آشنایی با تکنیک زبان بدن

این مقاله با عنوان دوره آموزشی آشنایی با تکنیک زبان بدن  توسط مرکز آموزش مجازی پارس جمع آوری و منتشر شده است . امروزه آموزش با شیوه های نوینی ارائه میشود و یکی از این شیوه ها آموزش مجازی میباشد که از جهات مختلفی همچون صرفه جویی در زمان و مکان به صرفه میباشد. نخستین گام در راستای آموزش مجازی را میتوان فرهنگ سازی ،ایجاد اعتماد و باور مردم نسبت به کیفیت بالای آموزش و مدرک آن عنوان کرد.
این مرکز با بیش از ۱۰۰ مدرس و اعضای هیئت علمی دانشگاه قرارداد همکاری در جهت تدوین محتوا اعم از جزوات درسی ، امکانات مولتی مدیا و همچنین ضبط فیلم های آموزشی نموده است . در حال حاضر مرکز پارس با اخذ مجوزهای لازم اقدام به آماده سازی بیش از 4۰۰ دوره ی آموزشی در شاخه های مختلف علمی نموده است. یکی از این دوره ها ، دوره آموزشی آشنایی با تکنیک زبان بدن یک دوره آموزشی بسیار کاربردی و علمی زیر گروه شاخه مدیریت در مرکز آموزش مجازی پارس می باشد.

ارتباط چیست؟
ارتباط عبارت است از تمام روش‌هایی که از طریق آن ممکن است ذهنی بر ذهن دیگر تاثیر بگذارد. این عمل نه تنها با نوشته یا صحبت کردن بلکه حتی با موسیقی، هنرهای تصویری، تئاتر، باله و عملا تمام رفتارهای انسانی عملی است.
ارتباط دلالت بر فراگردی می‌کند که از طریق آن یک سری معنی‌های نهفته شده در بطن یک پیام، به طریقی تغییر پیدا می‌کند که معنی دریافت شده برابر با آنهایی است که شروع کننده پیام، قصد آن را داشته است.

آشنایی با تکنیک زبان بدن

نقش زبان بدن

پروفسور آلبرت محرابیان , Albert-Mehrabian-non-verbal-communication-2 (Albert Mehrabian) استاد دانشگاه UCLA و کارشناس موضوعات روانشناسی با رویکرد ارتباطات کلامی و غیر کلامی که از یک خانواده ارمنی در ایران متولد شده است در تحقیقات خود به موضوع بسیار جالبی رسیده که افرادی همچون برایان تریسی نیز در کتاب های خود به آن استناد کرده اند. او در بررسی‌های خود نشان داده که میزان اثرگذاری ارتباطات ما از ۳ قسمت کلی تشکیل شده است.
1- کلام
2- لحن صدا
3- زبان بدن

و موضوع متحیر کننده در این بررسی، میزان اثرگذاری هرکدام از اجزا در ارتباطات است!
همانطور که می‌دانید بیشتر سخنرانان، متخصصان و افراد تمرکز خود را بر روی کلام می‌گذارند و توجه کمتری به لحن و زبان بدن خود دارند در حالی که در این تحقیق نشان داده شده که کلام کمترین میزان اثرگذاری را دارد و سهم آن فقط ۷٪‌ از ارتباطات است در حالی که لحن صدا ۳۸ درصد از اثرگذاری در ارتباطات را شامل می‌شود و ۵۵ درصد باقی مانده نیز سهم زبان بدن خواهد بود!
این اعداد واقعاً متحیر کننده هستند! یعنی یک سخنران یا مدرسی که پشت میز می‌نشیند و با لحن یکنواختی فقط حرف می‌زند فقط ۷ درصد از توان کل خود برای اثرگذاری را مورد استفاده قرار داده و این واقعاً فاجعه است زیرا بسیاری از افراد – نه فقط مدرسان – در ارتباطات خود این عوامل را نادیده می‌گیرند.
یعنی برای جمع‌بندی می‌توانیم بگوییم:
۱٫ کلام ۷ ٪
۲٫ لحن صدا ۳۸ ٪
۳٫ زبان بدن ۵۵ ٪

شناسایی پیام‌های غیرکلامی
مبحث پیام را با این پرسش، "دیوید برلو" آغاز می‌کنیم که چه عواملی در پیام وجود دارد که می‌تواند منتج به تأثیرهای مطلوب و مورد نظر شود؟ او پیام را چنین تعریف می‌کند:
«یک تولید عملی و فیزیکی از منبع رمزگذار»
"ویلبر شرام" نیز به طور ضمنی به این تولید عملی و فیزیکی اشاره کرده است و می‌نویسد: «پیام ممکن است به شکل جوهر روی کاغذ، امواج صوتی در هوا، جریان برقی، تکان دادن دست یا پرچم یا هر نوع علامتی که قادر به تفهیم معنی باشد.»
ارسطو در مدل گونه خود از ارتباط، یکی از سه عنصر فراگرد ارتباط را گفتار می‌نامد.
در اولین مدل ارتباطی که در سال 1946 به وسیله ‌"هارولدلاسول" مطرح شود پیام به صورت یکی از پنج سئوال یعنی «چه می‌گوید» مطرح شد.
برلو پس از تعریف پیام می‌نویسد: وقتی ما صحبت می‌کنیم، کلام ما یک پیام است، همان گونه که نوشته ما، نقاشی ما، اشاره‌ای که می‌کنیم، حرکت بازوان ما، حالتی که در صورت ما دیده می‌شود، همه این ها پیام هستند.
حداقل سه عامل یا سه سازه در پیام وجود دارد:
1- رمزها یا کدهای پیام
2- محتوای پیام
3- نحوه ارائه پیام
الف. هر یک از این عوامل دارای عناصری هستند.
ب. شیوه‌ای که این عناصر کنار هم قرار می‌گیرند ساخت آنها را تشکیل می‌دهند.
تفکیک پیام به سه عنصر رمز، محتوا و نحوه ارائه به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در آثار دیگر دانشمندان ارتباطات نیز آمده است. مثلاً "آندرش"،" استاس" و "بوستروم" بی آن که سه عنصر را به دقت برلو توضیح دهند، تأثیر عناصر پیام را روی یکدیگر مطرح کرده‌اند و می‌نویسند ممکن است در مواردی برخی از این عناصر به گونه نامرتبی دارای برتری‌هایی شوند. مثلاً صدای دل پذیر/ نحوه ارائه/ ممکن است بر عناصر دیگر، تأثیر بیشتری داشته باشند.
یا "مالتز"که درباره رابطه بین محتوا، رمز و نحوه ارائه می‌نویسد " ارتباط گر محدود است به تطبیق شکل پیام به نوع محتوای آن".
ویلبر شرام از علائم و نشانه‌ها در پیام صحبت می‌کند.
"وستلی" و "مک‌لین" از پیام مفید و پیام غیرمفید یاد می‌کنند که این مباحث در فصل‌های بعدی به هنگام ارائه مدل‌های ارتباطی آنان به تفصیل توضیح داده خواهد شد.

عناصر و ساخت
برلو می‌پرسد مقصودمان از عنصر و ساخت چیست؟ و خود توضیح می‌دهد که تعریف کردن این دو، کار آسانی نیست. زیرا آنها برای ما حالت مستقل یا ثابت ندارند، در واقع ما نمی‌توانیم یکی از آنها را بدون دیگری داشته باشیم.
آنچه برای انسان و به وسیله انسان به وجود آمده، به شکل خاصی ساخته شده است؛ و در واقع ما نمی‌توانیم درباره چیزی صحبت کنیم بدون آن که از نفوذ ساخت آن مصون باشیم.
عناصر اصلی یک زبان صداهاست. ما مجموعه‌ای از این صداها را در یک گروه قرار می‌دهیم و به آنها واژ می‌گوییم. آن گاه در سطحی بالاتر، گروه صداها را تکواژ می‌نامیم. حروف الفبا در هر زبانی عناصر آن زبان هستند و کنار هم قرار گرفتن این حروف، در شکل خاصی، ساخت آن را تشکیل می‌دهند- برلو در این مورد مثالی برای کلمه fish دارد که اگر در زبان فارسی به جای آن از کلمه آدم استفاده کنیم مطلب واضح تر می‌شود.
این کلمه از حروف آ، د، م تشکیل شده است. هر حرف یک عنصر است که می‌تواند جداً از بقیه حروف باشد. ما این حروف را می‌توانیم به شیوه‌های گوناگون کنار هم قرار دهیم. می‌توانیم به آنها ساختی بدهیم که به صورت "آ، م، د" یا "د، آ، م "یا "م، آ، د" یا "د، م، آ" یا "م، د، آ" درآید. هر ترکیبی از این عناصر یک ساخت محسوب می‌شود. برخی از این ترکیب‌ها، در زبان ما کلمه‌ای با معنی هستند. (مثل آدم، آمد، دام، ماد، دما) و برخی کلمه نیستند (مثل مدا)- برخی از این کلمات بیشتر مورد استفاده ماست تا کلمه‌ای دیگر. ولی به هر حال تمامی این ترکیب‌ها مربوط به موضوع ساخت مجموعه‌ای از عناصر می‌شوند.
ترکیبی خاص از این عناصر است که برای ما به اصطلاح با معنی است. برلو مثال دیگری را درباره درخت مطرح می‌کند. او می‌گوید که کلمه درخت با عناصر و ساختی خاص به وجود آمده است: یکی از شیوه‌های نگاه کردن به عناصر آن، توجه کردن به تنه درخت، شاخه‌ها پوست و برگ آن است. وقتی این عناصر به شیوه‌ای معین کنار هم قرار بگیرند، آن گاه می‌توانیم بگوییم که ما یک درخت داریم.
عناصر ساخت درهم آمیخته و با یکدیگرند. برخی اوقات کوشش می‌کنیم که آنها را مجزا و دوگانه بدانیم. مثلاً در زمینه هنر ممکن است بگوییم ساخت مهمتر از عناصر است. یا ممکن است به بحث در این باره بپردازیم که آیا در ارتباط، ایده خوب (عناصر) مهم تر است یا خوب سازمان دادن (ساخت) این عناصر؟ برلو این بحث را مشابه همان دور باطل مرغ اول به وجود آمد یا تخم مرغ می‌داند.
بازمی گردیم به کلمه آدم. فرض کنید جمله‌ای داشته باشیم مثل: برخی آدم‌ها کوتاه قد هستند. این بار کلمه آدم، خود یک عنصر می‌شود مثل عناصر دیگری چون کوتاه، قد و ... حال وقتی صحبت از جمله می‌کنیم در واقع به ساخت اشاره کرده ایم.
قبلاً درباره کلمه درخت بحث کردیم، حال به کلمه جنگل از دید برلو توجه کنید: «یک عنصر از جنگل کدام است، بی شک یک درخت. به این ترتیب این بار جنگل یک ساخت است و درخت عنصر. به همین ترتیب ساقه عنصر و درخت ساخت می‌شود و موضوع همچنان می‌توان تعمیم داد.
حتی خود حرف آ می‌تواند یک ساخت محسوب شود. در واقع شرایطی که زبان، لب‌ها و غیره قرار می‌گیرند عناصر آن ساخت محسوب می‌شوند.
اینکه در چه سطحی به عنصر یا ساخت توجه کنیم بستگی به هدف و سطح تجزیه و تحلیل ما دارد. اما باید توجه کنیم که در پیام نمی توانیم عنصر بدون ساخت یا ساخت بدون عنصرداشته باشیم. این ها هر دو با هم هستند.
به همین ترتیب پیام یک ساخت است مرکب از عناصری چون کد، محتوا و نحوه ارائه عناصر و ساخت با هم هستند و نمی توان درباره ساخت بدون عنصر یا عنصر بدون ساخت فکر کرد.
کدها (رمزها) و نشانه‌ها در پیام
کد عبارت است از هر گروه از نمادها که بتوانند به شیوه‌ای ساخته شوند که برای برخی از افراد به اصطلاح معنی‌دار باشد.
"سوسور" می‌گوید: از قدیم میان دو دسته از علائم تفکیک قایل می‌شدند. یکی علائمی که در آنها نشانه با معنی ربط دارد که به یونانی آن را" ایکون" می‌گفتند و قصدشان آن دسته از علائم بود که رابطه‌ای بین شکل و معنی آن وجود داشت. تصویر و عکس اشیا و اشخاص، نقشه‌ها، مدل‌ها، ماکت‌های ساختمانی و ... همه جزو نشانه‌های ایکونیک هستند. زیرا در تمامی اینها کم‌وبیش رابطه‌ای میان دو عامل تصویر و اصل مقصود وجود دارد. ولی در علائم موسیقی، رقص بین علامت و مقصود تشابه وجود ندارد. خط، مورس، علائم الفبا، نتهای موسیقی، این ها همه علائم قراردادی (نمادها) یا"غیر ایکونیک" هستند.
البته گاهی می‌توان رابطه‌ای میان شکل کلمات و معنای آنها به نحوی جست‌وجو کرد. مثلاً در فارسی کلمه سکسکه با حالت این عمل بی‌شباهت نیست.
علائم و نشانه‌ها ممکن است به تدریج تغییر حالت دهند و از حالت ایکونیک به حالت غیرایکونیک یا قراردادی تبدیل شوند. مثل الفبای مصر قدیم که ابتدا برپایه شباهت علامت با معنی آن تنظیم شده بود ولی به تدریج تبدیل به نماد یعنی نشانه قراردادی شد.
نشانه‌ها را به سه دسته می‌توان تقسیم کرد.
نشانه‌های طبیعی (علائم) نشانه‌های تصویری و نشانه‌های قراردادی (یا کدها و نمادها یا نشانه‌های وضعی).
1- نشانه طبیعی: نشانه‌ای است که میان صورت و مفهوم آن، رابطه هم جواری یا تماس است. مثل رابطه میان دود و آتش، رابطه میان جای پا و رونده، رابطه میان ضربان نبض و احتمال تب که آنها را علائم نیز می‌گوییم.
2- نشانه تصویری: نشانه‌ای است که میان صورت و مفهوم آن شباهت عینی و تقلیدی هست مثل نقش مار که بر خود مار دلالت می‌کند و به سبب شباهت ظاهری می‌توان از اولی به دومی راه برد.
3- نشان وضعی یا قراردادی یا نماد: نشانه‌ای است که میان صورت و مفهوم آن نه شباهت عینی است و نه رابطه هم جواری، بلکه رابطه است قراردادی نه ذاتی و خود به خودی.
پروفسور دنیس استاد دانشگاه بوستن در کتاب نشانه‌ها و رمزها، ارتباطات انسانی و تاریخچه آن، درباره تفاوت انواع نشانه می‌نویسد:«بین نمادها و نشانه‌ها به راحتی نمی‌توان طبقه‌بندی متمایزی به وجود آورد. آنها شباهت‌های مشهودی در استفاده برای ارتباط و تأثیر متقابل دارند. با این حال تفاوت‌هایی نیز وجود دارد. علائم را حیوانات نیز به خوبی انسان درک می‌کنند؛ درحالی که نمادها این گونه نیستند. علائم عملکردی انحصاری دارند؛ درحالی که نمادها، نماینده معنای وسیع‌تر و حاوی واقعیت کمتری هستند. نشانه‌های تصویری مانند اصل خود هستند و در نتیجه متقاعد کننده‌اند و بدون توضیح تقریباً قابل درکند، درحالی که نمادها منحصراً از طریق قراردادهای اجتماعی مفهوم پیدا می‌کنند و غالباً از طریق آموزش مستقیم باید آموخته شوند. نمادها پیچیده‌تر از نشانه‌ها هستند. نمادها می‌توانند نماینده یک ایده یا علامت شناسایی یک فروشگاه، یک شرکت و یک موسسه تجاری یا سازمان سیاسی باشند. مطالعه علائم آنچنان توسعه یافته است که در حد یک رشته تخصصی دانشگاهی به نام سمیوتیک در مطالعات مربوط به ارتباطات جا باز کرده اند.»
لازم به توضیح است که برای رمزهای پیام دسته‌بندی‌های دیگری نیز مطرح شده است. "برن‌لوند" به جای تمامی این ها از واژه راهنما استفاده می‌کند و آنها را به راهنماهای عمومی و راهنماهای خصوصی تقسیم‌بندی کرده است. راهنماهای عام را به دو دسته راهنماهای طبیعی که توسط محیط فیزیکی و بدون دخالت انسان به وجود می‌آیند، مثل درجه حرارت محیط، میزان رطوبت، رنگ سبز گیاهان و راهنماهای مصنوعی مثل دوختن لباس و ... که انسان در آن نقش دارد تقسیم کرده است.
راهنماهای خصوصی را مثل صدایی که یک فرد از درون قفسه سینه خود می‌شنود یا لغات و تصاویری که در یک مجله می‌بیند توصیف کرده است.ممکن است تصور کنیم که تمامی ارتباطات انسانی در حال حاضر، حداقل در شهرها با استفاده از نمادهاست و نمادها نیز فقط در حوزه کلمات است؛ درحالی که چنین نیست. هم‌اکنون نیز ما همچون همان انسان‌های اولیه از نشانه‌های طبیعی یا علائم نیز برای ارتباط استفاده می‌کنیم. در زیر نمونه‌هایی از سه نوع نشانه‌ای که به آن اشاره شد آورده می‌شود.

نشانه‌های طبیعی (علائم)
گفتیم که نشانه طبیعی نشانه‌ای است که میان صورت و مفهوم آن رابطه همجواری یا تماس است.
* اگر در یک مجتمع مسکونی، داخل اتاقی نشسته باشید، ورود فردی با چتر خیس برای شما نشانه آن است که بیرون باران می‌آید.
* آنهایی که در مناطق ساحلی کشور زندگی می‌کنند، شنیدن صدای مرغان دریایی را نشانه طوفانی شدن دریا می‌دانند.
*وقتی صدای ترمز محکم یک اتومبیل را می‌شنوید، آن را نشانه‌ای از احتمال وقوع یک حادثه رانندگی می‌دانید.
* صدای قل‌قل سماور، برای یک زن خانه‌دار نشانه جوش آمدن سماور است.
* صدای پاشنه کفش یک عابر روی موزاییک، برای شما نشانه‌ای است از آنکه او یک زن است.
* یکی از دانشجویان می‌گفت مادرم انگشت خودش را خیس می‌کند و به انتهای دیگ‌پلو که روی چراغ است می‌زند. اگر صدای جیز بدهد برای او نشانه آن است که پلو دم کشیده است.
* وقتی عکسی از ساختمان‌هایی می‌بینید که بام آنها شیروانی یا گالی‌پوش و یا سفال است آن را نشانه‌ای می‌دانید که عکس از منطقه‌ای باران‌خیز است.
* در تابستان گرم، وقتی نوشابه‌ای می‌خرید، اگر روی شیشه آن قطره‌های شبنم مانند نشسته باشد می‌فهمید که نوشابه کاملاً سرد است. به همین ترتیب بخاری که از فنجان چای شما برمی خیزد، نشانه آن است که چای داغ است.
* وقتی صبح زمستان از آپارتمان خود بیرون می‌آیید، وجود مانده‌های آب روی آسفالت که یخ زده است برای شما نشانه‌ای است که هوا، آن روز سردتر از دیروز است.
بسیاری از افرادی که در روستاها و مناطق کوهستانی و در دل طبیعت زندگی می‌کنند هنوز از همین نشانه‌های طبیعی پیام‌های بسیاری دریافت می‌دارند. وضع هوا را پیش‌بینی می‌کنند، جهت خود را می‌یابند، شکار را تعقیب می‌کنند و بسیاری پیام‌های دیگر. در شهرها نیز موارد مشابه، اما با ویژگی شهری دیده شده است. یکی از دانشجویان گزارش می‌کرد که مادربزرگ پیری دارد که کاملاً بی‌سواد است و شنوایی‌اش را نیز از دست داده است. او قادر به خواندن اعداد ساعت نیست و دریافت پاسخ شفاهی درباره ساعت نیز به دلیل ناشنوایی برایش بسیار دشوار است. این زن کهنسال، در ساعات روز، با نگاه کردن از پنجره به بیرون و تماشای تراکم عابران پیاده و در واقع با نگاه کردن به حجم آمد و رفت، می‌فهمید که تقریباً چه موقع از روز است.
بسیاری از پزشکان و پرستاران در بیمارستان‌ها با نشانه‌های طبیعی گوناگونی برای تشخیص شرایط جسمی و روحی بیماران آشنا هستند. طی چند سال تدریس در چند دانشکده پرستاری در ایران به کمک دانشجویان درس ارتباطات انسانی، شواهد گوناگونی از این نوع نشانه‌ها جمع‌‌آوری کردیم که نقل آنها در اینجا کسالت‌آور است و چندان ضروری نیست و نیاز به کتابی مجزا درباره ارتباطات انسانی در محیط بیمارستان دارد. اما ساده‌ترین آنها همان تغییرات ضربان نبض است که نشانه‌های طبیعی برای تغییرات وضع بیمار است.
"دنیس" در این باره می‌نویسد: «علائم بیماری نشانه‌هایی از اشکالات در سیستم جسمی یا عصبی بیمار است. یک سردرد، گلودرد، دردی در نقطه‌ای از عضلات، هرکدام کلیدی برای جست‌وجوی کلیدهای دیگری هستند. آیا بیمار حالت تهوع دارد، سرگیجه دارد، این علائم در اختیار پزشک قرار می‌گیرد و اوست که با مرتبط کردن این علائم به تشخیص بیماری دست می‌یابد. در واقع او از یک دسته علائم بی‌ربط ظاهری به تشخیص علمی نزدیک می‌شود. به بیان دیگر پزشک باید علائم را دریافت کند و به آنها مفهومی که راهنمای عمل او باشد نسبت دهد.»
دنیس درباره توانایی رمزخوانی این نشانه‌های طبیعی می‌نویسد:«وقتی راجع به قوی یا ضعیف بودن هوش رمزی افراد صحبت می‌کنیم در واقع بحث ما چیزی پیش از یک حساسیت ویژه نسبت به علائم و یک استعداد برای ربط دادن آنها به یکدیگر نیست. ممکن است ظاهراً به صورت یک الهام جلوه کند. اما در واقع این، نوع به خصوصی از هوش است. یک مکانیک اتومبیل که عیب موتور را از صدای آن تشخیص می‌دهد؛ یک معمار که مکان مناسب در قسمتی از زمین را برای ساختمان جدید انتخاب می‌کند؛ استعداد یک پزشک متخصص در دستیابی به علائم، همه قسمتی از این هوش محسوب می‌شود.
نشانه‌ها و علائم به عکس نمادها، از واقعیت شکل می‌گیرند. اطلاعات تصویری نمایشی از محیط هستند؛ پس چون از محیط هستند به آسانی شناخته می‌شوند. (درحالی که تحقیقات من که گزارش آن در فصل‌های گذشته آمد نشان داد که آنها نیز به آسانی شناخته نمی شوند) و ساده‌تر معنی می‌پذیرند.»
نشانه‌های طبیعی، در مواردی نیز به صورت بیان چهره‌ای جلوه می‌کنند. ما از حالت لب افراد می‌توانیم به شاد یا غمکین بودن آنها پی ببریم. این حالت به قدری واضح است که با خطوطی ساده، ماسک شاد و غمگین را ترسیم و کنار هم قرار داده‌اند ونمادی برای تئاتر ساخته‌اند.
نشانه‌های تصویری
نشانه تصویری، نشانه‌ای است که میان صورت و مفهوم آن شباهتی عینی و تقلیدی است. شما هر روز با انبوهی از نشانه‌های تصویری در برنامه‌های تلویزیونی، پوسترها و تابلوهای مسیر عبورتان، عکس‌های مجلات و روزنامه‌ها، نقش‌های تمبر و بسیاری نشانه‌های تصویری دیگر مواجه هستند.
«نشانه‌های تصویری بین المللی نیز بخشی از کدهای ارتباطات انسانی امروز را تشکیل می‌دهد. برخی از آنها دقیقاً یک نشانه قراردادی یا یک نماد هستند، مثل صلیب سرخ بین‌المللی. برخی نیز همان حالت نشانه تصویری را دارند، اما با این تلاش که هرچه بیشتر ساده شده و سریع‌تر درک شوند. از این نشانه‌ها در بازی‌های جهانی المپیک، فرودگاه‌ها، نمایشگاه‌ها و جلسه‌های بین‌المللی سیاسی استفاده می‌شود و از آنها برای راهنمایی افراد برای دستیابی به رستوران، اورژانس، باجه‌های بلیط، پست و غیره استفاده شده است. این نشانه‌های بین‌المللی نباید نیازی به یادگیری داشته باشند و قصد از تهیه آنها این است که گیرنده پیام را در همان نظر اول آن را درک کند.»
دکتر "مارگارت مید" مردم‌شناس فرهنگی پیشنهاد می‌کند که جهان نیازمند مجموعه‌ای از نشانه‌ها و علائم بین المللی غیرمبهم است تا بتواند از سوی مردمان ساکن کشورهای گوناگون با زبان‌های مختلف و حتی اعضای فرهنگ‌های ابتدایی به راحتی فهمیده شود. اگر چنین شود، انسان قادر به تحرک بیشتر در جهان خواهد بود؛ اگر چنین شود، دیگر مسافران گرسنه، وحشت‌زده و سردرگم را که به کندی سفر خود را ادامه می‌دهند کمتر می‌توان دید. آن چه دکتر مید پیشنهاد می‌کند، گسترش نوعی "اسپرانتوی تصویری" است.
شانه‌های قراردادی (رمز)
نشانه قراردادی یا وضعی که در زبان فارسی به آن نماد می‌گویند و مترادف کد و سمبل نیز برای آن به کار می‌رود نشانه‌ای است که میان صورت و مفهوم آن نه شباهت عینی است و نه رابطه هم جواری بلکه رابطه‌ای است قراردادی نه ذاتی و خود به خودی.
وسعت و گوناگونی کاربرد نمادها در ارتباطات انسانی امروز، بسیار بیشتر از کلمات و لغات است. نمونه‌هایی را برایتان نقل می‌کنم:
* بوق‌های سه‌گانه تلفن (بوق اشغال، بوق آزاد، زنگ تلفن) همه نمادند.
* درجات مختلف نظامی در کشوهای مختلف و با شکل‌های گوناگون انواعی از نمادها هستند.
* چراغ راهنمایی و رانندگی، سوت پلیس سر چهارراه، پخش آرم نظامی از رادیو به هنگام شروع حمله نظامی و وجود تحولات در جبهه، صدای سوت داور مسابقه فوتبال به نشانه قراردادی شروع یا پایان مسابقه، عصای سفید یک فرد نشانه قراردادی نابینا بودن او، اتومبیلی که روی آن گل و روبان نصب شده است نشانه قراردادی عروسی، لباس مشکی نشانه قراردادی عزا، خاموش شدن چراغ اتوی برقی نشانه قراردادی گرم شدن اتو، رنگ عمامه سیاه و سفید نشانه قراردادی سید یا سید نبودن روحانی، انگشت بالا بردن کودکان محصل نشانه قراردادی اجازه پرسش یا خروج از کلاس، پوشیدن لباس قرمز از سوی طرفداران تیم باشگاهی پیروزی و آبی از سوی طرفداران باشگاه استقلال نشانه قراردادی حمایت آنان از آن باشگاه، زدن تک بوق به شیوه خاص از سوی رانندگان اتومبیل برای یکدیگر نشانه قراردادی سلام و زدن بوق ممتد، نشانه قراردادی اعتراض به تجاوز در رانندگی، نشان دادن دو انگشت دست به صورت 7 نشانه قراردادی پیروزی، عکس پرستاری که انگشتش را روی بینی قرار داده است نشانه قراردادی سکوت، در یک مسابقه کشتی بلند کردن دست یکی از دو حریف نشانه قراردادی پیروزی او، وجود حجله در یک محل نشانه قراردادی درگذشت جوانی ناکام، فشردن دست دیگری به هنگام دست دادن نشانه قراردادی محبت بیشتر و ...
* در برخی از نقاط ایران هرگاه نانوا کار و رفتار کارگری را نپسندد و بخواهد او را «جواب دهد» و بیکار کند به ترازودار می‌سپارد او را «رد کند». وقتی کار روزانه کارگر پایان یافت و برای دریافت مزد نزد ترازودار رفت، ترازودار یک چای شیرین برای او به قهوه‌چی سفارش می‌دهد. کارگر با چنین سفارشی مقصود او را می‌فهمد و بی گفت‌وگو «رخت ‌بندی» خود را برمی دارد و از همکاران خود خداحافظی می‌کند و می‌رود.
این انواع نشانه‌های قراردادی طیف وسیعی از مرزهای مصرفی جوامع ابتدایی و مدرن را تشکیل می‌دهد.
دنیس در مورد تاریخچه نماد می‌نویسد:
«قدیمی‌ترین نمادی که در دسترس است، علامت جمعه مانندی است که مکرراً در نقاشی‌های غار آلتامیرا ولاسکوکس دیده می‌شود. این علامت دقیقاً نشانه قراردادی یا یک نماد است. آن را نمی توان یک نشانه تصویری دانست زیرا به هیچ شکل طبیعی شبیه نیست. امروزه به هیچ‌وجه نمی توان این رمز را رمزخوانی کرد. فرد یا گروهی که آنها را این سو و آن سوی آن غارها کشیده اند. سال‌ها پیش، از این جهان رفته‌اند و هیچ کلیدی برای ما برجای نگذاشته اند. حیوانات نقاشی شده‌ای که در میان آنها، این نشانه‌های مستقل دیده می‌شوند به آسانی شناخته می‌شوند. اما هدفی که برای آن نقاشی‌های هنرمندانه روی دیوار غار وجود داشته اکنون برای ما کاملاً ناشناخته است.»
دنیس در ادامه می‌نویسد: «علمی‌ترین توضیحی که از هدف این نقاشی‌ها می‌توان مطرح کرد باید براساس همان موضوع «توتم» باشد. استفاده از این توتم‌ها به عنوان علائم تمیزدهنده خانواده‌ها و بستگی‌های اجتماعی، ریشه‌ای بسیار قدیمی دارد که در طول تاریخ تمدن بشر موارد زیادی از آن دیده شده است. مردم ابتدایی، مکان اجتماعی خود و اهمیت نام‌های خود را از طریق حیوانات یا نشانه‌هایی از طبیعت- که خانواده‌های آنان و احتمالاً قبایل آنان را معرفی می‌کرد- مشخص می‌کردند. توتم‌ها محدوده رفتار قابل قبول اجتماعی را تعیین کردند. توتم‌ها همچنین شاخص بسیاری از هنرهای جوامع ابتدایی است که قدرت به خصوصی به آن نسبت داده شده است. عمر طولانی، موفقیت، سلامتی، زاد و ولد و حمایت در مقابل بلا، یا برخی از نعمت‌های همراه با توتم است. برای فرد «نادان و آسیب‌پذیر» ابتدایی اهمیت این توتم‌های اسرارآمیز از اطمینانی که به او می‌داد سرچشمه می‌گیرد.
توتم‌ها هنوز نیز ترکیبات زنده‌ای از ارتباطات انسانی معاصر به دست می‌دهند. شجاع هنوز به عنوان شیردل شناخته می‌شود. بسیاری تولیدات تجاری از طریق شیوه‌های توتمی بازاریابی می‌شوند- لاستیک اتومبیلی با این علامت به بازار می‌آید که پنجه قوی یک پلنگ در گرفتن زمین برای حرکت سریع روی آن ثبت شده است یا عرضه بنزین با قدرت توتمی نمایش یک ببر به بازار عرضه می‌شود. توتم‌ها در نام فامیل خانواده‌ها نیز دیده می‌شود مثل ولف (به معنای گرگ)، یا در فارسی مثل شیرزاد».
ما در ارتباطات روزمره خود از کدهای غیرکلامی نیز استفاده می‌کنیم. اگرچه برخی از دانشمندان، آن دسته از حرکات ما را که براساس قوانین مربوط به قرارداد کدها شکل گرفته‌اند ارتباط غیرکلامی نمی دانند. "شولمن" و "پنمن" به ترتیب از دانشگاه واشنگتن و دانشگاه ملبورن در این مورد می‌نویسند: «... یک طرح پیشنهادی برای تفکیک ارتباط کلامی و غیرکلامی، اعتماد به درجه حساسیت کدی است که به کار می‌رود و برمبنای حضور یا عدم حضور قوانین کدگذاری مخصوص است. بنابراین حرکت سر به معنای بله در جواب یک سئوال می‌تواند ارتباط کلامی به حساب آید.»
به هر حال در مبحث پیام‌های غیرکلامی به طور مفصل در این مورد صحبت خواهیم کرد. به مثال‌های زیر که باز هم از همان آرشیو شخصی نقل شده است نگاه کنید.
* مسافر منتظر تاکسی، وقتی تاکسی نزدیک می‌شود با دستش یک دایره فرضی را در هوا رسم می‌کند به معنای آن که مقصد او، میدان بعدی است.
* از شخصی درخواست کاری بکنید او ممکن است دستش را روی چشم خود بگذارد به نشانه پذیرش کامل درخواست شما.
* ممکن است در جایی منتظر ایستاده باشید، دوستی از دور شما را ببیند، ممکن است کف دستش را بالا نگهدارد به صورتی که انگشت شصت او جداً از بقیه باشد و با مختصری چرخاندن آن و حالت صورت، ابروها و چشم‌ها از شما سئوال کند: قضیه چیست؟
* برخی از افراد با گاز گرفتن انگشت خود، حالت افسوس و پوزش به خود می‌گیرند.
* وقتی برای کسی موضوع گرفتاری خود را تعریف می‌کنید، ممکن است مخاطب شما، با فرو بردن هوا به درون شش‌ها و بیرون آوردن آن به حالت نفس عمیق، افسوس و تأسف خود را بیان کند.
* دیده شده است که برخی از افراد با زدن انگشت نشانه روی مچ دست چپ از دیگری ساعت را سئوال می‌کنند.
* برخی از مردم، بامالش انگشت شصت روی انگشت نشانه به طرف می‌فهمانند که پول می‌خواهند.
* گزارش شده است که در یکی از جاده‌ها، یک اتومبیل سواری از اتوبوسی که چراغ راهنمای آن بی‌جهت روشن بود سبقت گرفت و سپس راننده دست چپ خود را از شیشه بیرون آورد. انگشتان دستش را باز کرد و سپس مشت کرد. این کار را چندبار تکرار کرد، راننده اتوبوس متوجه شد و چراغ چشمک‌زن راهنما را خاموش کرد. (در اینجا نیز در این پیام، از نشانه‌هایی استفاده شده که به نشانه‌های تصویری نزدیک‌تر است تا نشانه‌های قراردادی).
مثال‌های فوق همگی زبان- علائم، زبان اشاره‌ای و زبان بدنی هستند و همگی آنها دارای کد و یا دارای نشانه قراردادی هستند. اما حیطه زبان‌های غیراشاره‌ای و غیربدنی، صرفاً در محدوده زبان بیانی و نوشتنی نیست.
در مشرق زمین نشانه‌های قراردادی بسیاری وجود دارد که برای متمایز نشان دادن زنان از دختران به کار می‌رود. خالی که زنان هندی روی پیشانی خود می‌گذراند از آن جمله است زیرا دختران هندی چنین کاری را نمی کنند. در اینچه برون- در ترکمن صحرای ایران- کلاهی که با نقش‌های سوزن‌دوزی زینت شده است تا زمانی از سوی دخترها به کار می‌رود که دختر شوهر نکرده است. همین دخترها وقتی شوهر کردند کلاه خود را که "برک" نام دارد از سر بر می‌دارند و به جای آن از یک پیشانی‌بند و یک روسری به نام "پوپک سالق" استفاده می‌کنند. در واقع برک نشانه قراردادی تجرد و پوپک یالق نشانه قراردادی تأهل است. در بندرعباس و قسمتی از مناطق جنوب ایران، نداشتن نقاب صورت، نشانه مجرد بودن دختر است. به این ترتیب مردم از نشانه‌های قراردادی خال روی پیشانی، کلاه برک و نقاب، در مورد مجرد و متأهل بودن مخاطب خود پیام دریافت می‌کنند.
در قدیم وقتی هنوز در بازکن‌های برقی برای درب منازل نصب نشده بود، در نقاطی از ایران درکوب‌های فلزی نصب شده بود که اهالی خانه از صدای آنها می‌فهمیدند که آیا مراجعه کننده مرد است یا زن. این آگاهی از این نظر مهم بودکه اهل خانه برای باز کردن در، حدود حجاب خود را می‌توانستند تنظیم کنند یا اینکه طبق رسم، مرد یا پسربچه‌ای را برای باز کردن در به دنبال صدای درکوب مردانه بفرستند.
درکوب‌ها به دو شکل ساخته می‌شد: زنانه و مردانه. درکوب زنانه را به لنگه طرف چپ در و مردانه را به لنگه راست در نصب می‌کردند. شکل‌های درکوب زنانه با مردانه نیز با یکدیگر اختلاف کلی داشت به نحوی که صدای هر کدام از آنها کاملاً قابل تمایز با دیگری بود. درکوب مردانه اغلب به شکل کله شیر یا دستی که یک گوی فلزی رادر میان پنجه‌ها نگه داشته بود ساخته می‌شد. اما درکوب زنان ظریف‌تر و معمولاً به شکل گلوبند زنانه ودستبند و قلب ساخته می‌شد. به این ترتیب تفاوت شکل و وزن آنها ایجاد دو صدای مختلف می‌کرد.
به این ترتیب اغلب اهالی منزل، صدای متمایز و قراردادی این دو درکوب را می‌دانستند. حتی در مواردی نوع عمل با درکوب نیز به صورت قراردادی، رمزی را تشکیل می‌داد. مثلاً پدر خانواده دو ضربه می‌کوبید یا اگر عجله برای باز کردن بودن، ضربه‌های ریز و ممتد زده می‌شد. هنوز درمناطقی چون یزد و کاشان و ... آثاری از این درکوب‌ها دیده می‌شود.
در میان آداب و رسوم شرقی‌ها از نشانه‌های قراردادی بسیاری می‌توان اثر جست. مثلاً در برخی از نقاط شمالی ایران یا در مناطقی از خراسان (مثل بیرجند) وقتی میهمان آخرین چای را خورد، اگر دیگر میلی به خوردن نداشته باشد فنجان یا استکان را واژگون داخل نعلبکی می‌گذارد. این نشانه قراردادی است حاکی از آن که برایش دیگر چای نیاورند. حتی از نشانه‌های کاملاً قراردادی مثل همان‌ها که در خانواده‌های اشراف اروپا در قرون گذشته رسم بود نیز در ایران آثاری است.
تمغا(نشان-داغ) از آن دسته نشانه‌هاست که در میان ترکمن‌ها رایج بوده است. "رشید الدین فضل الله" درکتاب جامع‌التواریخ، از بیست و چهار طایفه اوغوز نام می‌برد که در زمان او هر یک از آن بیست و چهار طایفه یک تمغا یا نشان مخصوص به خود داشتند و هر چهار طایفه یک اونقون که می‌توان آن را نوعی توتم (توتِم‌ها اجسامی نمادین هستند که در اقوام بومی بیشتر قاره‌ها کاربردهای آیینی دارند-ویکی پدیا ) دانست، برای خود می‌شناختند که مورد احترام افراد همان چهار طایفه بود. به این ترتیب این بیست و چهار طایفه، دارای بیست و چهار نشان و شش توتم بودند. توتم‌های ترکمن‌ها را انواع عقاب‌ها و شاهین‌ها تشکیل می‌داد. هنوز نیز می‌توان در گورستان‌های ترکمنان، آثاری از این توتم‌ها به صورت ساده شده به شکل‌های مجسمه‌های چوبی یا سنگی و همچنین بر نقش و نگارهای نمد و گلیم و قالی مشاهده کرد. با این تمغاها گله‌های گوسفند، ثروت‌ها و فرمان‌های هر طایفه مشخص می‌شد.
حالا آن نشانه‌های قراردادی از طایفه‌های ترکمن صحرا یا شوالیه‌ها گرفته شده و به شرکت‌ها و مؤسسات تجاری و غیره سپرده شده است. مؤسساتی که هر کدام آرمی دارند. دنیس درمورد این نشانه‌های قراردادی خانوادگی می‌نویسد:« هنگام ظهور تشریفات خانوادگی در اروپای غربی، نشانه‌های توتم مانندی طراحی شد که به وسیله شوالیه‌ها بر سپرها و بیرق‌ها حمل می‌شدند. این علائم خانوادگی منحصر به اروپای غربی نبودند، بلکه به وسیله پادشاهان، رؤسای قبایل، کلیساها، جنگجویان، ارتش‌ها و کشورها (به صورت علامت روی پرچم ملی) پذیرفته شده‌اند...
استفاده از نشانه‌های قراردادی خانوادگی، نماینده‌ای از تفخر، اتحاد خانوادگی و مفاهیمی از این قبیل بود. در این نشانه‌ها، شکل‌های مستقل مانند مربع، دایره، مثلث، ستاره و تصاویری از حیوانات افسانه‌ای و غیره به چشم می‌خورد... در عصر حاضر، استفاده از نمادها، آرم‌ها و نشانه‌های شرکت‌ها و کالاهای تجاری پاسخی است به نیازهای مشابه همان نیازهای شوالیه‌ها برای داشتن آرمی مخصوص. در عصر حاضر نمادگرایی برای شناخت بردی به تدریج از بین رفته است و جای خود را در مقولات گسترده‌تری از پیوستگی‌های گروه مانند احزاب سیاسی، باشگاه‌ها، مذاهب، دانشگاه‌ها، شرکت‌ها و غیره داده است. برای همگی دارندگان این نمادها، یک اصل محترم است
" هرچه قدیمی‌تر، بهتر ". چرا که هر نشانه قراردادی که دوام بیشتری بیابد و ماندگارتر باشد، در ذهن مردم بیشتر جای حواهد گرفت. در قرن بیستم، آرم‌ها به تدریج از ارائه تصاویر طبیعی به نوآوری‌های مجردتری تبدیل شده است.»
دنیس برای اثبات نظر اخیر خود تصاویری از تحول آرم راه‌آهن انگلستان را نشان می‌دهد. او این تحولات را به عنوان نمونه پیشرفت از واقع‌گرایی به تجرد می‌داند. آرم نخست که مربوط به سال 1870 است از یک ستاره هفت پر که در آن تصویر دقیقی از یک لکوموتیو نقش شده بود و بالای آن یک تاج قرار داشت تشکیل شده است. آرم مربوط به سال 1940 راه‌آهن انگلستان، تصویر شیری است که روی تاجی ایستاده ودر میان دست خود یک چرخ قطار را نگه داشته است. آرم 1950، شیر نمادینی است که روی چرخی ایستاده. آخرین آرم که مربوط به سال 1965 است، خطوطی کاملاً نمادین و قراردادی و بدون هیچ تصویر خاصی انتخاب شده است. مشابه این تحول در آرم شرکت‌های قدیمی ایران مثل بیمه ایران مربوط به 1314 و 1354 دیده می‌شود.
بازمی گردیم به کدها، علامت‌ها و نشانه‌ها، خلاصه‌ای از نوشته‌های دنیس را در این باره با هم می‌خوانیم:
«در یک نگاه وسیع به ارتباطات انسانی معاصر، نمادها، علائم و نشانه‌ها قلمرو مخصوصی را دربر می‌گیرند. آنها دارای کاربردی اساسی برای بیان و تفسیر کنش‌های متقابل و روابط میان افراد در گروه‌های اولیه و ثانویه و در موجودیت‌های ملی هستند. علائم بصری، اطلاعات واقعی را عرضه می‌کنند و گسترش و کاربرد آنها نباید با تولید نشانه‌های قراردادی و نمادها اشتباه گرفته شود.»
در جوامع توسعه یافته که از تکنولوژی برخوردارند، نیاز به درک فوری پیام‌ها سبب شده است که علائم و نشانه‌ها در ایجاد پاسخ سریع نقش مؤثری ایفا کنند. توجه محض آنها به ضروریات و آسانی ساخت آنها موجب درک سریع و به خاطرسپاری آسان می‌شود. علائم راهنمایی و رانندگی نیز به صورت نمادهایی برای ارتباطات انسانی، در تمامی جاده‌های جهان جای گرفته است. بسیاری از این علائم، آن قدر قراردادی هستند که کاملاً مشابه حروف الفبا عمل می کنند. مثلاً علامت پارکینگ ممنوع، به تنهایی فقط یک نماد قراردادی است، آن قدر که نیاز به اضافه کردن عبارت «پارکینگ ممنوع» را دارد.
امروزه تلاش برای هرچه ساده‌تر کردن نمادها، هنوز ادامه دارد. دنیس مثال‌هایی در این زمینه می‌آورد و می‌نویسد: «بنگاه خبر پراکنی بریتانیا، تبدیل به بی.بی.سی شده همانطور که شرکت ماشین‌های تجاری بین المللی تبدیل به آی.بی.ام شده است. این مخصوص تجارت نیست. در زمینه‌های فرهنگی و نظامی نیز موارد مشابه بسیار دیده می‌شود. مثلاً یونسکو، مخفف سازمان متحد ملی آموزشی علمی و فرهنگی است.
(در ایران نیز موارد مشابه در چند سال اخیر دیده شده است مثلاً به نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی می‌گویند نزاجا.)
دیوید برلو در ادامه مبحث مربوط به رمز می‌نویسد: «زبان یک کد است. حروف کد هستند. کلمه‌های یک زبان کد هستند، شامل عناصر (اصوات، حروف، کلمات و غیره) که با دستورهای ویژه‌ای ساخت می‌یابند.
فرض کنید، اگر یک سری نمادها رامقابل شما بگذارند و بخواهند تعیین کنید که آیا آنهاکد هستند یا نه. باید به نظارت این مسئله بپردازید که برای ترکیب این عناصر (این نمادها) روش منظمی به کار رفته است؟ و آیا در طرز قرار گرفتن عناصر، هماهنگی وجود دارد؟
از چنین سیستمی برای بازسازی زبان‌ها و خط‌های متروک و مرده استفاده می‌کنند. مثلاً خواندن خط میخی برای نخستین بار.
به هر حال زبان چه انگلیسی و چه آلمانی وهر زبان دیگری مجموعه‌ای ازنمادها هستند. از نماد، علاوه بر زبان برای موارد دیگری نیز استفاده می‌کنیم. موسیقی دارای یک نماد است. دارای لغت‌هایی است(نت‌ها) و ساخت‌هایی (شیوه‌هایی که نت‌ها را می‌توان به صورتی کنار هم قرار داد که برای شنونده بامعنی باشند). اگر ما برخی از موسیقی‌ها را نمی فهمیم و مایلیم بفهمیم باید به یادگیری نمادهای آن بپردازیم. موسیقی هر کشوری دارای فرهنگ لغات خاص خود و همچنین دارای محدودیت‌هایی در فرهنگ لغات خود است.
ذوق و سلیقه افراد، در مورد موسیقی وابسته به ترکیبی است که نت‌ها در کنار هم قرار گرفته‌اند. آنانی که می‌گویند مثلاً موسیقی کلاسیک را دوست ندارند به سادگی فقط ممکن است علت عدم علاقه آنها ندانستن نمادها و ساخت آن موسیقی باشد.
نقاشی نیز به همین ترتیب از نمادها تشکیل شده است و دارای فرهنگ لغات است. این فرهنگ لغات همان عناصری است که نقاش از آنها برای نقاشی استفاده می‌کند. او از ترکیب این عناصر، به یک ساخت دست می‌زند. نقاشان آماتور، همان ساختی را که نقاشانی چون "رنوار" یا "وان گوگ" استفاده می‌کنند، به کار نمی برند. این ساخت از عناصر، ویژه وان گوگ و رنوار است. شیوه‌ای که کار آنها را از دیگران متمایز می‌کند.
به همین ترتیب، موسیقی دانان آماتور، به همان شیوه که "بتهوون" ، "باخ" یا" بارتوک" به عناصر، ساخت می‌دهند، این کار را نمی‌دانند. این موضوع درباره رقص نیز صادق است.»
درحال حاضر، ما فقط دانش کمی درباره عناصر و ساخت رقص، یا برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی یا میزانپاژ و صفحه‌بندی روزنامه‌ها و مجله‌ها داریم. هنوز یک گرامر و دستور زبان تدوین شده کامل برای این نمادها، به وجود نیامده است. تجربیات موجود در این زمینه کافی نیست. هنوز در بیان این موضوع که چه قوانینی در ساخت و تولید این پیام‌ها حاکم است مشخص نشده و هنوز معلوم نشده است که فرهنگ لغات آنان چیست. به همین دلیل آموزش این گونه از پیام‌ها با دشواری‌هایی مواجه است.
برلو می‌افزاید:« ممکن است برخی از دست‌اندرکاران رقص یا برنامه‌ای رادیو- تلویزیونی معتقد باشند که سیستم‌های نمادسازی این رشته‌ها در حوزه هنر است. بنابراین عناصر آنها قابل تفکیک و آموزش مثل یک زبان نیست.» او می‌گوید: «من چنین بیانی را منطقی نمی‌دانم، این مسخره است که فکر کنیم وان گوگ تمایل به داشتن اطلاعات بیشتر درباره ترکیب رنگ‌ها نداشته است.»
برلو تأکید می‌کند که اگر مقصود ما ازکلمه هنر آن باشدکه «هنر یعنی چیزی بدون سیستم یا بدون دانش از آنچه ما انجام می‌دهیم» درواقع چنین مقصودی ناشی از ناآگاهی در زمینه نمادهایی است که درحوزه‌ای خاص به نام هنر مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما اگر مقصود ما از هنر کوشش برای ساخت عناصر اصلی با شیوه ها است که بهترین بیان رادارد تا بتواند هدف ما را به بهترین وجه جامه عمل بپوشاند یا بهترین تأثیر را در گیرنده داشته و یا معنی مورد نظر را برای گیرنده داشته باشد، آنگاه لحظه‌ای می‌رسدکه ما نیاز به آموزش و آگاهی از فرهنگ لغات و دستور زبان و هنرها خواهیم داشت.
برلو در انتهای بحث خود درباره کد پیام می‌گوید: «هرگاه پیامی را رمزگذاری می‌کنیم، باید تصمیم اصلی خود رادر مورد نمادها و رمزهایی که به کار برده‌ایم بگیریم. باید تصمیم بگیریم:
الف. کدام کد (رمز یا نماد)
ب. کدامیک از عناصر رمز
ج. چه روشی را برای ساخت عناصر رمزها انتخاب کنیم.»

مقاله ای که مطالعه کردید در مورد دوره آموزشی آشنایی با تکنیک زبان بدن بود که توسط مرکز آموزش مجازی پارس گردآوری شده است

ثبت نام دوره تکنیکهای ارتباطی زبان بدن 

نظرات و دیدگاه ها

۷ روز هفته ۲۴ ساعته پاسخگوی شما هستیم.
کلیه حقوق مادی و معنوی برای وب سایت مرکز آموزش مجازی پارس محفوظ است.
طراحی و توسعه با توسط تیم IT در پارس