مدیریت برنامه ریزی تحصیلی
توجه مختصر به نیازهای مملکتی درزمینه کمبود مدیران وبرنامه ریزان آموزشی متعهد ومسلمان درمقاطع مختلف تحصیلی دروزارت آموزش وپرورش ضرورت واهمیت این رشته تحصیلی را روشن می نماید.
باتوجه به کمبود مدیران آموزشی متخصص درسطوح مختلف آموزش وپرورش ضرورت تربیت اینگونه افراد مسجل می باشند.
مدیران آموزشی باید ازویژگیهای مختلف ازجمله نحوه برنامه ریزی ،روابط انسانی ،اصول مدیریت آموزشی و.........برخوردار باشد تابتواند دررابطه بامسائل ومشکلات آموزشی قدرت تشخیص مسائل وتصمیم گیری درموردرفع آنها راداشته باشد.
برنامه ریزی آموزشی یکی از مهم ترین نظام های برنامه ریزی درهرکشور است . برداشتی است منطقی و عملی برای حل مسایل آموزشی. در سال های اخیر برنامه ریزی استراتژیک ( راهبردی ) در نظام های آموزشی کشورهای مختلف به عنوان ره یافتی موفق شناخته شده است. نقش برنامه ریزی آموزشی در توسعه، سطوح و الگوهای گوناگون آن از مهم ترین مواردی است که باید طراحان و برنامه ریزان آموزشی مورد توجه قرار دهند. برنامه ریزی آموزشی به مفهوم جدید آن شاخه ای از علوم تربیتی است كه نزدیك به یك قرن از عمر آن می گذرد. این دانش جدید در خلال چند دهه اخیر كاربردی گسترده در آموزش و پرورش كشور ها یافته است؛ به طوری كه امروزه جزء لاینفك مدیریت آموزشی و پرورش رسمی تلقی می شود.
از این رو در برنامه ریزی آموزشی ، تعلیم و تربیت با اقتصاد، جامعه شناسی، جمعیت شناسی، آمار، روانشناسی، مدیریت و غیره گره می خورد و دانشی میان
رشته ای به وجود می آورد كه كاربرد آن می تواند در استقرار یك نظام آموزش و پرورش كار آمد موثر واقع شود.
درباره اینکه برنامه آموزشی چیست و دارای چه خصایصی میباشد، هنوز هم در بیشتر جوامع از جمله جامعه ما مفاهیم ناصحیح در اذهان عامهی مردم و حتی بعضی از دستاندرکاران و مجریان برنامههای آموزشی وجود دارد. به طوری که هنوز هم کنار هم گذاشتن چند درس را برنامه آموزشی مینامند. در صورتی که میبایست آن را « صورتِ اسامی دروس » نام نهاد. بعضی از مفاهیم غلط که از یک برنامه آموزشی وجود دارد عبارتند از:
1- جدول زمانی ساعات دروس
2- تهیه و تنظیم فهرست مندرجات برای یک یا چند درس
3- تهیه و تنظیم محتوا و مواد آموزشی برای یک یا چند درس
4- تهیه و تنظیم رئوس مطالب یک یا چند درس
5- فهرست دروس لازم برای گذراندن یک دوره تحصیلی
6- برنامه درسی را با برنامه آموزشی یکی دانستن
برای معرفی و تثبیت یک مفهوم جدید در اذهان مردم یک جامعه، زمان نسبتا زیاد، همراه با تلاش و کوشش مداوم لازم است زیرا مفاهیم مانند عادتها و سلیقهها به آسانی قابل تغییر نیستند.به همین دلیل باوجود اینکه در بیشتر کشورهای پیشرفته جهان مفهوم برنامه آموزشی از قالبهای محدود و ناصحیح خارج شده است با وجود این در بعضی از جوامع امروزی از جمله جامعه ما مفهوم برنامهریزی آموزشی بیشاز هر چیز دیگر به تهیه و تنظیم محتوی و مواد درسی اطلاق میشود.
باوجود مفاهیم نادرستی که در جوامع مختلف از «برنامه آموزشی» رایج است ادراک صحیح از وسعت، عمق و پیچیدگی این فعالیت علمی یعنی طراحی و اجرای برنامههای آموزشی بطور روزافزونی در حال گسترش است .قدر مسلم این است که تا زمانی که چنین مفاهیم نادرستی در اذهان مردم یک جامعه به خصوص بعضی از مسئولان و مربیان و مجریان دورههای آموزشی آن جامعه وجود دارد امید کمتری برای ارتقاء کمی و کیفی فعالیتهای آموزشی و بطور کلی امر خطیر و حیاتی آموزش و پرورش جامعه میتواند وجود داشته باشد.
لذا با توجه به نکات بیان شده وبه خاطر این كه برنامه ریزی آموزشی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، اكنون در این بحث به دنبال این مسئله هستیم كه « مفاهیم درست برنامه ریزی آموزشی چیست؟ و اهداف، اصول و ارکان برنامه ریزی آموزشی كدام است؟ »
کلمه ی برنامه ی درسی ، معادل واژه ی انگلیسی curriculumاست،که این واژه ریشه لاتین دارد وبه معنی"فاصله ومقدار راهی است که باید طی شود تا فرد به هدف برسد. علی شریعتمداری، برنامه ی درسی را به عنوان " کلیه ی تجارب،مطالعات ،بحث ها ، فعالیت گروهی وفردی وسایر اعمالی می داند که شاگرد تحت سرپرستی وراهنمایی مدرسه انجام می دهد"تعریف می کند. ا زاین دیدگاه برنامه ی درسی صرفا"محدود به تجارب و فعالیت های کلاسی دانش آموزان نمی شود. برنامه ی درسی محصول برنامه ریزی درسی است.
برنامه ریزی درسیDevelopment curriculum یا curriculum planning شامل سازماندهی یک سلسله فعالیت های یاددهی و یادگیری به منظور ایجاد تغییرات مطلوب دررفتار یادگیرنده ها و ارزشیابی میزان تحقق این تغییرات است.
از نظر فیلیپ کومز، کارشناس برجسته ی یونسکو ، برنامه ریزی آموزشی "کاربرد تجزیه و تحلیل منطقی درآموزش و پرورش به منظور افزایش کار آیی. یعنی کار برنامه ریز آموزشی، تحلیل نظامدار و منطقی مسائل و مشکلات آنی و آتی آموزش و پرورش وتلاش به منظور حل این مشکلات است. برنامه ریزی آموزشی را می توان " سازماندهی یا اصلاح فعالیت ها، تجهیز منابع و امکانات آموزشی برای تحقق بهتر اهداف آموزشی"تعریف نمود.
مقایسه ی برنامه ریزی آموزشی و درسی:
1-برنامه ریزی درسی، ویژه تر و اختصاصی تر از برنامه ریزی آموزشی است.زیرا برنامه ریزان آموزشی درحوزه ی کلی نظام آموزشی فعالیت می کنند که برنامه ی درسی جزئی از آن حوزه ی کلی است. برنامه ی درسی آموزشی محدود به برنامه ی درسی نمی شود،عوامل و نهادهای دیگری چون عوامل جمعیت شناسانه،عوامل اقتصادی و عوامل سیاسی درنظام های آموزشی مورد بررسی قرار می گیرند که برنامه ریزی درسی به صورت رسمی و مستقیم توجه کمی به آن ها دارد.
2- برنامه ریزی درسی بیشتر با مبانی روانشناختی ، فلسفی و اجتماعی آموزش و پرورش سروکاردارد و پایه های تئوریک خودرا ازاین رشته ها می گیرد ولی برنامه ریزی آموزشی بیشتر با مباحث و مدل های کمی جمعیت شناسانه، خط مشی ها وسیاست های دولت و جنبه های اقتصادی آموزش وپرورش مرتبط است.
3-برنامه های درسی معمولا"برجنبه ی کیفی و محتوایی تأکید دارند وبا جریان ذاتی و فرایند تعلیم و تربیت سروکار دارند. اما برنامه های آموزشی بیشتر جنبه ی کمی داشته و با صورت و ظاهر آموزش وپرورش مرتبط هستند
مربیان برنامه ریزان درسی و آموزشی، مسئولیت سنگین تربیت فرزندان جامعه را برعهده دارند و باید در جهت شناخت عوامل و عناصری که در برآیند تعلیم و تربیت دخالت دارند کوشش کنند. نیازها و ویژگی های جامعه ی گذشته، امروز و آینده را بشناسند و برنامه های تربیتی را مطابق با این نیازها طراحی کنند. تعلیم و تربیت به شکل سنتی و غیره قابل تغییر آن دیگر جوابگوی شرایط جدید و تغییر یافته و یا در حال تغییر جامعه نیست و بسیاری ا زعقاید و مفروضات تربیتی نیاز به اصلاح و تجدید نظردارند.اگردرگذشته نظام تعلیم وتربیت و برنامه های تربیتی به دلیل کمبود منابع ،کتابخانه و بانگ های اطلاعاتی و ... بر حفظ کردن،تکرار و تمرین وشرطی سازی تأکید می کردند و سعی می کردند ذهن شاگردان را به یک فرهنگ نامه و بانک کوچک اطلاعاتی یا خزانه ی لغات و یا فرمول ها تبدیل کنند،و معلومات وحقایق واطلاعات معلم را درآن سرازیر سازند و یا نظریات و محتوای علمی کتاب های درسی را به عنوان اموری مجرد و مقدس در ظرف ذهنی دانش آموزان جای دهند، جامعه ی امروزی انظار دیگری دار.دانش آموزان امروزیا کارگران و کارگزاران فردای جامعه، بایستی کارهایی را که ربات ها نمی توانند انجام دهند ، انجام دهند. یعنی کارشان اعمال و کاربرد هوش فلسفی و ابتکار و خلاقیت باشد. در آینده، دیگر به کارگران ماهر"صرفا" ا زنظر فنی" احتیاجی نخواهیم داشت، بلکه تربیت افراد تربیت شده ی ما، باید بنوانند خودشان را رهبری کنند. کارگران موفق فردا باید تصمیم گیرنده باشند، با مسائل برخورد کرده و آن ها را حل کنند ودرامور تفکر کنند.مذاکره کننده ای زبر دست باشند. علاوه بر آن ویژگی هایی چون انعطاف پذیری، ابتکار، خلاقیت، کاردانی و ذهنی باز داشته باشند.ا زاین رو مربیان و برنامه ریزان امروز ، نیاز به طراحی ، هدایت و سازماندهی تجربیاتی دارند که یادگیرندگان درخلال آن ها، درک وفهم بدست آورند نه این که صرفا" اطلاعات و مهارت های انتزاعی و ساده ای را بگیرند و این اطلاعات و مهارت های انتزاعی را به خاطر بسپارند.بنابراین تدریس و آموزش و نیز باورها و اندیشه های تربیتی ما نیازمند تغییر و تحولی اساسی خواهد بود که این تغییر و تحول مستلزم شناخت عمیق تر ماهیت برنامه ی درسی ، مبانی آن و انواع الگوها و مدل های برنامه ریزی درسی و ارزشیابی آموزشی است.