مقاله ارتباط روانشناسی با دانش مدیریت
از لحاظ موضوع، روان شناسی قسمتی از علوم اجتماعی است و بسیاری از مسائل که جامعه شناسان در آن تحقیق میکنند، مورد علاقة روان شناسان نیز هست و از طرف دیگر تحقیقات روان شناسان مورد استفاده کلیة شعبه های علوم اجتماعی قرار میگیرد. اگرچه دانش روان شناسی به کاربرد روش های مطالعاتی تجربی متکی است و از این نظر جزو علوم زیستی به شمار می آید. که به ریشه های حیات و علل بروز حالتهای مختلف آن در فرد توجه دارد، در عین حال زندگی از نظر روانشناسان هرگز در مفهوم محدود آن یعنی حیات فردی تلقی نمیشود در مفهوم وسیع حیات از تنفس، تغذیه و… فراتر میرود.
زندگی و سلامت آن زمانی برقرار میشود که فرد بتواند واکنش های حیاتی و قبول در مقابل پدیده های اطراف نشان داده و آنها را کنترل نماید. از این روست که روانشناسی به حیات فراتر از فرد می اندیشد، حیاتی که از سیستم هاس مختلف اجتماعی تشکیل می یابد و هر یک از افراد بشر را میتوان به سلولی یا عضوی از آن تشبیه کرد. در عصر گستردگی جوامع بشری و پیچیدگی سازمانهای اجتماعی، زندگی و ذهنیات بشر با ماهیت و نحوة ادارة امور سازمانهای مربوط پیوند خورده است، تا جایی که میتوان نتیجه گرفت انسان معاصر ضمن تأثیرگذاری در شکلگیری و گردش جوامع و سازمانهای آن، بطور معمول از نظر گرایشها، تمایلات، انگیزشها، هدفها، الگوهای رفتاری و حتی ادراکات و احساسات، تحت تاثیر جوامع و سازمانهای مربوط قرار دارد و نمیتوان او را مستقل از سازمان و جامعه تصور کرد.
روان شناسی مدیریت، کاربرد یافتههای دانش روان شناسی در قلمرو سازمان را مورد مطالعه قرار میدهد و در حقیقت بحث عمومی ارتباط فرد با محیط را که در روان شناسی مطرح است، در محدودة گرایش تخصصی، ارتباط فرد با سازمان و تاثیرگذاری و تاثیرپذیری مدیریت از این ارتباط را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد. با اندکی تأمل در می یابیم که روان شناسی کوشش دارد ارتباط فرد با جهان اطراف را مطرح کرده، چگونگی و ریشه های آن را بشکافد. روان شناسی مدیریت رابطه مدیر با سازمان و استفاده از یافتههای روان شناسی در زمینة حل مشکلات مربوط به مدیریت و شناسایی روابط همکاری را مطرح میسازد.
۲) تعریف روان شناسی مدیریت
روان شناسی مدییرت عبارت است از زمینة مطالعاتی معینی که در چهارچوب آن، رفتار مدیر و فرآیند رهبری از دیدگاه روان شناسی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. تعیین یک چنین مطالعه ای به ما امکان میدهد تا در حل مشکلات مدیریت از یافتههای روان شناسی مدد بگیریم و با استفاده از نظریه های آن، به تجزیه و تحلیل مسائل مدیریت بپردازیم و گرههای آن را باز کنیم. باید در نظر داشت که مطالعات مربوط به روان شناسی مدیریتنه تنها موجب میگردد که مدیر در اداره امور سازمان توانایی بیشتری پیدا کند، بلکه استفاده از یافتههای علمی این ریشه از روان شناسی، اصلاح فرآیند مدیریت و شناخت علمی نیازهای مربوط به آن را امکانپذیر میسازد و با در نظر گرفتن این چنین استفاده ملموس از روان شناسی مدیریت است که آن را شاخهای کاربردی از دانش روان شناسی تلقی میکنند.
۳) تاریخچة روان شناسی مدیریت
تحولات مربوط به انقلاب علمی و صنعتی اروپا، توسعة سریع صنعت و تجارت در این سه زمینه را موجب می گردید. شاید بتوان نخستین دیدگاه روان شناختی در زمینة مدیریت را در نظریات «آدام اسمیت» بنیانگذار علم اقتصاد جستجو کرد.
او در اثر معروفیت خود تحت عنوان «ثروت ملل» با تاکید بر جذب بیروی کار به عنوان مهمترین منبع تولید، نظریاتی را در مورد چگونگی جذب این نیرو مطرح کرد که در حقیقت جنبة روان شناسی داشت. اسمیت به منظور بالا بردن میزان بازدهی فعالیت کارکنان توصیه میکند که «غریزة سودجویی» را نه تنها لازم نیست از بین ببریم بلکه باید از آن در جهت بیشتر کردن و بهینهسازی تلاش افراد بهره گرفت. «بنتهام» با تاکید بر گرایش طبیعی آدمی به سوی لذت جویی، در صدد است انگیزة فعالیت بیشتر را به مدیران بشناساند و با یادآوری ضرورت ایجاد انگیزه طبیعی و گرایش با طبیعت آدمی مدیران را در سازماندهی و مدیریت راهنمایی کند:
«انگیزة همة اعمال انسان تنها برای کسب لذت و احتراز از درد است…» اشاره ای که آن را میتوان به یک برداشت روان شناختی از مدیریت تعبیر کرد.
در دهه سوم و چهارم قرن حاضر مطالعه رفتار کارکنان سازمان و تاثیر آن در افزایش تولید بیشتر و بهتر مورد توجه قرار گرفت بررسی های تجربی نشان داد که برقراری ارتباط صحیح با کارکنان سازمان و توجه به وضعیت روانی آنان از طریق تقویت روحیة، تاثیر بیشتری در افزایش بازدهی کارکنان دارد. در ادامه همین ارتباط نزدیک روانشناسی با مدیریت و تداخل موضوعات این دو قلمرو مطالعاتی بود که نظریه های رفتاری در مدیریت مطرح شده و این نظریات در چهارچوب مدیریت و ارتباط درون سازمان ها به ریشه یابی و روان شناختی رفتارهایی از قبیل: همکاری، سازگاری، همسازی و…. پرداختند. بدین ترتیب مطالعات مدیریت بر مبنای یافتههای روان شناسی استوار گردید، بطوری که مطالعات جدید و نظریه های اخیر در زمینة دانش مدیریت عمدتاً بر محور درک رفتار و صحیح آن استوار شده است و ارتباط علوم رفتاری به ویژه روان شناسی با مطالعات مربوط به سازمانها و مدیریت بصورت یک رابطة عضوی (اورگانیک) مطرح شده است.
۴) اهمیت مطالعات روان شناسی مدیریت
زندگی در اجتماع، آدمی را به موجود سازمانی تبدیل کرده است، و او برای ادامه حیات بشری ناگزیر است در اجتماعات متعددی از قبیل: خانواده، مدرسه، سازمانهای تولیدی و جامعه عضویت و شرکت داشته باشد. انسان معاصر در طول زندگی خود به دانش مدیریت متکی است و برای بهتر زیستن (ادارة صحیح سازمانها) گریزی جز روی رویکرد به مدیریت و مطالعة آن نمی باشد.
نارساییها مربوط به مدیریت نه تنها کارکرد سازمانها را مختل و در سازمان زندگی معاصر بشر اختلال ایجاد میکند بلکه همچنین موجب میشود بر اثر عدم کارایی سازمانها و یا حتی پاشیدگی آنها تلاشهای افراد بشر به طور صحیح و اصولی پیوند نخورد و کوششهای آدمی در سازندگی جوامع به هدر رود و نیروی انسانی به عنوان گرانبهاترین سرمایه پایمال گردد. فراموش نکنیم که باروری کوششهای تولیدی براساس نیروی انسانی استوار است و منابع دیگر از قبیل سرمایه، تکنولوژی و یا بهرهبرداری از منابع زمین به نوبة خود به تلاشهای نیروی انسانی بستگی دارد، بطوری که امروزه اقتصاددانان از قبیل منابع ثانوی به عنوان «کار متبلور» یاد میکند.
هدر دادن نیروی انسانی بر اثر سوء مدیریت یکی از مسائل زمان ما به شمار می آید و این مشکل به ویژه در کشورهای جهان سوم جنبه حادی به خود گرفته است و تلاش های نیروی انسانی در جوامع جهان سوم عمدتاً بر تفکر و برنامه ریزی متکی نیست و مدیریت توانایی برای سازماندهی به نیروی انسانی کشورهای توسعه نیافته وجود ندارد. این کاستی ها به نوبة خود از نقصان و ندیشه نشان میگیردو فعال کردن اندیشه در این جوامع نیاز به یک مدیریت صحیح و اصولی مبتنی بر یافتههای روان شناسی دارد و یک چنین مدیریت فعال و علمی به ویژه در زمینة تحقیقات و آموزش و ضرورت کامل دارد لذا با در نظر گرفتن همین ضرورت و احتیاج اساسی است که اصلاح مدیریت و رواج مدیریت علمی مبتنی بر دانش روان شناسی از قدمهای اساسی توسعه جوامع جهان سوم محسوب میشود.
مطالعه در زمینه روان شناسی مدیریت به ما امکان میدهد که با اصول، قواعد و تکنولوژی بهره برداری صحیح از نیروی انسانی، فعال کردن خلاقیتها و ایجاد جریان فکری در جامعه آشنا شویم و از طریق کاربرد یافتههای روان شناسی موانع توسعه در زمینة مدیریت آموزشی و تحقیقاتی است که باروری نسل های آینده امکان پذیر خواهد شد و خلاقیت آنان به عنوان بزرگترین سرمایه ملی به کار گرفته خواهد شد.
۵) زمینه های مباحث روان شناسی مدیریت
بررسی مدیریت از دیدگاه روان شناختی زمینة اصلی روان شناسی مدیریت را تشکیل میدهد. در این عین حال ضرورت دارد که بدانیم مسائل یاد شده تنها به مشکلات مدیر در ادارة امور سازمانها محدود نمیشود، بلکه تجزه و تحلیل کلیة موارد مربوط به سازمان و استفاده از یافتههای روان شناسی در جهت چرخش آن، در چهرچوب مطالعات روان شناسی مدیریت قرار دارد.
موضوع هایی از قبیل رفتار مدیر در سازمان و ریشه های آن، اصول روابط اداری در سازمانها و عوامل موثر در شکلگیری آن، چگونگی اصلاح مدیریت و تحلیل روان شناختی مشکلات مربوط و چگونگی جذب نیروهای کارآمد و روشهای فعال نگه داشتن آنها و… از موضوعات دیگری هستند که در دوران روان شناسی مدیریت مورد بحث قرار می گیرند؛ بطور کلی رئوس عمدة مباحث روان شناختی مدیریت را میتوان بشرح زیر خلاصه میشود:
مباحث روان شناختی سازمان
موضوع هایی از قبیل ساختار گروهی سازمان، ساختار قدرت، رفتار سازمانی، شخصیت سازمانی، فرهنگ سازمانی، ارزیابی رفتار سازمانی، روابط انسانی در درون سازمان، روحیة سازمان و نیز انواع مختلف سازمان ها مطرح میشود.
تحلیل روابط سازمانی از دیدگاه روان شناسی
انواع روابط سازمانی از قبیل روابط همکاری، سلطه جویی، تسلیم طلبی، اطاعت کورکورانه و روابط مبتنی بر مالکیت و نیز تحلیل روان شناختیروابط مورد اشاره، عوامل موثر در ایجاد شکلگیری آنها، تأثیرگذاری هر یک از روابط مورد اشاره در امر مدیریت… مطرح است.
ایستار روانی فرد در سازمان
موضوعهایی از قبیل موقعیت در سازمان و وضعیت روانی ناشی از آن، نقش غریزه در کار، رغبت انسان به کار، انگیزش در کار، اغنای آدمی از طریق کارکردن، تخلیه روانی در کار، استعداد در کار، خلاقیت در کار، دقت در کار، ادراک فردی و تاثیر آن در کار…. مطرح میشود.
مشکلات فردی در سازمان
مفعوم مشارکت مفال در سازمان و علل موثر در شکلگیری آن، انضباط سازمانی و مفهوم آن،
تعارض در سازمان و علل به وجود آمدن آنها، هیجان زندگی در کار، سلطه جویی در سازمان، جاه طلبی و مقام دوستی و تاثیر آن در روابط انسانی، رفتار ناسازگار، ناسازگاری ناشی از موقعیت مدیر، بیماریهای مدیریت و…. قابل طرح است.
شخصیت در مدیریت
ضرورت توجه به تفاوتهای فردی و مدیریت، ارتباط شخصیت با موقیعت مدیر، توضیح درباره شخصیت مدیران و کلیت شخصیتی آنان در جامعه، تیپهای شخصیتی مدیران و…. می پردازد.
استفاده از روان شناسی در جذب نیروی انسانی بهره گیری از یافتههای روان شناسی بمنظور جذب، نگهداری، آموزش نیروی انسانی و فعالیت کردن آنها پرداخته میشود همچنین آزمونهای گزینش کارکنان از طرف مدیران و معیارهای آن و نیز کاربرد روان درمانی در تقویت و فعالتر کردن نیروی انسانی و مدیریت، بهداشت روانی در سازمان….. طرح می گردد.
تحلیل نظریه های مدیریت از دیدگاه روان شناسی
نظریه اسمیت و چگونگی تاکید آن بر غریزه سودجویی- تئوری مدیریت علمی و مبنای روان شناختی آن- نکات روان شناختی نظریه کلاسیک سازمان، نظریه هماهنگ «فاست» و ارتباط آن با نقطه نظرهای روان شناختی رفتارگرایی در مدیریت نظریه هماهنگی و محتوای روان شناختی آن نظریه همسازی و ارتباط با روان شناسی- نظریة سیستمی و تحلیل روان شناختی آن.