کارآفرینی Kab مقدماتی
امروزه آموزش با شیوه های نوینی ارائه میشود و یکی از این شیوه ها آموزش مجازی میباشد که از جهات مختلفی همچون صرفه جویی در زمان و مکان به صرفه میباشد. نخستین گام در راستای آموزش مجازی را میتوان فرهنگ سازی ،ایجاد اعتماد و باور مردم نسبت به کیفیت بالای آموزش و مدرک آن عنوان کرد. این مرکز با بیش از ۱۰۰ مدرس و اعضای هیئت علمی دانشگاه قرارداد همکاری در جهت تدوین محتوا اعم از جزوات درسی ، امکانات مولتی مدیا و همچنین ضبط فیلم های آموزشی نموده است .
در حال حاضر مرکز پارس با اخذ مجوزهای لازم اقدام به آماده سازی بیش از 4۰۰ دوره ی آموزشی در شاخه های مختلف علمی نموده است. یکی از این دوره ها ، دوره آموزشی کارآفرینی Kab مقدماتی یک دوره آموزشی بسیار کاربردی و علمی زیر گروه شاخه استاندارد فنی در مرکز آموزش مجازی پارس می باشد.
شرکت،: Company یک انجمن یا بنگاه تجاری و یا یک شخص حقیقی یا حقوقی و یا ترکیبی از هر دوی آنها است. بنا بر تعریف قانون مدنی، شرکت عبارت است از اجتماع حقوق مالکین متعدد در شیء واحد به نحو اشاعه بطور کلی در قانون تجارت هفت گونه شرکت تجاری وجود دارد.
شرکت سهامی.(شامل شرکت سهامی عام و شرکت سهامی خاص)
شرکت با مسئولیت محدود.
شرکت تضامنی.
شرکت مختلط غیر سهامی.
شرکت مختلط سهامی.
شرکت نسبی.
شرکت تعاونی تولید و مصرف
تشكیل و موسسات غیر تجاری موسساتی هستند كه جهت مقاصد غیر تجاری مثل امور علمی ادبی یا امور خیریه و امثال آن تشكیل می شوند و تشكیل دهندگان آنها ممكن است قصد انتفاع داشته و یا نداشته باشند.
تشكیل مزبور از تاریخ ثبت شخصیت حقوقی پیدا می كنند و می تواند عناوینی از قبیل انجمن بنگاه كانون و امثال آن را اتخاذ نمایند.
موسسات غیر تجاری به دو قسمت تقسیم می شوند:
١- موسساتی كه هدفشان جلب منافع و تقسیم آن بین اعضا خود نباشد.
٢- موسساتی كه هدفشان جلب منافع مادی و تقسیم منافع مزبور بین اعضا خود یا غیر باشد مانند كانون های فنی و حقوقی و غیره.
وظایف کارآفرینان
کارآفرینان اشخاصی موقعیتسنج می باشند؛ همچنین سازماندهنده و هماهنگکننده عوامل تولید محسوب میشوند. آنها ملزم بە اجرای بسیاری از وظایف طی تاسیس یک کسب و کار کوچک می باشند و نه تنها مسوولیت دریافت فرصتهای کسب و کار را دارند، بلکه وظیفه تجهیز سایر منابع نظیر نیروی کار، پول، ماشینآلات، مواد و روشها را نیز برعهده دارند.با این حال وظایف اصلی کارآفرینان را میتوان بە ۹ بخش عمده تقسیم کرد:
۱- خلق ایده: این مورد یکی از اساسیترین شرایط کارآفرینی است. ارائه ایده از طریق نوع نگرش، ملاحظات، تجربه، تحصیل، آموزش بەدست میآید.خلق ایدههای نو حقیقتا دلالت بر انتخاب محصول و مشخص کردن پروژه دارد. این طرحها میتواند از طریق بررسی محیط و بازار حاصل شود. پس بە منظور انتخاب بهترین فرصتهای کسب و کار این مورد یکی از اساسیترین وظایف کارآفرین است.
۲- تعیین اهداف: وظیفه دیگر کارآفرین مشخص کردن اهداف تجاری است که باید براساس شرایط عینی و شفاف تعیین شود. بە بیان دیگر کارآفرین باید اطلاعات دقیقی از ماهیت کسب و کار داشته باشد. این امر حاکی از آن است که با تضمین اهداف کارآفرین و البته بە هر گروهی اعم از سازنده با ارائه دهنده سرویس باشد، میتواند بە خوبی از عهده کارهای خود برآید.
۳- افزایش سرمایه: افزایش سرمایه مهمترین وظیفه یک کارآفرین است. تمام فعالیتهای تجاری متکی بر سرمایه و مدیریت صحیح است. این مسوولیت چه از بعد داخلی و چه خارجی برعهده کارآفرین است.او در حقیقت باید از تمام سرمایه و روشهای دستیابی آن آگاهی لازم را داشته و باید اطلاعات دقیقی از حمایتهای دولتی داشته باشد. با وجود این اطلاعات میتواند از کمکهای دولتی برای رشد سرمایه و بهبود آن بەره مند شود.
۴- خرید مواد خام: یکی دیگر از نقشهای کارآفرین تهیه مواد خام است. کارآفرین باید منابع ارزان و معمول برای تامین مواد خام را بشناسند تا بتواند سبب کاهش هزینهها و ایجاد در رقابت بیشتر شود.
۵- خرید ماشینآلات: عملکرد دیگر کارآفرین تهیه ماشینآلات و تجهیزات برای پایهگذاری یک تجارت است. جزییات فنی و تکنولوژی، ظرفیت نصب ماشین، نام تولید کننده، این که ماشینآلات ساخت داخل است یا خارج، خدمات پس از فروش و دوره گارانتی ماشینآلات باید توسط کارفرما یا کارآفرین بررسی شود.
۶- مطالعه بازار: وظیفه مهم بعدی کارآفرین مطالعه بازار و تحصیل محصولات مورد نیاز است. مطالعه با جمعآوری اطلاعات بازار بەطور سیستماتیک است که بە تولیدات کارآفرین کمک میکند.کارآفرین باید مطالعه بازار را اکیدا در دستور کار خود قرار دهد تا جزییات محصولات نظیر تقاضا، دوام، قیمت محصول و کیفیت مطلوب برای مشتری و… را پیوسته در دست داشته باشد.
۷- تعیین شکل سازمان: وظیفه یک کارآفرین تعیین شکل سازمان است. کارآفرین باید شکل سازمان را با توجه بە طبیعت محصول، مقدار سرمایه، نوع فعالیت، نوع محصول و کیفیت محصول و کیفیت منابع انسانی انتخاب کند.
تعیین انواع اصلی مالکیت چه بە صورت انحصاری، چه شراکتی و چه ترکیبی از شرکت و اجتماع مساله مهمی است. تعیین نوع مالکیت موضوعی ضروری در کارآفرینی در راستای کسب دارایی است.
۸- استخدام نیروی انسانی: در طی انجام این مورد باید بە تخمین نیروی انسانی لازم برای سازمان، تعیین روش گزینش، طراحی سیستم جبران خدمت و تعیین روش آموزشی و توسعه کارکنان توجه شود.
۹- اجرای پروژه: کارآفرین باید در اجرای برنامهریزی کاری خود یا طرح پروژه فعالیت کند. پروژه تعریف شده در محدوده زمانی تعیین شده باید بە اتمام برسد.تمام فعالیتها از مرحله تعریف پروژه مرحله کمیسیون آن باید با نظرات وی (در راستای اجرای برنامه) مطابقت داشته و از هزینههای اضافی و سرریز زمانی اجتناب شود. (در راستای موفقیت در رقابت) بنابراین اجرای پروژه یکی از وظایف مهم کارآفرین است.
اصول كارآفرینی و دلایل نیاز به كارآفرینی
میزان کارآفرینی در سالهای اخیر بسیار افزایش یافته است؛ چون در سالهای اخیر تعداد کارمندانی که از کار اخراج و تعدیل میشوند رو به افزایش است؛ به همین دلیل افراد شروع یک کسبوکار آزاد و مستقل را تنها راهکار میدانند. این افراد قشر بزرگی از کارآفرینان بیعلاقه را شامل میشوند. محققان این پدیده را مورد بررسی قرار داده و به یک واقعیت پی بردهاند که اکثریت این افراد کارآفرین بهرغم دستیابی به موفقیت کاری در کسبوکار جدید، زندگی کارمندی قبلی خود را ترجیح میدهند.
اطلاعات بسیار کمی درباره این پدیده رو به رشد و افرادی که به ناچار دست به کارآفرینی میزنند، وجود دارد. با اینکه کارآفرینان بیعلاقه نسبت قابل توجهی از کل کارآفرینان را شامل میشوند ولی کمتر مورد توجه و مطالعه قرار گرفتهاند؛ در نتیجه اطلاعات کافی درباره صفات و عملکرد این افراد وجود ندارد.
در فرهنگ عامیانه جامعه یک دید کاملا مثبت به کارآفرینی وجود دارد؛ اما از یکسو میتوان گفت که داستان افراد موفق فقط بخشی از واقعیت کارآفرینی است و در بخش دیگر کارآفرینان بیعلاقه قرار گرفتهاند که بهدلیل عدم رضایت کاری ترجیح میدهند که مخفی باشند. معمولا اینان افرادی هستند که زندگی کارمندی خود را دوست داشتند؛ اما بیکاری آنان را مجبور به شروع یک کسبوکار جدید کرده بنابراین انگیزه این گروه روحیه پویای کارآفرینی نبوده و صرفا بر حسب نیاز اقتصادی است.
این مقاله به بررسی جوانب مختلف پیرامون این موضوع پرداخته است؛ مثلا ما مطمئن هستیم که نقطه شروع برای کارآفرین بیعلاقه و کارآفرین خلاق متفاوت بوده است. کارآفرین
خلاق برای شروع و پیشرفت کارش علاقهمند است؛ درحالیکه کارآفرین بیعلاقه کسبوکارش را بهخاطر نیاز اقتصادی و نبود موقعیت کاری بهتر شروع میکند. واضح است که این عدم اطمینان در شروع کار میتواند به شکست منجر شود.
این تحقیق به بررسی صفات شخصیتی کارآفرین بیعلاقه پرداخته و بیان میکند که این افراد حتی با نداشتن یک انگیزه ایدهآل هم میتوانند نتایج قابلقبولی کسب کنند. نتیجهگیریهای بهدستآمده در این مقاله بر پایه یک مطالعه عملی و دقیق روی 287 کارآفرین بیعلاقه است.
کارآفرینان و گروه کارآفرینان بیعلاقه چه کسانی هستند؟
کارآفرینی رشد اقتصادی محسوب میشود و سهم بزرگی از اشتغال را دربرمیگیرد. کارآفرینان با وجود رویارویی باموانع متعدد، به سختی کار و تلاش میکنند و برای ایجاد کسبوکارهای جدید سرمایهگذاری میکنند. مطالعات نشان میدهد که تمامی کارآفرینان برای پیشرفت کارشان پشتکار دارند و میزان موفقیت و شکست در کارها را باید به خصوصیات فردی از جمله: خوشبینی نسبت به آینده کاری، علاقه و انگیزه، نیاز به استقلال مالی، ریسکپذیری و مدیریت احساسات نسبت داد. همه این صفات به نسبت زیاد در کارآفرینان خلاق که به انتخاب خود و بهمنظور دستیابی به اهدافشان پا به این عرصه گذاشتهاند؛ وجود دارد، ولی میزان این صفات در کارآفرینان بیعلاقه بسیار کمتر است. اکثریت این افراد که تعدادشان نیز رو به افزایش است بعد از سالها زندگی کارمندی، قادر به پیدا کردن کار جدید نیستند و به کارآفرینان نیازمند اطلاق میشوند.
از سال 2001 سازمان جهانی نظارت برکارآفرینی، دو کارآفرینی اجباری و کارآفرینی خلاقانه را از هم جدا کرده است. درواقع کارآفرینان خلاق شروع کارشان به انتخاب خود بوده و در پی استفاده از یک فرصت کاری برای رسیدن به اهدافشان هستند، درحالیکه این نقطه شروع برای کارآفرینان بیعلاقه، نبود انتخاب بهتر و فرار از بیکاری است. این مقاله دیدگاه فرد کارآفرین نسبت به بیعلاقگی و تاثیرات آن در زندگی کاری نیز بررسی میکند.
تعریف کارآفرین
کارآفرین کسی است که یک کسبوکار جدید را با وجود مشکلات فراوان و عدماطمینان از سوددهی و پیشرفت شروع میکند که این کسبوکار جدید نیازمند جمعآوری یکسری منابع ضروری است.
بنابراین، تعریف ما از کارآفرین بیعلاقه عبارت است از کسی که یک کسبوکار جدید را با وجود مشکلات فراوان و عدم اطمینان با هدف درآمد دائمی و بهدلیل نبودن کار بهتر شروع میکند که این کسبوکار با شناسایی فرصتها و جمعآوری تمام منابع ضروری همراه است.
مطالعات کمی برای شناسایی دو گروه کارآفرینان بیعلاقه و کارآفرینان خلاق انجام شده و بیشتر به تفاوتهای میان کارآفرینان بیعلاقه و کارآفرینان خلاق و تاثیراتشان بر اقتصاد ملی توجه میشود. در یک مطالعه که در سال 2010 انجام شد، تفاوتهای میان کارآفرینان بیعلاقه و خلاق با در نظر گرفتن سرمایه انسانی، فرصتهای سودآور و شرایط کسب موفقیت بررسی شد.
برای ثیت نام در دوره آموزش کارآفرینی Kab مقدماتی کلیک کنید.
صفات و ویژگیهای کارآفرین
مدتها است محققانی که در زمینه کارآفرینی مطالعه میکنند، علاقهمند به شناخت افراد کارآفرین و صفات مختص کارآفرینی هستند. این امر سبب پیریزی تئوریهای اصولی و علمی زیادی در این عرصه شده است.
برای اولین بار در سال 1961 مک کلاند تلاشهای بسیاری برای تعیین و شناسایی صفات اصلی در کارآفرینی انجام داد، ولی بهرغم تلاشهای فراوان، اجماع نظری در این مورد وجود ندارد، مثلا نظریه هریچ و پیتر در سال 2002 این بود که نمیتوان هیچ ویژگی ثابتی برای کارآفرینی تعیین کرد.
افراد با پیشزمینههای مختلف تحصیلی، شغلی، نژاد، جنسیت و خانواده دست به کارآفرینی میزنند. وچیو در سال 2003 پنج ویژگی که در کارآفرینی نقش اساسی دارند پیشنهاد کرد. این مجموع ویژگیها که او به نام پنج ویژگی برجسته بیان کرد عبارت است از: ریسکپذیری، تمایل و نیاز به موفقیت، نیاز به استقلال مالی، احساس سودمندی و مدیریت احساسات. هرچند خود او هم معتقد است که این پنج ویژگی نمیتواند بهطور کامل فرد کارآفرین را توصیف کند.
کارآفرینی به نوعی رقابت افراد جوان است. آمار سال 2005 نشان میدهد که اکثریت کارآفرینان تازهکار در سنین بین 25 تا 35 سال هستند. این در حالی است که کارآفرینان زن هنگام شروع کارشان مسنتر و بین 35-45 سال هستند. از آنجاییکه کارآفرینان بیمیل از جهات مختلف با کارآفرینان عادی فرق دارند، میانگین سن آنها هم هنگام شروع کارشان بیشتر است.
بیشتر افرادی که در مطالعه ما مورد بررسی قرار گرفتند افراد بین 40 تا 50 ساله بودند که بهتازگی اخراج شده بودند. امروزه شرکتها ترجیح میدهند که برای بیشتر پستهای کاری از افراد جوان استفاده کنند، چون مدیران براین باورند که افراد مسن کارآیی و انگیزه لازم را ندارند و توقعاتشان نیز بیشتر است، البته سن تنها یک عامل جداکننده دو کارآفرین بیعلاقه و خلاق است.
از سال 1950 تا کنون محققان در این عرصه بهدنبال شناخت صفاتی هستند که باعث گرایش افراد به کارآفرینی میشود. مک کلالند در سال 1961 متوجه شد که کارآفرینان نسبت به افراد دیگر نیاز و تمایل زیادی به موفقیت داشتند و ریسکپذیرهم بودند. مطالعات قابل قبولی درباره صفات کارآفرینان موفق در دهههای 1980 و 1990 انجام شد.
ویلیام لی معتقد است که نمیتوان هیچ صفت ایدهآل و ثابتی برای کارآفرینی در نظر گرفت. کارآفرینان بزرگ و موفق میتوانند به صورت شرکتهای بزرگ یا کوچک باشند، کارشان را با تجزیه و تحلیل پیش ببرند یا کارشان دارای جذابیت باشد یا خستهکننده، جزئیات رادر نظر داشته باشند یا نه. در واقع چیزی که در کارآفرینی مورد نیاز است توانایی و استعداد انجام کار از راههای مطمئن موجود است.
مهمترین فرضیهای که در مطالعه ما مورد بررسی قرارگرفت این بود که آیا بیعلاقگی و موفقیت کارآفرینان با پنج ویژگی برجسته ارتباط دارد یا نه. بنابراین تفاوت در موفقیت و بیعلاقهگی افراد در کارآفرینی با تفاوت در شخصیت افراد مرتبط است.
داشتن تجربه مدیریتی کارآفرینان بیعلاقه
این افراد چون کسبوکار خود را نسبتا دیرتر شروع میکنند تجربیات مدیریتی کافی دارند که داشتن آن بسیار مهم است. زیرا توانایی مدیریت و کنترل شرایط، اجزای کلیدی کارآفرینی هستند. داشتن تجربیات پیشین مدیریتی از جهات مختلف در موفقیت کارآفرینان موثر است. مثلا بودن در پستهای مدیریتی پیشین باعث افزایش توانایی مدیریت شرایط و کنترل زیردستان و نیز ایجاد انگیزش در آنها میشود یک مهارت ضروری در موفقیت کارآفرینی است. همچنین داشتن تجربه مدیریتی بامیزان هر پنج ویژگی برجسته کارآفرینی ارتباط مستقیمی دارد. مطالعات نشان میدهد که میزان پنج ویژگی برجسته بین کارآفرینان و کارمندان معمولی بسیار متفاوت است، اما میزان آنها بین کارآفرینان و مدیران یکی است.
شرایط کاری و فعالیتهای کارآفرینان از بسیاری جهات با شرایطی که مدیران با آن سروکار دارند، مشابه است. در محیط کسبوکار امروز مدیران موفق باید ریسکپذیر باشند؛ همچنین افرادی که بهدنبال کسب اسقلال مالی هستند بیشتر به پستهای مدیریتی رو میآورند چون مدیریت، امکان استقلال مالی را به افراد میدهد.
احتمال ترفیع افراد با انگیزه در پستهای مدیریتی بیشتر است. مدیران، در مقایسه با افراد دیگر باید کنترل بیشتری بر شرایط و محیط کاری داشته باشند از این رو کسانی که این مهارت و توانایی را داشته باشند سریعتر در پستهای مدیریتی جذب خواهند شد. در نتیجه، بودن در شرایط کاری سخت و مشابه شرایط کارآفرینی باعث ایجاد باور و اعتماد به نفس لازم برای شروع کسبوکار جدید و رشد و موفقیت در آن میشود. درواقع این باور همان احساس خودکارآمدی فرد نسبت به خود و تواناییهایش است.
بنابراین داشتن تجربه مدیریتی کارآفرینان بیعلاقه میزان پنج ویژگی برجسته را در این افراد بیان میکند که خود این ویژگیها میتواند میزان موفقیت و بیعلاقگی را تحت تاثیر قرار دهد. از این رو ما به این نتیجه میرسیم که تجربه مدیریتی هم در بیمیلی فرد به کاری که انجام میدهد وهم در موفقیت کاریش موثراست.
عوامل گوناگون كارآفرینان در فعالیت های روزانه
كارآفرینی فرآیند یا مفهومی است كه در طی آن فرد كارآفرین با ایدههای نو و خلاق و شناسایی فرصتهای جدید، با بسیج منابع به ایجاد كسب و شركتهای نو، سازمانهای جدید و نوآوررشد یابنده مبادرت میورزد. این امر توام با پذیرش خطرات است ولی اغلب منجر به معرفی محصول یا ارائه خدمت به جامعه میشود. بنابراین «كارآفرینان» عوامل تغییر هستند كه گاهی موجب پیشرفتهای حیرتانگیز نیز شدهاند . انگیزههای مختلفیی در كارآفرین شدن مؤثر میباشند كه ازجمله آنها : نیاز به موفقیت ، نیاز به كسب درآمد و ثروت ، نیاز به داشتن شهرت و مهمتر از همه نیازمندی به احساس مفید بودن و استقلال طلبی را میتوان نام برد . افراد از ویژگیهای شخصیتی خاص و گوناگونی برخوردارمیباشند طبیعی است كه برخی ازویژگیهای كارآفرینان متمایز و برجسته ازسایر افراد است به طور مثال داشتن خلاقیت و نوآوری ، دارا بودن قدرت تحمل ابهام ، داشتن اعتماد بنفس و عزت نفس ، آینده نگر و عمل گرا بودن و فرصت شناس بودن . شیوه های پرورش این ویژگیها متفاوت است. مطالعه و بررسی در زمینه اقدامات بعمل آمده در مورد موضوع كارآفرینی در كشورهای مختلف بیانگر آن است كه دانشگاهها در زمینه های آموزشی و پژوهشی پیشقدم بوده اند ولی فارغ التحصیلان بدون توجه و قصد بكارگیری آموخته ها و قدرت ابتكار خود در راستای شروع كار وارائه محصول و خدمت دربازاركار، چندان موفق نبوده اند. آیا همه می توانند کارآفرین باشند ؟ بطور ساده کارآفرین به شخص حقیقی یا حقوقی ای گفته می شود که توانایی تحمل ریسک - اغلب مالی - را دارد و میتواند یک ایده اولیه را به یک فعالیت اقتصادی تبدیل کند. همه ما می توانیم یک کارآفرین باشیم، چه کارمند، چه کشاورز و ... در هر پست و مقامی که باشیم در راه انجام فعالیت های خود می توانیم کارآفرین بوده و ایده های خود برای بهبود انجام کارها را به واقعیت تبدیل کنیم . یک کشاورز می تواند با راه اندازی روشهای جدید کاشت، آبیاری، نگهداری و ... کمیت یا کیفیت محصولات خود را بالا ببرد. یک کارمند می تواند برای انجام فعالیت های روزانه و البته در چهارچوب اختیارات خود روشهای جدیدی را اختیار کند تا انجام کارها برای خود و ارباب رجوع سریعتر و با کیفیت بالاتری صورت پذیرد. یک مهندس یا شرکت می تواند با قبول هزینه های تولید آزمایشگاهی، نمونه ای از یک محصول را تولید کرده و در صورت مفید بودن آنراتولید انبوه نماید وبه جامعه خود خدمت کند. یک مربی تیم فوتبال می تواند با اتخاذ روشهای مدیریتی و arrange یک تیم به موفقیت های بسیار دست پیدا کند و .... همانطور که مشاهده می کنید در تمام مثالهایی که آورده شد نوعی ریسک وجود دارد. این ریسک ممکن است باعث از بین رفتن محصول کشاورز شود یا باعث شود تا کارمند توبیخ یا اخراج شود و یا سرمایه گذاری آن مهندس یا شرکت به هدر رود. و دست آخر آنکه آن مربی تیم ممکن است سمت یا اعتبار خود را از دست دهد. بنابراین مشاهده می کنید که بسادگی میتوان این نتیجه را گرفت که "کارآفرینی بدون ریسک امکان پذیر نمی باشد." شاید از همین جمله بتوان فهمید که چرا در کشور ما در میان جوانان کارآفرینی جایگاه والایی ندارد. ویژگیهای کارآفرین ...
خود اتکایی از اولین خصوصیات یک کار آفرین می باشد
نیاز به انجام دادن و بدست آوردن از دیگر خصوصیات یک کارآفرین می باشد.
اینگونه اشخاص بصورت دائم نیاز به آن دارند که محصول یا خدمتی را ایجاد کنند.
از ساده ترین نوع آن مثلا" در فعالیت های خانگی گرفته تا پیچیده ترین کارهایی که ممکن است در تولید یک محصول یا خدمت به آن لازم باشد.
استفاده از نهایت بهره وری از دیگر ویژگی های یک کارآفرین هست.
یک کارآفرین همواره می خواهد از وقت خود بهترین استفاده را کند.
تحمل ریسک از دیگر ویژگی های اینگونه افراد می باشد.
یک کارآفرین می تواند ریسک ناشی از شکست را پذیرفته و تحمل کند.
این ریسک ممکن است مالی یا حیثیتی باشد و یا از دست دادن بسیاری چیزها که مردم عادی در زندگی آنها را داراند، باشد.
آنها شکارچی فرصت ها هستند.
کارآفرین بسادگی می تواند میان یک اتفاق بدون خاصیت با دیگری که در دل آن فرصت شکوفایی نهفته است، تمایز قائل شود و دومی را شکار کند.
نیاز به پیشرفت دائمی از دیگر ویژگیهای این افرا می باشد.
حتی هنگامی که کارآفرین فعالیت اقتصادی را راه اندازی کرد متوقف نمی شود او علاقه دارد که همه روزه به پیشرفت های جدیدی دست پیدا کند.
کارآفرین توانایی بالایی در کنترل خود دارد.
تحقیقات نشان می دهد که اغلب کارآفرینان بیشتر از آنکه بتوانند محیط بیرون را کنترل و مدیریت کنند بر خود تسلط دارند.
اثر جنبی این خاصیت می تواند همان قدرت کنترل بر محیط نیز باشد.
آنها همواره به هدف نگاه می کنند و شب و روز فکرشان رسیدن به هدف می باشد.
دقت کنید که تمرکز بر هدف برای بسیاری از مردم دشوار است اغلب به کاری که در حال انجام دادن آن هستند فکر می کنند نه هدف .
کارآفرین توانایی تشخیص اولویت ها را دارد.
خوب می داند چه کاری، چه موقع باید انجام شود و حاضر است بر سر آن با دیگران مبارزه کند.
خوش بینی از ویژگیهای مهم و بارز یک کارآفرین است.
شجاعت از دیگر ویژگی های یک کارآفرین می باشد.
دقت کنید که تحمل ریسک با شجاعت تفاوت بسیاری دارد.
یک مدیر کارآفرین یک شرکت را در نظر بگیرید.
او هموراه در حال ایجاد تغییر در شرکت می باشد تا به هدفهای خود نزدیک شود.
اگر شکست بخورد باید ریسک - یا همان هزینه - آنرا بپردازد فرض کنید که پول و امکانات هم دارد و می پردازد.
چیزی که این فرد نیاز دارد صفتی است بنام "شجاعت" او باید دل انجام این تغییرات و به نوعی بازی با سرنوشت خود، کارمندان و شرکت را داشته باشد.
کارآفرین معمولا" قدرت تحمل بالایی دارد.
این قدرت تحمل از مسائل کاری شروع شده و یقینا" به مسائلی که در اجتماع یا خانواده او بدون شک رخ خواهد داد کشیده خواهد شد.
قدرت تحمل جاذبه ایجاد می کند در حالی که عدم داشتن آن فرد را مجذوب می کند.
مثال ساده آنکه فردی که قدرت تحمل بالایی ندارد معمولا" در یک شرکت دولتی - که قدرت تحمل و زنده بودن بالا دارد - مشغول بکار عادی و بدون جنبیش می شود.
کارآفرین انگیزه داخلی بالایی برای انجام کار دارد.
ریسك پذیری
۱) ریسكپذیری حسابشده (Calculated Risk Taking): اغلب ریسک پذیری حساب شده را آن به عنوان یكی از مهمترین ویژگیهای فرد كارآفرین بیان می نمایند. ریسكپذیری در كارآفرین با یك قمارباز متفاوت است. چرا كه در مورد كارآفرین این كار بسیار حساب شده صورت میگیرد. برخلاف تصور عمومی كه كارآفرین را یك فرد عاشق ریسك میپندارند، كارآفرین یك فرد عاشق ریسك نیست و فقط در مواردی به ریسك اقدام میكند كه نتایج حاصل از آن را مورد محاسبه قرار داده و موفقیت در آن سود زیادی را برای وی در برداشته باشد. به علاوه یك كارآفرین در صورتی اقدام به ریسك میكند كه تلاش خود را در موفق شدن آن مؤثر بداند. ریسكپذیری در كارآفرین بسیار معتدل و حساب شده است و فرد كارآفرین اقدام به ریسكهای بزرگ نمیكند.
2) مركز كنترل داخلی (Internal Locus of Control): مركز كنترل به این معنی است كه دید یك شخص نسبت به عوامل و اتفاقات پیرامون او چگونه است، یا به عبارتی كنترل این اتفاقات و پیشامدها را از كجا میداند. لذا دو دیدگاه در این مورد وجود دارد كه شامل مركز كنترل خارجی و مركز كنترل داخلی است. افرادی كه معتقد به مركز كنترل خارجی هستند، معتقدند كه این اتفاقات بر اساس شانس، خوششانسی و یا بدشانسی اتفاق میافتند و تصمیم و كارهای خود را در آن بیاثر و بینتیجه میدانند. گروه دوم یعنی افرادی كه دارای مركز كنترل داخلی هستند، معتقدند كه پیشامدهای پیرامون آنها تماماً ناشی از رفتار خودشان است و خود را در به وقوع پیوستن و یا نپیوستن این پیشامدها مؤثر میدانند. البته لازم به ذكر است كه معمولاً افراد به طور مطلق یكی از این دو دیدگاه را قبول ندارند، بلكه طرز تفكر آنها به صورت بازهای بین این دو دیدگاه قرار دارد. تحقیقات نشان داده است كه افراد كارآفرین معمولاً بیشتر از سایر افراد دارای مركز كنترل داخلی میباشند. از این رو خود را مسئول تمامی اتفاقاتی كه پیرامون آنها رخ میدهد، میدانند. لازم به ذكر است كه برخی از صاحبنظران معتقدند كه در مورد مركز كنترل داخلی فرقی بین كارآفرینان و مدیران وجود ندارد و مدیران نیز دارای این خصوصیت هستند.
3) استقلال (Independence): مستقل بودن و نیاز به آن یكی از ویژگیهای كارآفرینان است. بر طبق این ویژگی كارآفرین مایل است كه كار را به شیوهی خودش انجام دهد و كار كردن برای دیگران برایش دشوار است. از تركیب دو خصوصیت مركز كنترل داخلی و استقلال میتوان به برخی از خصوصیات یك كارآفرین مثل مسئولیتپذیری دست پیدا كرد. در حقیقت یك فرد مستقل با توجه به داشتن مركز كنترل داخلی، خود مسئولیت تمام كارهای خود را بر عهده میگیرد. لذا یك فرد كارآفرین مسئولیت پذیر نیز میباشد. استقلال در مورد یك كارآفرین به این معنی نیست كه وی تمام تصمیمها را خود به تنهایی میگیرد، بلكه در مورد تصمیمهای مهم نظر نهایی نظر او است. در حقیقت رئیس خود بودن یكی از قویترین نیازهای كارآفرین است.
4) خلاقیت و نوآوری (Creativity and Innovation): برای برخورد با پویایی دنیای امروز خلاقیت و نوآوری از جمله خصوصیاتی هستند كه یك كارآفرین به آنها نیاز دارد. تحقیقات مختلف نشان میدهد كه قدرت خلاقیت را در افراد میتوان به وسیله آموزش تقویت كرد. كارآفرین با استفاده از خلاقیت و نوآوری میتواند بر پیچیدگی و پویایی جهان امروز غلبه كند و در كار خود موفق شود. خلاقیت و نوآوری برای یك كارآفرین لازم و ملزوم یكدیگر هستند و هیچ یك بدون دیگری به تنهایی برای كارآفرین مؤثر نیستند.
5) حس توفیق طلبی یا نیاز به توفیق (Drive to Achieve): یكی دیگر از خصوصیات كارآفرین نیاز به توفیق و یا نیاز به مطرح بودن است. خصوصیت جنجـال بـرانـگیزتـری كـه مـیتـوان بـرای كارآفرینان ذكر كرد، نیاز به توفیق و مطرحشدن است.
6) قدرت تحمل ابهام (Tolerance for Ambiguity): ابهام یكی از خصوصیات دنیای امروز است. كارآفرین برای شروع كار خود مجبور به روبهرو شدن با یك سری ابهامات در مورد بازار كار، مشتری، آمار و اطلاعات است. برخی از این ابهامات غیر قابل اجتناب هستند. لذا كارآفرین موفق معمولاً از این گونه ابهامات هراسی نداشته و با شروع كار خود سعی در برطرف كردن آنها و نیز تغییر آنها به نفع خود دارد.
7) قدرت تحمل شكست (Tolerance for Failure): كارآفرین از شكست به عنوان تجربهای برای یادگیری استفاده میكند. تكرار آزمون و خطا برای یك كار و تبدیل شدن به یك كارآفرین موفق. وی همچنین خطا، اشتباه و شكست را به عنوان جزو اصلی فرآیند یادگیری قرار داده است. یك كارآفرین واقعی این مطلب را به طور كامل قبول داشته و توانایی مبارزه با هرگونه مشكلی را در خود به وجود میآورد. به علاوه، او از این شكستها ناامید و مأیوس نمیشود و زمانی كه مشكلی برای او به وجود میآید به دنبال فرصتی میگردد تا بتواند بر مشكلش پیروز شود. بیشتر كارآفرینان موفق اعتقاد دارند كه آنها بیشتر از اولین شكستهای خود درس گرفتهاند تا اولین موفقیتهایشان.