مقاله مدیریت سرمایه گذاری در بورس
سرمایه گذاری:
عبارت است از صرف نظر از مصرف فعلی به امید مصرف خوب در آینده یا به معنی گذاشتن پول در چیزی با انتظار سود از آن است
فرآیند سرمایه:
الف) مشخص کردن هدف های کوتاه مدت، میان مدت، بلند مدت
ب) تعیین میزان ریسک و بازده مورد انتظار
ج) شناسایی و محاسبه ی ریسک و بازده و اوراق بهادار
د) مشخص کردن سبد بهینه از اوراق بهادار
ه) اندازه گیری عملکرد حاصل از سرمایه گذاری
و) شناخت ساختار بازار سرمایه
تحلیل تکنیکی (تکنیکال) یا تحلیل فنی (Technical Analysis) روشی برای پیشبینی قیمتها در بازار از طریق مطالعه وضعیت گذشته بازار است. در این تحلیل از طریق بررسی تغییرات و نوسانهای قیمتها و حجم معاملات و عرضه و تقاضا میتوان وضعیت قیمتها در آینده را پیشبینی کرد. این روش تحلیل در بازار ارزهای خارجی، بازارهای بورس اوراق بهادار و بازار طلا و دیگر فلزات گرانبها کاربرد گستردهای دارد.
این نوع تحلیل با استفاده از «مطالعه رفتار و حرکات قیمت و حجم سهام در گذشته و تعیین قیمت و روند آینده سهم» صورت میپذیرد. تغییرات قیمت سهم با استفاده از پیشینه تاریخی و نمودار توسط تحلیل گر تکنیکی مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. این روش بیشتر مورد استفاده سفتهبازان قرار میگیرد و بدین صورت قصد دارند تا بازده مورد نظر خود را در هنگام بالا رفتن قیمت سهم افزایش دهند. در واقع سرمایه گذاران با دیدگاه کوتاه مدت از این روش بهره میجویند.
تحلیل تکنیکی (فنی)، با آزمون قیمتهای گذشته و حجم مبادلات حرکتهای آینده، قیمت را پیش بینی میکند. اساس این تحلیلها بر استفاده از نمودار و رابطههای ریاضی و هندسی متمرکز است تا بدین گونه روندهای کوچک و بزرگ بدست آید. در این راستا فرصتهای خرید یا فروش از راه برآورد محدوده نوسانات بازار مشخص میشود.
تحلیل تکنیکی فرایند بررسی قیمتهای تاریخی سهام در کوششی جهت تعیین قیمتهای احتمالی آیندهاست. این کار بوسیله مقایسه روند انتظاری قیمت جاری با حرکت قیمت تاریخی قابل قیاس، انجام میگیرد تا نتیجه معقولی پیشبینی گردد. کارشناسان سنتی ممکن است این فرایند را به عنوان یک حقیقت این طور تعریف کنند که تاریخ خودش را تکرار میکند، حال آنکه دیگران به این گفته بسنده میکنند که باید از گذشته پند بگیریم.
تحلیل تکنیکی دانشی تجربی است که در طی زمان تکامل یافته و افراد بسیاری در رشد و هدایت آن نقش داشتهاند. بدون تردید پایههای تحلیل تکنیکی که امروز به طور گسترده در سراسر دنیا بکار برده میشود، توسط بررسیها و نتیجه گیریهای چارلز داو بنا نهاده شد.
تحلیل تکنیکی یکی از روشهای تحلیل بازار و پیش بینی قیمتهاست. در اصل پیش بینی قیمت به دو روش اصلی امکان پذیر است:
تحلیل فاندامنتال
تحلیل تکنیکال
در تحلیل تکنیکال اساس پیش بینی بر مبنای تغییرات تاکنون قیمت و روند تغییر در بازههای زمانی مشخص پایه گذاری شده. معاملهگر با مشاهده چارت قیمتها و استفاده ازاندیکاتورهای لازم برای استراتژی خود، به تحلیل بازار میپردازد. استراتژی روش محاسبه نقاط ورود به بازار و خروج از آن است که معامله گر یا خود به آن دست یافته یا از یافتههای دیگران استفاده میکند. پایه نظر تحلیل گران تکنیکالی این است که وقایع هرچه که باشند اثر خود را بر روی قیمت و در نهایت روی چارت میگذارند بنابراین کسی که چارت را بشناسد فارغ از اخبار و وقایع میتواند معامله کند.
انواع تحلیل:
تحلیل تکنیکی
تحلیل تکنیکی در اذهان عمومی روش ساده تحلیل بازار و سرمایه گذاری است. این رویکرد با بهره گیری از ابزارهای سادهای همچون نمودار به بررسی تغییرات قیمت یا نرخ میپردازد. ریشه تحلیل تکنیکی بر پایه یافتهها و پژوهشهای چارلز داو استوار شدهاست. نظریات داو در اوایل سالهای ۱۹۰۰ میلادی گسترش یافت و با گذشت زمان تکامل پیدا کرد. اصول نظریه داو درباره یک سری حقایق طبیعی مانند روند قیمت است. داو با صرف زمان زیاد و تلاش خستگی ناپذیر خود به بررسی بورس سهام نیویورک پرداخت و معامله گران را با اصول و مبانی فکری خود از طریق نوشتن مقالات در روزنامه وال استریت ژورنال آشنا نمود. بررسی و پژوهش چارلز داو در بازار سهام مبدایی برای گسترش و رشد تحلیل تکنیکی در صد سال اخیر بودهاست. وی توانست با الهام از اصول طبیعی در کنار کسب تجربه و بررسی پیشینه تاریخی نوسانات شاخصها و تغییرات قیمت سهام نظریات خود را مطرح سازد. با نگاه کلی به مبانی فکری داو میتوان دریافت که تمرکز نظریهها و دیدگاههای وی بر روی 'حرکت و نوسان قیمت' بوده و پیروان وی موفق شدند با تکامل آن روش سرمایه گذاری بر پایه تحلیل نمودارهای قیمت را به جهان معرفی کنند.
. هدف نظریه داو به طور کلی آن است که تغییر مسیر روندهای بزرگ یا حرکت بازار مشخص شود.
هدف از تحلیل یافتن انتظارات بازار و سنجش نیروهای عرضه و تقاضا است
تحلیل تکنیکی یا تفسیر نمودارهای قیمت به بررسی و مطالعه رفتار و حرکت قیمت (نرخ) در گذشته میپردازد تا بر اساس آن بتوان روند آینده را پیش بینی نمود. در این بررسی، پیشینه تاریخی و تغییرات قیمت یگانه راه دسترسی به انتظارات بازار است. برخی سرمایه گذاران تصور میکنند که این روش تحلیلی به روندها متکی است و تنها برای سفته بازان و کسانی که به نوسانهای قیمت علاقه دارند، مفید است. با این وجود کاربرد تحلیل تکنیکی تنها منحصر به شناسایی سقفها و کفهای بازار برای مقاصد سفته بازانه نیست.
ه سازماندهی این علم نقش داشتهاند، رویه یا نظریه مشخصی را برای تحلیل ارائه کردهاند و اغلب تنها به ارائه تکنیکهای جدید بسنده نمودهاند.
روش های سرمایه گذاری:
۱- روش بنیادی
۲- استفاده از تئوری مدرن پورتفولیو (MPT)
3- روش تکنیکی
*تفاوت تحلیل تکنیکی با نحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی با مطالعه و بررسی اقتصاد، صنعت و وضعیت شرکت به ارزش واقعی سهام پی می برد اما در تحلیل تکنیکی با بررسی قیمت های گذشته و حجم معاملات روز آینده قیمت ها را پیش بینی می کنند.
تاریخچه تحلیل تکنیکال:
ریشه تحلیل تکنیکی از تئوری داو شده است، در صدد سال ۱۹۰۰ چارلزداو تئوری در رابطه با رونه طبیعی قیمت ها صعودی یا نزولی قیمت ها به واسطه اطلاعات کافی و تغییر روندقیمت به واسطه انعکاس حجم مبادلات ارائه کرد نتیجه آن تئوری نموداری است که خطوط حمایت و مقاومت را نشان می دهد.
دادوستد خودکار و تحلیلی تکنیکی:
سیستم دادوستد مکانیکی می تواند با استفاده از ابزار های کامپیوتری در جدا کردن احساسات از تصمیم گیری ها کمک کنند اما باید توجه داشت که دستگاه های مکانیکی در تفکر تحلیل راه های منطقی مارا گمراه نکنند.
شاخصه های قیمت:
۱- قیمت بازار ۲- قیمت بالا ۳- قیمت پایین ۴- قیمت بسته (آخرین قیمتی که سهم در طی دوره زمانی دادوستد شده است.) ۵- حجم معاملات(تعداد سهمی که در طی دوره زمانی مورد نظر دادوستد شده است.)
شناسایی عوامل مؤثر بر تغییر قیمت سهام
۱- عرضه و تقاضا(از برخورد خطوط عرضه و تقاضا قیمت تعادلی عرضه و تقاضا معلوم می شود.)
۲-تحلیل بنیادی
۲- ۱ مفاهیم تحلیل بنیادی: نرخ بازده واقعی مبلغ سرمایه گذاری فرد در آینده منافعی بیشتر از سرمایه گذاری فرد در حال حاضر داشته باشد
۲- ۱-۱ نرخ بازده واقعی و اسمی نرخ تورم + نرخ بازده واقعی = نرخ بازده اسمی
۳- ۱-۲ ریسک = احتمال انحراف بازده سرمایه گذاری از بازده مورد نظر را گویند
۲- ۱-۳ بازده مورد انتظار = نرخی که اکثر سرمایه گذاری از سرمایه گذاری خود انتظار دارند
۲-۱-۴ نرخ واقعی بدون ریسک = ریسک سرمایه گذاری + نرخ بازده واقعی بدون ریسک + نرخ تورم = بازده انتظاری
صرف ریسک= میزانی که سرمایه گذار بابت ریسک به نرخ مورد نظر خود می افزاید
اوراق قرضه = به دلیل عدم پرداخت بهره و اصل مبلغ سرمایه گذاری توسط دولت نرخ ریسک ندارد
۲-۲ تحلیل بنیادی = مطالعه اقتصادی ، صنعتی و وضعیت شرکت ها جهت بدست آوردن ارزش سهام یک شرکت با تمرکز بر روی تراز نامه مالی آن شرکت را گویند
۲-۲-۱ تحلیل یک شرکت شامل سه مرحله :
۱ – تعیین وضعیت کل اقتصاد و صنعت
۲- تعیین وضعیت کل شرکت
۳- تعیین ارزش سهام
۲-۲-۲ نسبت های مالی (تجسم وضعیت کلی شرکت)
الف – نسبت قیمت (P/E) این نسبت از تقسیم قیمت جاری به عایدی هر سهم به دست می آید (در شرایط ناب هر چه انتخاب کرده باشد بهتر است)
ب) نسبت سود آوری همان سود خالص : از تقسیم سود خالص به کل فروشی بدست می آید و نشان می دهد هر واحد فروش چه مقدار سود دارد
ج) نسبت نقدینگی: از تقسیم دارایی جاری بر بدهی های جاری بدست می آید هر اندازه این نسبت بیشتر باشد قدرت نقدینگی شرکت بیشتر است.
د) نسبت اهری: از تقسیم کل بدهی به کل دارایی محاسبه می شود (درصد)
ه) نسبت کارایی: از تقسیم قیمت تمام شده کالا بر موجودی کالا شرکت بدست می آید
ارزش دفتری هر سهم : کل دارایی خالص (داریی – بدهی )/ کل سهامموجود) برای داشتن ارزش واقعی هر سهم مناسب است .
- در واقع ۲ روش برای ارزش یابی سهام عادی مورد نظر قرار می گیرد
۱- روش ضریب قیمت به سود (P/E) : مشخص می کند قیمت هر سهم چند برابر سود آن است.
۲- روش ارزش فعل ← از طریق نرخ بازده مورد انتظار حاصل می شود
- اساس تحلیل تکنیکی نمودار است
انواع نمودارها:
۱- نمودار خطی
۲- نمودار میله ای
۳- نمودار شمع های ژاپنی جهت میزان ثبات میزان افزایش و یا کاهش مورد استفاده قرار می گیرد هر چه شمع دارای بدنه بلندتر ی باشد نشان از فشار عرضه و تقاضا است
۴- دوره های زمانی : بدین صورت که نوسانات هر سهم را به یک دوره زمان مشخص بررسی می کنیم(روزانه، هفتگی،ماهانه، سه ماهه، سالانه) مثلا برای دوره هفتگی نوسانات قیمت هر هفته در یک شمع نمایش داده می شود.)
۵- عامل زمان : همانطور که از اسم آن مشخص است عامل زمان در تغییرات قیمت موثر است مثلا امکان دارد در یک زمان یک سهم چندین برابر کاهش یا افزایش یابد یا در طی چندین زمان ارزش سهام زیاد یا کم شود.
* در نمودار نقطه – رقم گذر زمان نادیده گرفته می شودو تنها تغییرات قیمت نمایش داده می شود.
سطح حمایت: سطحی است که در آن تعداد خریداران بیشتر از تعداد فروشندگان است و مقادیر تقاضایشان بیشتر از عرضه است.
سطح مقاومت: سطحی است که در آن فروشندگان کنترل بازار را در دست می گیرند و از افزایش قیمت جلوگیری می کنند. در نقطه شکست سطح مقاومت حجم معادلات افزایش قابل توجهی می یابد. مقادیر عرضه بیشتر از تقاضا است.
هرگاه پس از شکست سطح حمایت یا مقاومت قیمت ها به نقطه ی شکست بازگردد و پدیده ای به نام پشیمانی معامله گران رخ داده است.
هرگاه پس از شکست سطح حمایت یا مقاومت قیمت ها به نقطه ی شکست بازگردد و پدیده ای به نام پشیمانی معامله گران رخ داده است.
هرگاه قیمت ها به سطح مقاومت به طور کامل نفوذ کنند آنگاه سطح مقاومت نقش سطح حمایت را ایفا می کند.
به طور کامل قیمت ها به سه شکل تغیر می کنند.
۱- روند افزایش: پس از اتصال نقاط پایین که نقش سطح حمایت را ایفا می کنند خط روند صعودی شکل می گیرد.(فشار خریداران کاهش پاسخگویی فروشندگان)
۲- روند کاهش: پس از اتصال نقاط بالایست که نقش سطح مقاومت را ایفا می کنند خط روند نزولی شکل می گیرد.(فشار خریداران افزایش قدرت فروشندگان)
۳- روند خنثی : به روندی اطلاق می شود که قیمت ها به طور نسبی در بین دو سطح حمایتی و مقاومتی در جریان باشد و انتظارات خاصی از سوی شرکت کنندکان ایجاد نشده باشد.
- دنباله ی فیبوناتچی مجموع آخرین عدد را با حاصل عدد قبلی جمع کنیم.(هر عدد متوالی جمع دو عدد قبلی است)
- چهار بررسی مشهود به وسیله اعداد فیبوناتچی
۱- سطح ردیابی فیبوناتچی : ۲ نقطه کمینه و بیشینه خطوط ترسیم می شود و با مشخص کردن سطوح ۶/۲۳% و ۲/۳۸% و ۵۰% و ۸/۶۱%
۲- بادبزن فیبونانچی : ترسیم یک خط روند درحد فاصل دو نقطه دور از هم، سطوح فیبونانچی خط عمود را در سه نقطه قطع می کنند و با کشیدن خط موجی که از نخستین نقطه در نقاط تلاقی خط عمود به دست می اید بادبزن شکل می گیرد.
۴- مناطق زمانی: پس از مشخص کردن دو نقطه کمینه و بیشینه و کشیدن سطوح پایین و بالایی خطوط سرکمان از سطوح ۲۰/۳۸ % و ۵۰% و ۸/۶۱% یکسری خطوط عمودی هستند که در وقفه هایی از یکدیگر جدا شده و سبب می شوند تغییر روند به طور واضع مشخص باشد.
- گان با ارایه مفاهیم (بررسی قیمت، زمان و آرایش ) استراتژی خود را معرفی نمود که در آن سطح حمایت و مقاومت مشخص می شود.
- انواع تکنیک های گان برای بررسی رفتار بازار:
- مربع اعداد اصلی گان ۲- مجذور قیمت و زمان
- رگرسیون خطی : ابزار آماری است که پیش بینی ارزش آینده براساس گذشته را مشخص می کند.
- سطوح مقاومت سریع (خطوط یک سوم یا دو سوم): یکسری خطوط روند هستند که حرکت قیمت در طول زمان را به سه قیمت مساوی تقسیم می کنند.
- خطوط گوادرانت: مجموعه ای از خطوط افقی که بالاترین و پایینترین قیمت ها را به چهار قسمت مساوی تقسیم می کنند.
- برگشت های درصدی: میزان برگشت قیمت ها را مورد بررسی قرار می دهد(درصد قیمت هایی که از یک نقطه بالا به یک نقطه پایین بازگشت می کند را اندازه گیری می کند.)
آرایش های برگشتی –روند
۱- الگوی سر و شانه : مشتمل بر سه موج پشت سرهم می باشد موج اول و سوم شانه ها را شکل می دهد و تقریبا بطوری یکسان دارند. سر توسط موج میانی ایجاد می گردد و معمولا بلندتر از شانه ها است در آرایش معکوسهایی ۳ مو از یک مقاومن تبعیت می کنند.
- هر سه موج از یک خط حمایتی پیروی می کنند که به عنوان خط گردن معروف است.
- در هنگام شکست خط کردن حجم معادلات بسیار زیاد می شود و فروش های زیادی انجام می گیرد.
- دوره زمانی الگوی سر و شانه از چند هفته تا چند ماه است هر چه زمان بیشتر باشد دقت نیز بالاتر می رود.
۲- الگوی آرایش دوقله : خط موازی روبه روی سطوح مقاومت کشیده می شود (۲ قله را به هم وصل می کنند) این خط جهت شناسایی خط کردن در نقطه گرفته می شود.
۳- الگوی دو دره : دو کف تقریبا دانه ی نوسان مشایهی دارند، خط موازی خط کردن در مقابل خطی که دو کف را به هم وصل میکند کشیده می شود.
۴- الگوی سه قله: ترکیبی از آرایش های سر و شانه دوقله است و دارای ویژگی های مشابه انهاست.
۵- الگوی سه دره : ترکیبی از آرایش های سر و شانه معکوس و دو دره است با ویژگی های مشابه
۶- آرایش های قوس پایین و بالا : قوس بالا و پایین که به عنوان نعلبکی شناخته شده اند الگوی برگشتی روند هستند این آرایش به ندرت اتفاق می افتد.
- الگوی قوس بالا نشانگر مشکلات برای شرکت در پیشروست واینکه قیمت ها به طور تدریجی افت می کند.
۷- آرایش لوزی: یک الگوی برگشتی کوچک است که گرایش دارد در بالای روند اتفاق بیافتاد.
- در نقطه شکست حجم معادلات به صورت اساس افزایش می یابد و هدف قیمت به اندازه ارتفاع لوزی است و از نقطه شکست می شود.
• آرایش های ادامه دار روند
۱- آرایش پرچم : این آرایش جهت و قیمت هدف در آینده را برای معامله گر نشان می دهد.
- آرایش پرچم از یک دوره کوتاه تصحیح قیمت در محدوده ی روند افزایش و کاهش پیوسته شکل می گیرد.
- روند تصحیح قیمت ها در مجادرت خط مقاومت و حمایت قرار داشته و با یکدیگر موازی و تلافی دارند و شکلی شبیه پرچم ایجاد می کنند.
۲- آرایش پرچم سه گوش : تنها تفاوت آن با آرایش پرچم در ناحیه روند تصحیح است که این ناحیه شبیه سر گوش بوده و در آن خطوط حمایت و مقاومت با هم برخورد می کنند.
آرایش های مثلثی :
مثلث ها به دلیل تغییرهای مستمر انتظارات سرمایه گذاران به وجود می آیند و نشان دهنده قدرت مساوی خریداران و فروشندگان است.
علامت خرید: قیمت ها به طرف لبه بالا مثلث می باشد.
علامت فروش : قیمت ها موجب شکست گوشه پایین مثلث می شود.
۳-۱ آرایش مثلث متقارن از دو خط حمایت و مقاومت همگرا و متقارن شکل می گیرد.(۴ نقطه معنی دار)
۳-۲ آرایش مثلث افزایش: یک خط مقاومت مسطح و یک خط حمایت افزایش را در بر می گیرد.(تقاضا قوی تر ازعرضه است)
۳-۳ آرایش مثلث کاهش : تصویر وارونه مثلث افزایشی است شامل یک خط حمایت مسطح در یک خط مقاومت کاهش است (عرضه قویتر از تقاضا است)
۳-۴ آرایش مثلث پهن
۴- آرایش کنج : این آرایش هم که شکل و هم در گسترش زمان شبیه به آرایش مثلثی است و تنها مربوط به حرکت روند است و هیچ قیمت هدفی قابل اعتماد در این آرایش نیست و در رابطه با حرکت روند در این آرایش ۲ نوع حرکن روند وجود دارد . ۱- کنج افزایش ۲-کنج کاهش
۵- آرایش مستطیل : بیانگر یک دوره تثبیت و تصحیح قیمت هاست و قیمت در یک دانه دادوستد می شود که حجم انبوه معاملات در آن ناحیه انجام می شود.
- اگر آرایش در محدوده روند افزایش اتفاق افتد شکست در سطح بالا رخ می دهد و آرایش مستطیل افزایش است و قسمت هدف به اندازه ارتفاع مستطیل است.
- اگر تثبیت بعد از یک روند کاهش صورت گیرد شکسن در ادامه روند اصلی روی می دهد آنگاه آرایش الگوی مستطیل کاهش را سبب می شود.
۶- آرایش تداوم در سطح پایین (خواب طولانی)
این الگو در مدت زمانی که سهام به طور مداوم در یک کانال کوتاه بالا و پایین محدود شکل می گیرد (سهام طرفدار ندارد)
۷- فاز رشد فراینده گاهی سهامدر یکفاز رشد سریع قرار می گیرد و قیمت ها باز هم افزایش خواهد بود.
تئوری داو = به طور عمده بر روی روند كلی بازار سهام متمركز شده است همچون یک هوا سنج كه شرایط داد و ستد عمومی بازار را نمایان می سازد
شش فرض تئوری دارو
۱- میانگین همه چیز را كاهش می دهد
۲- بازار سه روند را در بر می گیرد
۳- روندهای اولیه سه مرحله دارند
۴- میانگین ها همدیگر را تایید و تصدیق كنند.
۵- حجم روند را تایید می كنند.
۶- روند تا زمانی كه یك علامت برگشت قطعی و روش به هر دست نخورده باقی می ماند.
تئوری موج الیوت :قانون الیوت یك سیستم تجربی است و از قوانین كه برای تفسیر عملكرد بازارهای مالی استفاده می شود مشتق می شود.
پایه های تحلیل موج الیوت
الگوی ساده با هشت موج
الگوی توسعه یافته الیوت
امواج انگیزش
آرایش مثلث ۲ گوشه
موارد شكست
امواج تصحیحی:
ساختارهای تركیبی:
۱-دوره های بازار : ادوار و چرخه های بازار در طی زمان بر انسان قدرت تصمیم گیری و پیش بینی مفید، كارایی را می دهند.
دوره ۲۸ روزه =یك چرخه تجاری در بازار سوم بوده است در یك دوره ۲۸ روزه بازار سهام به طور تقریبی ۲۰ روز معادل
۲- اثر عید نوروز : اگر قیمت ها تا انویه كاهش یابد تا اخر سال روند كاهش است اگر افزایش یابد روند افزایش است.
۳- چرخه تجاری ۴ ساله ۴۰ ماهه معروف است و در بازارهای غرب نمود دارد.
۴- چرخه زمانی انتخابات ریاست جمهوری = در نزدیكی انتخابات قیمت سهام ها، افزایش می یابد.
۵ – چرخه ۹ ساله (ژاگلار) ۶- چرخه ۵۴ ساله (كندرتیف) (برای پیش بینی در اینده)
-شاخص ها و نوسانگیرها : یك محاسبه ریاضی است كه در آن از قیمت سهم و یا مقادیر جسم (برای پیش بینی تغییرات در آینده) استفاده شده است.
۱- كانسلم : روش سرمایه گذاری در بازار سهام است و محقق شده درآمد سالیانه، رشد عایدی، تولیدات جدید و مدیریت نوین، سهام عادی صفت پیشرو، سازمان حمایت كننده و جهت بازار است.
میانگین متحرك: از محبوبترین ابزارهای تكنیكال هستند و نماگرای است كه متوسط ارزش قیمت اوراق بهادار در طی یك دوره زمان نشان می دهد.و دارای پنج نوع است.
۱- میانگین متحرك ساده :وزن كه به قیمت ها داده می شود.
۲- ماینگین نمایی:به داده های جدید وزن بیشتری می دهند.
(قیمت امروز* ۰۹/۰)+ (میانگین منحرک دیروز*(۹۱/۰))
۳- میانگین مثلثی:وزن بیشتر را به داده های میانه دوره زمانی می دهند.
۴- میانگین متحرك متغیر:وزن هر داده براساس حجم دوره تغییر می كند.
۵- میانگین متحرك وزن: حجم وزن هر داده براساس حجم دوره تغییر می كند.
-انحراف استاندارد: معیار آماری نوسان است و به عنوان یك مكمل برای شاخص های دیگر به كار می رود و مقادیر بالای انحراف استاندارد زمانی روی می دهد كه قیمت ها ثابت است.
-نوارهای بولینگر: شبیه پوشش های میانگین متحرك هستند با این تفاوت كه نوارهای بولینگر با انحراف استانداری بالا و پایین میانگین متحرك كشیده می شوند دو ویگی منحصر به فرد این نوارها آن است كه فاصله بین نوارها براساس نوسانات قیمت تغییر می كنند.
-میانگین متحرك همگرا واگرا: رابطه بین دو میانگین متحرك قیمت را نشان می دهد. از طریق كم كردن میانگین متحرك نمایی ۲۶ روزه سهم از میانگین متحرك نمایی ۱۲ روزه قیمت به دست می آید. برای بازارهای پر نوسان كاربرد دارد و سه راه تفسیر این شاخصی
عبارتنداز: ۱- تقاطع خط نشانه با شاخص ۲- مناطق داد و ستد و خرید ۳- جستجوی واگرایی
-شاخص تریکس: شاخص اندازه گیری حركتی است كه درصد تغییرات سه میانگین متحرك نمایی را به نمایش می گذارد و در اطراف خط صفر نوسان می كند. و زمانی استفاده می شود كه روندهای افزایش و كاهش شكل گیرد.
-نوسانگر غیر روندی قیمت (DPO) : سعی در از بین بردن روند قیمت ها دارد. راحتتر سیكل ها مشخص می شود(سطوح حرید و فروش افراطی)
لذا معامله گر با شناسایی نقاط خرید و فروش افراطی، نقاط برگشت و تغییر روند را درك می كند.
شاخص نرخ تغییر: تفوت بین قیمت فعل و قیمت X دوره قبل را نشان می دهد. (به صورت درصدی و نقطه ای)
نماگر عملكرد : قیمت اوراق بهادار را ه صورت درصد نشان می دهد. به نوسانات آن نمودار نرمالیزه نیز می گویند.
و در صد افزایش اوراق بهادار را نسبت به دور اولیه نشان می دهد.
- شاخص قدرت نسبی : مشهورترین نوسانگر تكنیكی است قدرت درونی یك سهم را نماینگر است پیروی كنند. قیمت است بین محدوده اعدا صفر تا ۱۰۰ را در بر می گیرد و روش معمول تحلیل آن بررسی واگر ایی بین قیمت سهم و شاخص است در بررسی این شاخص۵ موضوع بررسی و تجزیه و تحلیل می شود.
- ۱- كف و سقف ۲- آرایش و نمودار ۳- شك نوسان ۴- حمایت و مقاومت ۵- واگرایی
- شاخص كانال كالا : تغیرات قیمت سهم را از میانگین آماری آن اندازه گیری می كند.
- برای تفسیر این شاخصاز ۲ روش بهره می گیرند:
۱ – باختن واگذاری در شاخص
۲- به محدوده خرید ها و فرو شهای افراطی توجه می کنند.
- شاخص درصد آرویلیامز : همچون گشتاوری است که سطوح خریدها و یا فروش افراطی را اندازه گیری می کند.
- در این شاخص به منظور تجزیه و تحلیل شاخص از نماد منفی صرفنظر می شود هرگاه شاخص در دامنه ۱۰۰-۸۰ قرار گیرد بیانگر آن است که سهم در محدوده ی فروش افراطی است و زمانی که در محدوده ۲۰-۰ قرار می گیرد نشان دهنده این است که سهم در محدوده ای خرید افراطی است.
یک پدیده جالب در رابطه با این شاخص پیش بینی در برگشت اوراق بهادار است.
- شاخص تصادفی
این نوسانگر جایی را که قیمت پایانی سهام با دامنه قیمت سهام در طی یک دوره زمانی را مورد مقایسه قرار میدهد.
شاخص حرکت جهت دار(هدایت گر)
در تعیین روند آینده سهممورد استفاده قرار می گیرد و اساس دادوستد این شاخص مقایسه ۱۴روز مثبت(+D) و۱۴روز منفی(-D) شاخص است.
- شاخص حجم:به صورت تعداد سهام یا قرار داد مورد معامله در طول یک دوره زمانی مشخص تعریف می شود.(دوره زمانی می تواند بر حسب ساعت،روز،هفته ویا ماه باشد)نواسانات حجم در برابر حركات قیمت های تاریخی می تواند راهكاری برای پیش بینی وضعیت آینده فراهم كند.
- شاخص جریان پول: قدرت پول جریان یافته و یا بیرون رفته در سهام را اندازه گیری می كنند یا سهام داران در حال تزریق پول برای خرید سهام هستند یا مشغول بیرون بردن پول از سهام هستند.
- شاخص جریان متعادل: نماگری است كه بین تغییر قیمت سهم و حجم معاملات رابطه برقرار می كند.
- شاخص های راهبردی در برابر شاخص های باتأخیر زمانی:شاخص هایی همچون مینگین متحرك همگرا-واگرا نمونه ای از شاخص هایی با تأخیر زمانی هستند(در واقع این شاخص ها وضعیت صرف را نشان و ریسك را كاهش می دهند.اما شاخص های هدایت گر شاخص های پیش بینی كننده هستند و با برآورد روند ریسك را كاهش می دهند.
- قیمت های روندی در برابر قیمت های دامنه معامله گری:قیمت در روند می تواند به ۲ شكل حركت كند.در دامنه معامله گری و یا در محدوده روندی
- ازدیدگاه كارشناسان شاخص های با تأخیر زمانی در جهت روند قیمت وشاخص های هدایت گر در دامنه معامله گری به كار گرفته می شوند.
- شاخص واگرایی:واگرایی زمانی اتفاق می افتد كه روند قیمت سهم با روند شاخص هماهنگ وموافق نباشد ودر صورت وقوع واگرایی قیمت ها در جهت تأیید تثبیت روند شاخص تغییر می كنند از این رو شاخص در اندازه در اندازه گیری نوسانات قیمت وتغییرروند نسبت به روند قیمت سهم بهتر و كاراتر عمل می كند.
تئوری های پایه ای
تئوری Dow
این تئوری ،قدیمی ترین تئوری در زمینة آنالیز تكنیكی است.این تئوری، بیان میكند كه قیمتها ،اطلاعات موجود را منعكس میكنند. تئوری عموماً در مورد میانگین های بازار سهام توسعه یافت. این تئوری میگوید كه قیمت به سه نوع الگوهای امواجی اولیه- ثانویه و فرعی توسعه مییابد (زیاد میشود) این تئوری هم چنین الگوهای برگشتی را مشخص میكند، كه سطح متوسط آنها توسط روند حركتی شان مشخص میشود. سطوح برگشت در محدوده % 33 ،% 50 و % 66 گذاشته شده است.
محدوده های فیبو ناچی
سری اعداد مشهور مطابق تناسبهای ریاضی است كه از پدیدههای طبیعی و مصنوعی بوجود آمده است.
این اعداد،از جمع اعداد 1 و 2 ،بدست آمده است.
تناسبات بدست آمده در اعداد فیبو ناچی و در صدهای آنان در بسیاری از موضوعات طبیعت دیده میشوند.مثل فاصله بین بندهای انگشتان دست،فواصل بین بینی و دهان و چشمها و چانه و انتهای سر.همچنین فواصل کوهها و نیز انواعی از پرهای گلها و نیز بسیاری دیگر از چیزهای طبیعی.
1 و بعد از ان 1 بعلاوه 1=2 و بعد از ان ،جمع دو عدد قبلی یعنی 2 بعلاوه 1=3، و سپس جمع 3 با 2 =5 و سپس جمع 5 با 3= 8 و همینطور الی اخر که اعداد زیر بدست میایند:
1-2-3-5-8-13-21-34-55—89-144-233-377-610-987 .
و برای تخمین فاصلة یك قیمت كه آیا به جای اول برگشته و یا اینکه همچنان در مسیر روند قرار دارد، استفاده میشود. مهمترین سطوح برگشتی ،برای نسبتها ،این مقادیر ،تعریف شده اند: % 2/38 و % 50 و % 8/61 است.
امواج الیوت
این تئوری به تحلیلگران اجازه میدهد تا حركات قیمت را در الگوهای موجی شکل كه میتواند نقاط آینده و نیز نقاط برگشت را نشان دهد ، طبقه بندی كنند. حركت امواج با روند آن بعنوان امواج ناگهانی شناخته میشود و حركات در مقابل روند بعنوان امواج تصحیح كننده شناخته میشوند. امواج تصحیح گر میتواند شامل پنج و سه حركت اولیه باشد. جمع 8 حركت شامل یك چرخه امواج كامل است. زمان انتخابی برای این امواج میتواند از تایم فریم 15 دقیقه به بالا باشد. كلید این تئوری، توانایی تشخیص مفهوم امواج است بطوریكه تحلیلگر بتواند ساختار امواج کوچکتر را در رابطه با ساختار امواج بزرگتر ، تخمین زده و تعیین کند.
باندهای بولینگر
اساساً توسط جان بولینگر توسعه یافت. باندهای بولینگر اساسا باندهای ذخیره از انرژی هستند كه بدور یك شاخص میانگین متحرک ساده كشیده شده اند. آنها توسط بهره برداری از انحراف معیار قیمت در طول دوره مشابه، وقتی میانگین متحرک محاسبه میشوند و بعنوان خطوط بالا و پایین میانگین متحرک رسم میشوند.
وقتی میانگینهای متحرک، برای تشخیص اساسی روند استفاده میشوند Bollinger Bands ،این ایدهها را با میزان فراریت و انرژی هر بازار اختصاصی به منظور رسم یك طرح یا نقشه ، پی ریزی و تركیب میكند.
بطور خلاصه، انحراف معیار ،یك منحنی نرمال ترسیم میكند، كه شكل آن شیبه نوار باریکی خواهد بود که از هر دو طرف در حال کاهش خواهد بود. انتظار میرود كه بطور میانگین، یك انحراف از میانگین(بالاترین نقطه) بروی هر سمت % 68 از نتایج نمونه را آشكار كند .یك انحراف از میانگین %95 نتایج نمونه را نشان میدهد. بنابراین،این گونه حرکت، مستلزم گرفتن دو انحراف معیار از میانگین متحرک است كه شامل 95% قیمت موجود است. قیمتهای خارج از باند، فقط %5 از زمانهای موجود را شامل میشوند و بنابراین هر حركت خارجی باید گمراه كننده تلقی شود.
فاصلة بین باندهای بولینگر بالایی و پایین، نشاندهنده فراریت است. وقتی قیمتها بدون میانگین شان افزایش مییابند، انحراف معیار افزایش مییابد و بنابراین باندها در مقادیر قابل تغییر دور از میانگین ،تغییر میكنند. در زمانهایی که بازار در حال نوسان است، قیمتهایی كه به باندها میرسند میتوانند اشاره به حالتهای فروش و حالتهای خرید باشند. موج های قوی وقتی به سرعت به باند بالایی باند ،برخورد می کنند ،میتوانند نشان از شروع روند بالارو باشند.و همینطور وقتی یک موج قوی به باند پایین باند ،برخورد میکند،میتواند نشان از شروع یک روند پایین رو باشد.در یک بازار ترند دار،موارد زیادی از عبور قیمت از باندهای بولینگر وجود دارد.
در بولینگر باند ها،وقتی حرکت قیمت به شکل نوار باریک در میاید بدین معنی است که در آینده میتوان انتظار حرکت انفجاری و شروع یک حرکت بزرگ را داشت.اما نکته مهم این خواهد بود که زمان آن مشخص نیست.و ممکن است این انتظار ،روزها بطول بیانجامدو شاهد بازاری کاملا آرام باشیم.
این ایندیکیتور، یكی از مشهورترین ایندیکتورها و شاخص ها در بازار بورس و فارکس است. معامله گران ،از این ایندیکیتور برای نقطه شروع و استارت ورود به بازار و نیز خروج از بازار ،استفاده میکنند ،از اینجهت که بر این تصورند که سیکل ها و چرخه های حرکتی را خوب بنمایش میگذارد.این ایندیکیتور برای موقعیتهای بین 70 تا 80 درصد همه تحرکات قیمتی بین +100 و -100 که در یک محدوده افقی بنمایش درمیاید، طراحی شده است.بسیاری از معامله گران که با این استراتژی و ایندیکیتور کار میکنند ،وقتی که قیمت ،از -100 پایین تر بیاید،پوزیشن سلو زمانی که قیمت ،از +100 بالاتر برود،پوزیشن buy میگیرند. همچنین از این ایندیکیتور به عنوان نمایشگر خوبی که نقاط اشباع از فروش و نیز اشباع از خرید ،را بخوبی نمایش میدهد،استفاده میکنند.البته به شکلی غیر از آنچه در اوسیلاتورها وجود دارد.
بسیاری از معامله گران و سرمایه گذاران،از CCI ،نقطه صفر را، و قطع شدن این خط را،به عنوان نقطه و شروع خوبی برای عملیات معاملات خود ،در نظر میگیرنذ.همچنین هر گونه استراتژی های دیگر را منوط به تایید این ایندیکیتور ،و عبورآن ، از خطوط گفته شده ،میدانند.
میانگین متحرک (EMA)
این ایندیکیتور، بطور وسیعی توسط معامله گران ، آنالیستها و اشخاصی که مدیریت سرمایه را بکار میگیرند، بكار میرود. البته میانگین متحرک exponential جوابگویی بهتری از یك میانگین متحرک ساده،خواهد داشت كه قیمتهای میانگین از هر تعداد بار های مشخص توسط پارامترهای استفاده شده را طراحی و محاسبه کرده است.
فرمول آن بشكل زیر است:
EMA= EMAt-1+SF*(price -EMAt-1
SF =2l /(1+length of average
رقمهای جدید ،اینکونه است که ،نسبت قیمت فعلی وقیمت قبلی و همچنین میزان آن با فاکتور smoothing. ،محاسبه خواهد شد. این موضوع ،بدین معناست که ،میانگین متحرک exponential ارزش بیشتری به قیمت فعلی بازار ، میدهد .برخلاف آنچه که در میانگین متحرک ساده رخ میدهد. گویی حرکتی متضاد حركت میانگین متحرک ساده است .
معمولا ایندیکیتور میانگین متحرک.برای تشخیص تغییر اساسی روند (ترند ) بکار برده میشود. برخی از معامله گران ،تنها با همین یک ایندیکیتور و قطع و عبور قیمت از آن، معاملات خود را شروع میکنند.برخلاف عده دیگری که عقیده دارند میبایستی همزمان از میانگین متحرک ،با اعداد دیگری استفاده کنند و منتظر قطع و عبور یکی از دیگری باشند.