مقاله تاثير تغيير نگرش بر تغيير رفتار
مقوله نگرش و روند شکلگیری آن، از جمله مباحث جالب روانشناسی اجتماعی است. نگرشها نقش بسیار مهمی در زندگی، اندیشهها و رفتارهای فردی و اجتماعی انسان دارند.
اثر تغيير نگرش بر تغيير رفتار : روانشناسان معتقدند که وقتی نگرش فرد را تغییر میدهیم، میتوانیم رفتار وی را نیز تغییر دهیم. پس هرچه بیشتر در مورد رفتارها آگاهی داشته باشیم تغییر نگرش افراد سهلتر خواهد بود.
چرا برخی از دانشآموزان از تکالیف تربیــتی پرهیز و برخی دیگر از آنها استقبال میکنند؟ چگونه میتوان نگــرشهای مثــبت را در کودکان بهوجود آورد؟
پاسخ به این سوالها به حیطه عمل نگرش مربوط میشود. نگرش نوعی حالت آمادگی است - تمایل به عمل یا عکسالعمل خاصی در مقابل محرکی خاص - نگرشهای فرد غالبا راکد است و تنها درصورت برخورد با موضوع، در بیان و رفتار تجلی میکند و همه چیز زندگی به نگرشهای فرد بستگی دارد. نگرش یک حالت روانی و عصبی آمادگی است که از طریق تجربه سازمان مییابد و تأثیری هدایتی یا پویا بر پاسخهای فرد در برابر کلیه اشیا یا موقعیتهایی دارد که به آن مربوط میشود. روانشناسان مفهوم نگرش را از طریق تحلیل آن به سه جزء متفاوت تقسیم کردهاند، این اجزا عبارتند از:
جزء شناختی: اثر تغيير نگرش بر تغيير رفتارکه مربوط به عقیدههای گوناگون و آگاهانه افراد نسبت به یک موضوع است؛
جزء عاطفی (احساس): که شامل احساساتی است که بر اثر مواجهه با یک موضوع در شخص برانگیخته شده و ارزشیابی او را از آن موضوع مشخص میکند؛
جزء آمادگی برای عمل (رفتار): که شخص در برخورد با موضوع موردنظر بهگونه معینی رفتار میکند.
نگرشها را نمیتوان مشاهده کرد بلکه از رفتار شخص برداشت میشود. تغييرنگرش دارای شدت و جهت است. برای نمونه امکان دارد که موضعی مطلوب یا نامطلوب نسبت به مردم یک کشور اتخاذ کرد اما این موضعگیری لزوما نسبت به همه افراد آن کشور دارای شدت برابر نیست! یعنی نگــرش ما میتواند در امتــداد یک بعد و در نقاط مختلف قرار بگیرد. برای یافتن محل این نقاط، نیاز به اندازهگیری نگرشها است آن هم براساس معیار و مقیاس مشخص.
انسان موجودی است اجتماعی که در اجتماع زندگی میکند ، با اجتماع حرکت میکند و با اجتماع به رشد و بالندگی میرسد ، انسان در فراگرد تکاملی زندگی خود همواره در معرض تغییر و دگرگونی است این دگرگونی اعم از اینکه برای او محسوس و ملموس باشد یا نباشد با الگوهای شناختی خود او ممکن است انجام گیرد. همه فرایندهای جامعهپذیری که علم و تربیت بخش عمدهای از آن است دربرگیرنده فرایندی پیوسته از شکل و تغییر دادن نگرش است . در منطقی رسمیتر فعالیت های تبلیغی و مبارزه انتخاباتی به روشنی بهعنوان کوششهای آشکار در تأثیرگذاری بر نگرشها به شمار میآیند.
ایده مرکزی همه این فعالیتها آن است که محاوره - عمدتا کلامی و بصری - میتواند همچون وسیلهای برای تغییر نگرش بهینه باشد.
محرکهایی که در اطراف ما هستند گاهی از محیط پیرامون و نزدیک حاصل میشوند و گاهی از محیط فراگیرتر، بعد از اینکه تحولاتی درون محرک ایجاد شد جزو ادراک شخصی فرد میشود ولی افراد همه محرکها را میپذیرند و آنهایی را که میپذیرند بعد از پردازش تبدیل به نگرش میکنند. این نگرش روی عواطف و شناخت ما تأثیر میگذارد و باعث بروز رفتار در فرد میشود. برای تغییر نگرش باید به متغیرهایی توجه کرد؛ از جمله به ویژگیهای منبع محاوره و عمدتا اعتبار، تخصص و امینبودن او، خود محاوره و ویژگیهای شرکتکنندگان که دربرگیرنده متغیرهایی مانند هوش، ویژگیهای شخصیت و میزان بر انگیختگی میشود.