

ویراستار خوب باید نویسنده ای خوب باشد، باید آگاهی های ادبی خوب داشته باشد، آگاهی های زبان شناسی و آگاهی های فرامتنی داشته باشد، در حوزه های مختلف دانشی، نمی گویم که مسلط باشد، در هر کدام صاحب مطالعه باشد. ویراستار باید اصولاً آدم پرمطالعه ای باشد.
ویراستار باید حتماً در حوزه مورد بحث، دست کم نویسنده توانایی باشد و در حوزه های همجوار هم مطالعاتی داشته باشد تا بتواند دو وظیفه ای را که گفتم، انجام دهد . با همه حساسیتی که ویرایش (ادبی) در فرایند چاپ کتاب دارد، متأسفانه آن چنان که باید و شاید، به آن اهمیت داده نمی شود. بسیاری از ناشران به بهانه پایین آوردن بهای تمام شده کتاب برای مشتری (!)، ترجیح می دهند تمامی مراحل آماده سازی کتاب (جز حروف چینی آن) را به عهده مؤلف / مترجم بگذارند.

ویرایش چیست ؟
شاید بخشی از مشکل در این زمینه، خودِ ویراستاران باشند؛ آن دسته از ویراستارانی که با حوزه کار خود آشنا نیستند و اصول ویرایش و توجیه علمی آنچه را بر روی متن انجام می دهند، نمی دانند؛ درنتیجه، یا در ویرایش افراط می کنند یا تفریط. گاه چنان مطلب را عوض می کنند و تغییر می دهند که می توان گفت اثر جدیدی خلق می کنند و با این کار، هم خود را به زحمت می اندازند و هم بر خیل مخالفان ویرایش می افزایند؛ و گاه ویرایش را به رسم الخط و نشانه های نقطه گذاری و بعضی تعویض های ثابت و کلیشه ای (تبدیل فعلِ می باشد به است، می نماید به می کند، می گردد به می شود،…) محدود می کنند و باعث می شوند کار ویرایش را سبک و فقط محلّی برای کسب درآمد بپندارند.
در نگاه و تعبیری ساده، کار ویراستار یا ویرایشگر را می توان به کار یک آرایشگر تشبیه کرد و از این نظر گفت ویراستار همان کاری را با متنِ خامِ دست نویس (به اصطلاح، خبر) می کند که یک آرایشگر با مو. او موهای اضافی را می چیند، دور مو خط می اندازد، مو را مرتّب می کند، شانه می کند و به آن نظم می دهد و خلاصه همه تلاش و تجربه خود را به کار می برد تا ظاهر فرد آراسته و موجّه تر جلوه کند. ویراستار هم کلّیه این تغییرات را انجام می دهد برای آنکه متن کتاب ساده و قابل فهم باشد و انتقال پیام راحت تر صورت گیرد.
ویرایش (ویراستاری)، بخشی از کار آماده سازی کتاب است که کلیه امور پیش از حروف چینی کتاب را شامل می شود. ویرایش، تمامی تغییراتی را شامل می شود که لازم است روی متن انجام گیرد تا نثری روان و منطبق با توانش زبانی گویشوران زبان به دست آید.
لزوم وجود ویراستار، نسخه پرداز و نمونه خوان هر متن نگاشته یا ترجمه شده ای که قرار است به صورت کتاب یا مقاله منتشر شود، قبل از حروف چینی، حتما باید از نظر ویراستار گذرانده شود:
به نظر من، هر نویسنده ای باید این کلمات را، مثل کلمه «آمبولانس» روی آمبولانس ها، به صورت معکوس روی پیشانی اش خالکوبی کند: همه به ویراستار احتیاج دارند. (مک فارکر، 1375: 27؛ به نقل از رابرت کرایتون، نویسنده امریکایی و خالق کتاب راز سانتاویتوریا)
هر ترجمه ای حتّی با وجود مترجم آشنا و استاد، نیازمند ویرایش است. چرا در گذشته این همه سخن از تهذیب و اصلاح و تحریر می رفت؟ چه بسا ارزش یک کتاب را نه در مترجم که در ویراستارش می دانستند.
پاسخ «چرا»ی نقل قول بالا، در تفاوت نگاه مؤلف / مترجم با ویراستار / نمونه خوان نهفته است.
ویراستار (ادبی) و یا نمونه خوان خوب کسی است که اجازه ندهد محتوای متن، او را از وظیفه اصلی خود باز دارد؛ همان گونه که نویسنده / مترجم نیز درپی ارائه هرچه درست تر مضمون موردنظر خود است. از این رو است که فقط نگاه تیزبین یک ویراستار / نمونه خوان، غلط ها (به ویژه غلط های املایی) را متوجّه می شود و آنها را از متن حروف چینی شده بیرون می کشد. برای مثال، اگر در جمله ای مثلاً غلظت با ض نوشته شده باشد (غلضت)، تشخیص آن جز برای ویراستار و نمونه خوان، بسیار دشوار است؛ غلط های موذی مثل بنیا به جای بینا یا بیبند به جای ببیند و مانند آن بماند.
و یا فاصله های بین اجزای زبانی که مؤلف / مترجم اهمیتی به آن نمی دهد؛ برای مثال، اگر اجزای واژه هایی مثل «آشکار»، «می سازد»، «شب ها» و… با فاصله تایپ شوند (آ شکار، می سازد، شب ها و…)، توجّه مؤلف / مترجم را برنمی انگیزانند؛ ولی یک ویراستار / نمونه خوان حرفه ای حتما روی آنها تأمّل می کند و آنها را به عنوان غلط از متن حروف چینی بیرون می کشد.
و یا اگر جزئی از یک واحد در سطر قبل باشد و جزءِ بعدی در سطر بعد (مثل «برمی دارد»)؛ و یا مواردِ بدساختِ زبانی مثل تطابق فعل و فاعل، نزدیک بودن «را» به هسته گروه اسمی؛ و مسائل زبانی دیگر؛ و یا ده ها و صدها مثال از این موارد.
تفاوت نگاه مؤلف / مترجم با ویراستار / نمونه خوان به متن (تفاوت خواندن ویرایشی با غیرویرایشی یک متن) چنان است که اگر ویراستاری مثلاً چند ماه بعد از ویرایش کتابی، همان کتاب را دوباره به عنوان تفنّن یا مطالعه بخواند، به نظرش می آید کتاب تازه ای می خواند:
عجیب تر اینکه خواندن ویرایشی برایم تجربه بسیار متفاوتی است. وقتی تفنّنی مطالعه می کنم، میل ندارم مثل ویراستارها فکر کنم؛ حتّی درمورد کتاب هایی که خودم آنها را ویرایش کرده ام. مثلاً یادم می آید وقتی کتاب چاپ شده لوکاره با عنوان دوره گرد، خیاط، سرباط، جاسوس به دفترم رسید، تصمیم گرفتم آن را دوباره بخوانم؛ اگرچه سه چهار ماه پیش نمونه چاپی اش را خوانده بودم. انگار چیزی را می خواندم که پیش از آن هرگز ندیده بودم… .
نباید فراموش کرد که آنچه یک نفر می نویسد یا ترجمه می کند، دیگران بدون حضور او می خوانند. بنابراین، ضروری است نویسنده / مترجم از قبل بداند مطلبی که نوشته / ترجمه کرده، به سادگی قابل فهم است و مخاطب خود را خسته نمی کند. از این رو بهتر است فرد دیگری هم قبل از چاپ کتاب، آن را ببیند، کسی که از بیرون به کتاب می نگرد و خود را درگیر محتوا نمی کند:
در تجربه نویسندگی من، نوشتن با یک فکر کلّی شروع می شود؛ چیزی که نسبتا به وضوح می شود آن را دید. انگار روی ساحل ایستاده اید و دارید یک کشتی را در اقیانوس تماشا می کنید. در آغاز، تمام کشتی را می بینید؛ امّا بعد از شروع کار، در موتورخانه هستید و دیگر کشتی را نمی بینید. تنها چیزی که می بینید، لوله است و روغن و لوازم موتورخانه. ناگزیرید نمای بیرون کشتی را تصوّر کنید. ویراستارِ واقعا خوب کسی است که هنوز روی ساحل ایستاده است و می تواند بگوید: «آهای! من دارم کشتی ات را تماشا می کنم. دماغه ندارد، دکل جلو کج است، انگار پروانه هایش هم تعمیر لازم دارد».
ویرایش، یکی از حسّاس ترین مراحل چاپ و نشر یک کتاب است؛ و در اینجا است که هرگونه تغییری در متن صورت می گیرد تا اصلی ترین نقش زبان، یعنی ایجاد ارتباط (بین نویسنده / مترجم و مخاطب / خواننده) برقرار شود. از این جهت، ویراستار باید هر لحظه خود را جای خواننده کتاب بگذارد و از نگاه او کتاب را ویرایش کند؛ جملات را سنگین ـ سبک کند و ببیند آیا خواننده (البته خواننده آشنا با بحث محتوایی متن) می تواند به راحتی آنها را بفهمد یا نه.
اگر توانسته باشیم متنی را ازنظر نگارشی چنان تغییر دهیم که خواننده (البته خواننده آگاه از بحث محتوایی متن)، هر مطلب از آن را با یک بار خواندن بفهمد و مجبور نباشد بعد از خواندن هر مطلب، به ابتدای آن برگردد، ویراستاری خوبی انجام داده ایم.
بدین منظور، ویراستار باید برای هر تغییری که انجام می دهد، دلیلی منطقی، مستند و معتبر داشته باشد؛ و چنان که پیش تر مطرح شد، یکی از مشکلات بزرگ ویراستاران، آشنانبودن با حوزه کار خود است؛ و اینکه در هر مرحله از ویرایش (صوری، ادبی، محتوایی و…)، چه وظایفی برعهده دارد.
از این نظر، ویراستاری نیز مانند هر حرفه دیگر، به ابزار خاص خود نیاز دارد.
ابزار کار یک ویراستار (ادبی یا نگارشی)، اصول و قواعد زبان است. این اصول و قواعد زبان، به اعتقاد زبان شناسان زایشی، در ذهن هر گویشور زبان وجود دارد و یک دستوری فقط این اصول و قواعد را مدوّن می کند و به روی کاغذ می آورد. با همین دانش ناخودآگاه زبانی که در ذهن همه اهل زبان وجود دارد، می توان گفت هر فردی قادر است با شمّ زبانی خود، ویرایش کند، یا در این زمینه کنجکاو شود، و یا حداقل یک نگارش خوش ساخت را از یک نوشته دارای جملات بدساخت تمیز دهد؛ امّا شاید نتواند برای این تشخیص یا ویرایش و یا کنجکاوی خود، توجیهی علمی ارائه دهد. نگارنده در طول سابقه ویراستاری خود، به ویراستاران تجربی زیادی برخورد کرده است که کارشان خوب و دقیق و تغییرات ویرایشی آنها به جا و به مورد بود، امّا از توجیه آنچه می کردند، عاجز بودند؛ درنتیجه، آن قاطعیت و اعتماد به نفس ویژه یک ویراستار خوب را نداشتند و چون نمی توانستند برای کارهای خود دلیل منطقی بیاورند، اعتماد مؤلفان و مترجمان را جلب نمی کردند:
… ویراستار باید قاطعیت داشته باشد. ویراستاری که نمی داند چه نظری دارد و یا از بیان نظرهایش می ترسد، چه فایده ای به حال نویسنده دارد؟
ویراستار را می توان همچون آن دستوری ــ که قواعد اهل زبان (قواعدی که در ذهن ناخودآگاه او وجود دارد) را استخراج و مدوّن می کند ــ دانست که در عمل و به طور خودآگاه و متمرکز رعایت قواعد زبان را روی متنِ نوشته / ترجمه شده دیگران کنترل می کند.
 
مقاله ویراستار کیست و ویراستاری چیست؟ توسط کارشناسان واحد تحقیق و توسعه مرکز آموزش مجازی پارس تدوین گردیده است .
ویراستار کیست و ویراستاری چیست؟

ثبت نام در دوره آموزش ویراستار کتاب و مطبوعات

نظرات و دیدگاه ها

۷ روز هفته ۲۴ ساعته پاسخگوی شما هستیم.
کلیه حقوق مادی و معنوی برای وب سایت مرکز آموزش مجازی پارس محفوظ است.
طراحی و توسعه با توسط تیم IT در پارس