مقاله مدیریت سرمایه های فکری
در عصر فرا رقابتی سازمانها با محیطی رو برو هستیم که مشخصه آن افزایش پیچیدگی و جهانی شدن و پویایی است لذا سازمانها برای استمرار و استقرار خود با چالشهای نوینی مواجه است که برون رفت از این چالشها مستلزم توجه بیشتر به توسعه و تقویت مهارتها و تواناییهای درونی است که این کار از طریق مبانی دانش سازمانی و سرمایه فکری صورت میگیرد که سازمانها از آنها برای رسیدن به عملکرد بهتر در دنیای کسب و کار استفاده میکنند.دانش و سرمایه فکری بعنوان استراتژیهای پایدار برای حصول ونگهداری مزیت رقابتی سازمانها تشخیص داده شده است (بارنی۱۹۹۱″دارکر ۱۹۸۸″گرانت۱۹۹۱). لذا در جهان دانش محور کنونی ” قابلیتهای سازمانی بر اساس دانش و سرمایه فکری بوده است و مدیران بایستی درک کنند که چه قابلیتهایی برای حفظ مزیت رقابتی شدن لازم است. لذا دارائیهای دانشی و سرمایه فکری در حال تبدیل شدن به اهرم استراتراتژیک برای مدیریت کردن عملکرد کسب وکار و نوآوری مستمر شرکت میباشد لذا شرکت فقط محصول وخدمت تولید نمیکنند بلکه بایستی ارزش افزوده برای باقی ماندن در اقتصاد جدید خلق کنند ودراین عصر چالش اصلی مدیران آماده کردن محیط مناسب برای رشد و پرورش ذهن انسانها در سازمان دانش محور است مدیریت سرمایه های فکری به مهارت اساسی مدیران در این سازمان ها تبدیل شده است.و در اقتصاد کنونی مزیت رقابتی شرکتها بر پایه دارایی نامشهود و سرمایه فکری است که با برقراری ارتباطات مناسب با مشتریان و کسب تجربه لازم در این مسیر وبا اتکا به دانش و تکنیکهای سازمانی و مهارتهای تخصصی این امر را محقق ساخته اند سازمانها از طریق دانش و فرآیند های موجود در مدیریت سرمایه های فکری تبدیل کنند زمانی که شرکتها از اقتصاد صنعتی به سمت اقتصاد دانشی حرکت میکنند با چالهای بزرگی مانند پویایی و عدم اطمینان و پیچیدگی رو به رو هستند لذا دراین شرایط نیاز به آگاهی بیشتر در مورد سرمایه فکری و کنترل آنی فزونی میابدولذا این موضوع باعث شده است که شرکتها دارایی نا مشهود خود را شناسایی و مدیریت کنند.
اصطلاح مدیریت سرمایه های فکری توسط استیوارت(۱۹۹۱) مترادف دارایی نامشهود در نظر گرفته شده است ود رسال ۱۹۶۹گالبرایت یک فرآین ارزش آفرین و دسته ای از داراییها معرفی گردیده است. در اقتصاد قدیم ارزش بازاری متکی بر دارایی فیزکی بوده است ولی در اقتصاد جدید ارزش از کاربرد سرمایه فکری شرکت ودانش بوده است که ظهور اقتصاد دانشی منجر به پایان بخشیدن دوران اهمیت نسبی دارایی های مشهود گردیده است وپارادایم جدیدی که توجه زیادی به دانش وسرمایه فکری درآن دیده میشود پدید آمد(۲۰۰۳″Zhou). براساس تحقیقی که باروخ لو در دانشگاه استرن نیویورک انجام داد مشخص گردید که در سال ۱۹۲۹تقریبا ۷۰%سرمایه گذاریهای شرکتهای آ»ریکایی اختصاص به دارایی نامشهود داشته است و تنها ۳۰%ازمجموع سرمایه گذارییها بر روی نامشهود بوده است . از سال ۱۹۹۰به بعد این روند بالعکس شده است و حجم کسترده ای از از سرمایه گذارییها به دارایی نامشهود اختصاص یافته است که میتوان به بخش R&D”و نرم افزارهای مختلف IT و آموزش کارکنان و ارتقائ قابلیتهای آنان اشاره کرد در حالی که در کشور سوئد رقم GDP معادل ۲۰%و در کشور های اروپایی معادل ۱۰%از سرمایه فکری را شامل میشود که این امر به میزان بسیار زیادی در قیمتهای سهام شرکتهای موجود را نشان داده است و از طرفی در دهه اواخر دهه ۱۹۷۰ارزش بازاری رقمی معادل یک برابر ارزش دفتری بوده است و در اواسط دهه ۱۹۹۰این رقم به سه برابر و در حال حاظر به شش برابر ارزش دفتری شرکته رسیده است. پیتر درا کر میگوید ” ما در حال داخل شدن به یک جامعه دانش محور هستیم که در آن منبع اصلی اقتصاد ” سرمایه ” منابع طبیعی و نیروی کار محسوب نمیشود بلکه منبع اصلی اقتصادی در این جامعه دانش است و خواهد بود .” قرن ۲۱را قرن اقتصاد دانشی نامیده است که قبل از اقتصاد دانشی ” جهان بر مبنای اقتصاد تولیدی یا صنعتی اداره میشد. در این اقتصاد ” فاکتور های تولید ارزش اقتصادی ” منابع فیزیکی مانند زمین ” نیروی کار ” پول ” ماشین و…. محسوب میشدند و ترکیبی از این فاکتورها تولیدی برای اقتصاد ارزش ایجاد میکردند که در آن دوران دانش فاکتور تولیدی بود اما در این اقتصاد دانش محور ” دانش یا سرمایه فکری (IC) بعنوان یک فاکتور تولید ارزش اقتصادی در مقایسه با دارایی های فیزیکی محسوب میشود.
سیر تکاملی سرمایه فکری :
اوایل دهه ۱۹۸۰=ایده عمومی ارزش نا ملموس ( سر قفلی)
اواسط دهه ۱۹۸۰= بوجود آمدن عصر اطلا عات و شکاف بین ارزش دفتری و ارزش بازاری
اواخر ۱۹۸۰دهه ۱۹۸۰= تلاش برای نوشتن و تدوین حسابها و اندازه گیری سرمایه فکری و گزارش به گرو ه های بیرونی
اوایل دهه ۱۹۹۰= مشروعیت یافتن نقش مدیریت سرمایه فکری با تخصیص یک پست سازمانی ومعرفی کارت امتیاز دهی متوازن توسط کا پلان و نورتن در سال ۱۹۹۲مبتی بر آنچه که شما اندازه میگیرید همان چیزی است که شما بدست میاورید ودر سال ۱۹۹۰اسکاندیا ای . اف . اس لیف ادوینسون را بعنوان مدیر سرمایه فکری منصوب میکنند .
اواسط دهه ۱۹۹۰ = نونو کا و تا کیشی در سال ۱۹۹۵سازمان دانش آفرین را معر فی میکنند ودر سال ۱۹۹۴ابزار شبیه سازی سلمی با نام تا نگو روانه بازار شد که درباره اهمیت عوامل نا ملموس میپردازد و گزارش در سال ۱۹۹۴سالانه شرکت اسکاندیا در باره سرمایه فکری نشان میدهد
اواخر دهه ۱۹۹۰ = سرمایه فکری در مقالات و کنفرانسها و نشریات مطرح میشود که در سال ۱۹۹۰یک سمپوزیوم بین المللی در باره سرمایه فکری در آمستردام بر گزار میشود.
اوایل ۲۰۰۰= اولین مجله معتبر در ارتباط با سر مایه فکری انتشار میابد و اولین استانداردهاب حسابداری سرمایه فکری توسط دولت دانمارک تدوین میشود و اتحادیه اروپا اولین گزارش خود را منتشر میکنند . کتاب ثروت نا مشهود توسط موسسه برو کینگ و کتاب مدیریت انازه گیری و گزارش دهی داراییهای نا مشهود توسط لو منتشر میشود .
خصوصیات موجود در منابع نا مشهود
۱-مقیاس پذیریSCalability
دارایی فیزیکی بخاطر طبیعت خود که مشهود است محدود میگردد لذا استفاده از آنها در آن واحد با بیش از لز یک نفر امکان پذیر نمیباشد واین داراییها با محدودیت کم یاب بودن مواجه هستند یعنی به معیار فرصت – هزینه توجه میشود اما دارایی نا مشهود با استفاده زیاد از آنها در تنگنا نیستند و استفاده از آن توسط یک نفر مانع استفاده دیگران از آن نمیشود.
۲-بازده های فز اینده هر چه قدر منبع نا مشهود افزایش و انباشته شوند سود نیز بیشتر میشود که با عث بالا بردن مقیاس بازده ها میشود و هر گونه گسترش در منابع نا مشهود باعث گسترش در منابع نا مشهود میشود و این خلاف آنچیزی است که در منابع مشهود دیده میشود.
-مشکل در تقلید کردن
ابهام در تکرار اتفاقی مجدد : تکرار در شکل دهی مناسب محیطی و بر قراری ارتباط علت و معلولی که منجر به خلق دو بره منابع نا مشهود میشود مشکل است
مسیر وابستگی : توسعه وبهبود جزئ مو ضو عاتی هستند که اثرات منفی و مثبت زیادی بر روی تصمیماتی که قبلا گرفته شده دارد
تراکم زمانی : توسعه منابع نا مشهود یک دوره زمانی طولانی را طلب میکنند که این امر تقلید را تشویق نمیکند.
عوامل محدود کننده در توانایی سرمایه فکری برای خلق ارزش
-وجود موانع محدود:فقدان ما هیت فیزیکی منابع نا مشهود با عث گردیده است که به سختی بتوان مانعی برای دستیابی به این سرمایه ها برای رقبا بوجود آیید اگر چه وجود مقارات قانونی در حمایت از حق ثبتها در دهه اخیر تا حدود زیادی از این مشکلات را کاسته است اما بصورت کامل تضمین کننده نیست. پدیده سر یزی ” که فرصتهای یادگیری شرکته از رقبا یشان را پدید میاورد تا حدودی توانسته مانعی برای دسترسی کمتر شر کتها ی رقیب به منابع نا مشهود شرکت پدید آورد.
2- ریسک ذاتی : برای فراهم نمودن منابع نا مشهود سرمایه گذاری ابتدایی زیادی در مقایسه با منابع منابع مشهود لازم است . افزایش سرعت در تغییر فاکتورهای مورد توجه بازار و همچنین تکنو لو ژیها موانعی را برای بررسی های مدیریت در زمینه نو آوریها جدید پدید میا ورند چرا که تغییرات بسیار زیادی بوده ودر نتیجه ریسک زیادی در گسترش منابع نا مشهود در مقایسه با منابع مشهود دیده میشود.
3-مشکلات موجود در مذاکره ها
ارزیابی این منابع به شدت غیر عینی و ذهنی است.
نا متوازنی اطلا عاتی قابل توجه در زمینه سرمایه فکری می تواند مشکلاتی انند فروش اطلا عات درونی شرکته ایجاد کند.
مهم ترین تعاریف ارائه شده توسط محققان
خلاصه ای از تعاریف و ساخت های سرمایه فکری
محقق
ساخت
تعریف سرمایه فکری
ونیتس ۱۹۹۶
روس ۱۹۹۷
استوارت ۱۹۹۷
ادوینسون و مالونه ۱۹۹۷
سویبای ۱۹۹۸
بونیتس ۱۹۹۹
آندریسون و استم ۲۰۰۴
یاوندت ۲۰۰۴
سرمایه فکری
سرمایه ساختاری سرمایه رابطه ای
سرمایه فکری
سرمایه ساختاری
سرمایه فکری
سرمایه ساختاری
سرمایه مشتری
سرمایه انسانی
سرمایه ساختاری
سرمایه مشتری
مهارت کارکنان
ساختار درونی
ساختار بیرونی
سرمایه ساختاری سرمایه رابطه ای
سرمایه انسان
سرمایه اجتماعی سرمایه سازمانی
سرمایه فکری ممکن است یک منبع جدید برای سازمان برای برتری در رقابت ایجاد کند
سرمایه فکری مجموع دارائی های پنهان یک شرکت مانند برند، علائم تجاری و همچنین شامل تمام دارائی هایی که دربیان های مالی دیده نمی شوندمی شود.
سرمایه فکری شامل آگاهی اطلاعات دارائی علمی و تجربه می شود . یک نیروی جمعی فکری یا آگاهی مفید.
سرمایه فکری شامل همه منابع غیر ملموسی می شود که برای یک سازمان در دسترس هستند و یک برتری مرتبط ارائه می کنند و در ترکیب قادر به تولید امتیازاتی برای آینده می باشند. مجموع همه آگاهی هایی که یک سازمان قادربه جذب کسب برتری های رقابتی داشته باشدسرمایه فکری است.
مثالهایی برای دارایی های نا مشهود
سطح تحصیلات، مهارت ها وتجارب کارکنان استخدام شده در سازمان، نرم افزار کامپیوتر، پایگاه داده ها، کپی رایت ها وعلائم تجاری که متعلق به سازمان است، تکنیک های بازاریابی بکارگرفته شده وسیستم های مدیریت کیفیت، وهمچنین مداخله مستقیم در شبکه های مشارکتی، برندها، معاهدات (موافقت نامه ها) با تامین کنندگان و غیره
سازه های سرمایه فکری
۱-سرمایه انسانی : شامل دانش، مهارت ها وتوانایی های کارکنان سازمان است محققان عموما بر اهمیت بیشتر سرمایه انسانی نسبت به دونوع دیگر سرمایه های فکری (ساختاری و سازمانی) تاکید کرده اند. هسون شی وهمکاران (۲۰۱۰)، بیان کرده اند که عملکرد سرمایه انسانی، تاثیر قابل توجهی برسرمایه ساختاری و سرمایه مشتری دارد سرمایه انسانی از طریق قرار گرفتن افراد درگروه های کاری، سازمان ها، دسته ها وشبکه ها ایجاد شده و ارتقا می یابد. طراحی واستقرار نظام جانشین پروری برای کارکنان کلیدی شرکت، طراحی چهارچوب شایستگی کارکنان، وبرنامه ریزی توسعه بر مبنای شایستگی آنان، استقرار فرایند مدیریت عملکرد به ارتقاء سرمایه انسانی خواهد افزود سرمایه ساختاری را می توان به هر چیزی که در سازمان وجود دارد واز کارکنان(سرمایه انسانی) در کارشان حمایت می کند اطلاق کرد. این نوع سرمایه به عنوان زیر بنایی حمایت کننده، سرمایه انسانی را قادر می سازد به وظایفش عمل کند
2سرمایه ساختاری : تحت تملک سازمان است وحتی زمانی که کارکنان سازمان را ترک می کنند در سازمان وجود دارد سرمایه ساختاری عبارتست از هرآنچه که در شرکت باقی می ماند پس از آنکه کارکنان به هنگام شب به خانه می روند .
۳- سرمایه رابطه ای یا سر مایه مشتری : شامل دانش موجود در همه روابطی است که سازمان با مشتریان، رقبا، تامین کنندگان، انجمن های تجاری یا دولت برقرار می کند و یک عامل تعیین کننده در تبدیل سرمایه فکری به ارزش بازار است
اندازه گیری سرمایه فکری میتواند در دو صورت ودر قالب دو معیار صورت گیرد:
1- معیارهای مستقیم :در این معیار ارزش پولی را به مولفه های محاسباتی داراییهای نامشهود نسبت می دهند .
2- معیارهای غیر مستقیم :در معیارهای غیر مستقیم سرمایه فکری را به عملکرد شرکت نسبت میدهند
3- معیار مستقیم :روش ارزش محاسبه شده نا مشهود.
این روش برای اندازه گیری سرمایه فکری بر اساس مفهوم سود بر داراییها ROA مطابق با نسبت سود بر مالیات شرکت برای دوره سه تا پنج سال است .سپس این میانگین تقسیم بر میانگین داراییهای مشهود شرکت در طی همان مدت میشود.سود بر داراییها حاصل با میانگین صنعت شرکت مقایسه شده تا تفاوت محاسبه گردد.سپس این ROA اضافی ضربدر دارایی های مشهود شرکت شده تا میانگین اضافی سالانه بدست آید.این مقدار تقسیم بر هزینه های سرمایه شرکت بیانگر ارزش سرمایه فکری خواهد بود.
شرکت)*(هزینه سرمایه شرکت/ میانگین داراییهای شرکت)=سرمایه فکری ROA صنعت -ROA (
همانطور که روشن است مقدار بدست آمده متناسب با میزان داراییهای شرکت است واین همان سرمایه فکری مورد انتظار است ،مازادی که شرکت علاوه بر ارزش دارایی خود بدست می آورد
. معیار غیر مستقیم:رویکرد ارزش افزوده بازار. این خریدار است که ارزش را تعیین وتعریف میکند نه فروشنده .بنابراین آنچه که بازار درباره شرکت میگوید ارزشمند است.در ساده ترین حالت میتوان گفت که سرمایه فکری مساوی است با تفاوت ارزش بازار شرکت وارزش دفتری ان واین ارزش ،ارزش افزوده بازار شرکت نامیده میشود.
قیمت بازار هر سهم * تعداد سهام مشخص شده =ارزش بازار
ارزش بازار شرکت –ارزش خالص =ارزش افزوده بازار =ارزش خالص سرمایه فکر
1-1 الگوی رهیاب اسکاندیا
اسکاندیا یک شرکت خدمات مالی سوئدی است که برای نخستین بار توانست داراییهای دانشی خود را اندازهگیری کرده و در قالب ضمیمهای به حسابداری سنّتی شرکت، الحاق کند. نخستین گزارش سرمایة فکری اسکاندیا بر اساس الگوی پیشنهادی ادوینسون و مالون در اواسط دهة ۱۹۸۰تدوین شد. در گزارش سرمایه فکری اسکاندیا علاوه بر ۷۳سنجه سنتی، از ۹۱سنجه جدید برای اندازهگیری داراییهای دانشی در پنج حوزه: مالی، مشتری، فرآیند، نوسازی و توسعه و انسانی استفاده شدادوینسون و مالون در طرح ارزش اسکاندیا، سرمایه فکری را در دو جزء سرمایة انسانی و سرمایة ساختاری ارائه کردند (شکل۱). در این الگو، سرمایه انسانی با عنوانهای دانش مختلط، مهارت، خلاقیّت و توانایی فردی کارکنان برای انجام وظیفه، تعریف میشود، که فلسفه، فرهنگ و اعتبار سازمان را نیز دربرمیگیرد. سرمایه ساختاری نیز مواردی از قبیل: سختافزار، نرمافزار، پایگاههای اطلاعاتی، ساختار سازمانی، حق ثبت اختراعها، مارکهای تجاری و هرگونه قابلیّت سازمانی دیگری را که از بهرهوری کارکنان پشتیبانی میکند، شامل میشود. به عبارت دیگر، هر چیزی که با رفتن کارکنان به خانه در محل کار باقی میماند، بر خلاف سرمایه انسانی که تحت مالکیت سازمان درآورده نمیشود، سرمایه ساختاری قابل تملّک و مبادله است. به نظر ادوینسون و مالون، اندازهگیری سرمایه فکری روش جدیدی برای نشان دادن ارزش سازمانی است که در حسـابداری سنّتی هرگز جایی نداشته است. آنها معتقــدند که با وجود داراییهای نامشهود، محاسبه شکاف بین ارزش ثبت شده در ترازنامه و برآورد سرمایهگذاران از ارزشهایشان امکانپذیر خواهد بود.
1-2 الگوی شاخص سرمایة فکری
این الگو که توسط روس و همکاران در سال ۱۹۹۷پیشنهاد شد نیز در زمره رویکردهای کارت امتیازی قرار دارد. هدف این شاخص ایجاد تجسّم و انتقال سرمایة فکری و ارزش، مشتق شده از آن است. شاخص سرمایة فکری به نسل دوم از روشهای اندازهگیری سرمایة فکری تعلّق دارد که کاستیهای شیوههای پیشین را رفع میکند. این الگو، تمامی مؤلفههای سرمایه فکری را در یک شاخص سازمانی گرد هم میآورد. در این ادغام، اهمیّت ضریب اثرگذاری هر کدام از نماگرها نشان داده شده است. این شاخص مدیران را به طور مستقیم قادر به تشخیص و همچنین قضاوت دربارة وضعیت سرمایة فکری سازمان میسازد. همچنین، زمینة مقایسه بین سازمانها و واحدهای اقتصادی را فراهم میآورد. روس و همکاران، سرمایه فکری را به سرمایه انسانی، سرمایه سازمانی و سرمایه ارتباطی تقسیم میکنند. سرمایة سازمانی نیز سرمایة نوسازی و توسعه و سرمایة فرایند را دربرمیگیرد،. (Roos,et.al,1997
الگوی تکنولوژی بروک
بروکینگ در سال ۱۹۹۶تعیین ارزش سرمایه فکری طرحریزی کرد. الگوی او از جمله روشهای سرمایه فکری مستقیم است. بروکینگ ارزش سرمایه فکری سازمان را از راه تحلیل عیبیابی ارزیابی کرد و واکنش سازمان را به بیست پرسش در رابطه با چهار جزء سرمایه فکری، مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. در الگوی بروکر، منظور از داراییهای بازار مواردی از قبیل: مارکهای تجاری، مشتریان، کانالهای توزیع و همکاریهای تجاری است. داراییهای انسان محور شامل آموزش، دانش و شایستگی افراد سازمان است. داراییهای مالکیت معنوی عبارت از حق ثبت اختراع، حق امتیاز و اسرار تجاری هستند. بالاخره داراییهای زیر ساختاری نیز مجموعهای از فرایندهای مدیریتی، سیستمهای تکنولوژی اطلاعات، شبکه ارتباطها و سیستمهای مالی هستند. (Brooking, 1996).
1-3 الگوی نمایشگر داراییهای نامشهو
الگوی نمایشگر داراییهای نامشهود که از جمله روشهای کارت امتیازی است، توسط اسویبی بر اثر تجربیاتش به عنوان مدیر یک هفته نامه مالی در سال ۱۹۹۷ارائه شد. اسویبی ارزش بازاری سازمان را شامل خالص داراییهای مشهود و سه نوع دارایی نامشهود میداند
1-4 الگوی ارزش افزوده اقتصادی
ارزش افزوده اقتصادی روشی بر مبنای بازگشت سرمایه، برای سنجش ارزش بر پایه حسابداری سنّتی است که در سال ۱۹۹۷توسط استوارت مطرح شد. در این الگو به پیروی از اصول حداکثرسازی ارزش سهام، تفاضل مجموع ارزش واحد اقتصادی و مجموع ارزش سرمایه به کار گرفته شده توسط سرمایهگذاران حداکثر میشود. ارزش افزوده اقتصادی الگوی جامعی است که متغیرهایی نظیر: بودجهبندی سرمایه، برنامهریزی مالی، هدفگذاری، اندازهگیری عملکرد، ارتباط سهامداران و انگیزه پاداش را به کار میگیرد. هر چند که مدیریت سرمایة فکری به گونه صریح با ارزش افزوده اقتصادی مرتبط نیست، اما به طور ضمنی با مدیریت اثربخش سرمایه فکری، ارزش افزوده اقتصادی افزایش مییابد (Bontis, 2001).
1-5 الگوی کارت امتیازی متوازن کارت امتیازی متوازن را نورتون و کاپلان در سال ۱۹۹۲به منظور تبدیل راهبردها و دیدگاه مدیران به مجموعة گستردهای از مقیاسهای عملکردی طراحی کردند. کارت امتیازی متوازن، سازمان را از چهار دیدگاه مورد بررسی قرار میدهد و به گسترش سنجهها و گردآوری و تحلیل دادهها برای هر یک میپردازد (Kaplan and Norton, 1996) شکل (۵). با نگاهی به این چارچوب، مشخص میشود که دیدگاه مالی همان سرمایه مالی، دیدگاه مشتری همان سرمایه مشتری، دیدگاه فرایندهای داخلی همان سرمایه ساختاری و دیدگاه رشد و یادگیری همان سرمایه انسانی است. مطالعة ادبیات تحقیق سرمایه فکری، از آن نشان دارد که بیشتر الگوها شامل سه مقولة سرمایة انسانی، سرمایة ساختاری و سرمایة مشتری هستند. با کنار گذاشتن شاخصهای مشترک الگوها و تطبیق آنها با بخش خدمات کشور، اجزای سرمایة فکری را زیر عنوان سرمایة انسانی، سرمایة ساختاری و سرمایة مشتری معرفی میکنیم.