اصول و قوانین مهاجرت

مقاله اصول و قوانین مهاجرت

با توجه به رشد روز افزون علم و آموزشهای کوتاه مدت ، مرکز توسعه آموزشهای مجازی پارس با هدف بالا بردن سطح علمی و کمک به تحقق این امر مقاله آموزشی اصول و قوانین مهاجرت را طراحی و در دسترس علاقمندان قرار داده است
مهاجرت یکی از مسائل ملموس در جامعۀ امروز ماست. یکی از مهم‌ترین عناصر موجود در پدیدۀ مهاجرت، رویکرد فردگرایانه است. فرد احساس می‌کند دیگر نمی‌تواند جامعۀ خودش (جامعه ای که در آن متولد شده و رشد یافته است) را تحمل کند. صرف نظر از بخش بسیار اندکی از مهاجران که در کشور خودشان با تهدیدات جانی یا فشارهای جانفرسا مواجه‌اند، قریب به اتفاق آنها به بهانه‌های مختلف (اعم از استدلال رایج در خصوص وضعیت معیشتی نامناسب گرفته تا بهانۀ «آیندۀ فرزندان» یا حتی بهانه‌های جالب‌تر «اینجا کسی قدر من را نمی‌داند» و نمونه‌های مشابه) و عملاً به واسطۀ نوعی عافیت طلبی فردگرایانه، به جای ایجاد فضای مطلوب در جامعۀ خویش به دنبال استفاده از ظرفیت‌های جوامع دیگر است.
روشن است که یکی از انگیزه‌های اصلی نهفته در پس ژست فردگرایانۀ مهاجرت، شانه خالی کردن از مواجهۀ فرد با جامعه خود و تنش‌ها وتعارضات آن است. در حقیقت فرد به دنبال تحقق رویای آرمانی خویش راهیِ کشوری دیگر می‌شود، و البته این کار برای وی بسیار راحت‌تر و کم‌هزینه‌تر از تلاش برای اعتلا و مطلوب ساختن جامعۀ خویش است. در یک کلام رفتن به جامعۀ به ظاهر مطلوبی که شهروندانش پس از سال‌ها (و در واقع قرن‌ها) تلاش‌ و هزینه‌های گستردۀ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به جایگاه قابل قبولی (از نظر فرد مهاجرت کننده) دست یافته‌اند، بسیار راحت‌تر از ماندن و انجام تلاش‌های و هزینه‌های مشابه است. در نتیجه، این نوع از مهاجرت که با هدف استفاده از امکانات کشور مقصد صورت می‌گیرد، به دنبال دست‌یافتن به نوعی مدرنیتۀ از پیش حاضر و آماده است.

تاریخچه
در تاریخ های و نوشته های دانشمندان دیرینه شنا انسان Homo Sapiens خوانده ایم: .... با وجود شدت دوران یخبندان 70 هزار سال پیش، که باعث شده بود آب اقیانوسها 50 متر پائین بروند، رمه هایی از انسان ماقبل تاریخ در 65 ــ 70 هزار سال پیش با عبور از باب مندب، قاره آفریقا را ترک کنند، و سپس 55 تا 60 هزار سال پیش از طریق تنگه هرمز وارد ایران شدند. از این طریق در 40 هزار سال پیش رد پای خود را در شمال کشور استرالیا و در غار استخوان های کشور رومانی گذاشتند که نشان می دهد در مدت 15 تا 20 هزار سال در جهان پخش شدند. این اولین دور مهاجرت و حرکت انسان بوده است، هر چند که چندان مورد قبول من نیست، ولی در هر صورت بیشترین دانشمندان مربوطه در جهان بر این عقیده هستند.
همیشه مهاجرت انسان در جهان وجود داشته و دارد، این ذات بشر است، دومین دور مهاجرت اصلی انسان از 7 تا 15 هزار سال پیش بوده است. در این دوران انسان به تمدن های دوران سنگ رسیده بود، و خیلی موضوعات را می دانست، ولی انسان هایی که تا این زمان در جهان پخش شده بودند، بدلیل پراکندگی و نداشتن امکان ارتباطات با یکدیگر، وارد تمدن سنگ نشده بودند، زیرا در هیچ کجا اثری از سنگ برجای نگذاشته اند، و فقط رمه های دونده بودند. در دمین دور مهاجرت انسان متمدن شده از ایران به تمام دنیا مهرجرت کرد، اثر این مهاجرت در همه جا باقی مانده است فقط وظیفه جوانان باخهوش متخصص ایران است که آنها را بیابند و بگویند و بنویسند.

اصول و قوانین مهاجرت
عکس یکی از نماد های سرخپوستان نوسانوس، از موزه ای دور دست محلی در کشور کانادا سمت راست، مربوط به حدود دو سه قرن پیش، و عکس چپ یکی از نماد های گوبکلی تپه، از منطقه باستانی گوبکلی تپه در منطقه کرد نشین کشور ترکیه، مربوط به حدود 11 هزار سال پیش، که بتازگی کشف شده اند، عکس شماره 5819. تقریباً تمام نماد های سرخپوستان کشور کانادا، شباهت زیادی به نماد های فوق کهن ایران دارند، حداقل در مورد این یکی، که یک گرگ وارونه است، نمی تواند اتفاقی باشد. آثار گوبکلی تپه بدلیل سنگی بودن منطقه، روی سنگ تراشیده شده اند، ولی آثار سرخپوستان نوسانوس بدلیل جنگلی بودن منطقه، روی چوب تراشیده شده اند، و هر همه در راستای یک ستون می باشند. لازم به یاد آوری است، گوبکلی تپه بدلیل جنگ و خرابی تخلیه نشده است، بلکه اهالی آنجا را در میان شن مخفی کرده و رفته اند.
یک تحلیل: با شنیدن نام قبیله نوسانوس یاد اوقیانوس می افتیم، نو= تازه+ سا= آسمان+ نوس= دوار، نوس را در معنی اقیانوس تعریف کرده ام، که نوسانوس در جمع می شود آسمان دوار تازه، ولی در ترجمه انگلیسی کانادایی نوسانوس، از قول سرخپوستان شنیده ام می شود، در امتداد جنگل و کوه و دریا، که با یک تحلیل ساده دیگر می شود، جنگل و کوه و دریا در امتداد کره. زمانی که سرخپوست نوسانوس نماد های خود، مانند خورشید و حیوانات را در چوب می تراشید، هیچ چیز از آثار گوبکلی تپه نمی دانست، زیرا آن آثار هنوز کشف نشده بود، ولی در ذات آن شخص این آثار نقش بسته بودند.
سومین و آخرین دور مهاجرت اصلی انسان، که به تمدن نجوم و فلز و تقویم و جغرافیا دست پیدا کرده بودند، در هزاره های اول تا چهارم خورشیدی ایرانی اتفاق افتاد. آنها با دانش اقدام به مهاجرت کردند، همانگونه که در شاهنامه فردوسی آمده است، جهان بین سه فرزند فریدون تقسیم گردید، تور و روم و ایران، تورها از نیمروز ایران سمت شرق رفتند، و روم (کرد) به سمت غرب، و ایرانی ها از جنوب و از کناره سواحل و دریاها، در جهان پخش شدند، و نمادها و دانش خود را بردند. این انسان ها به هر کجا رفتند، تمدن خود را بردند و توانستند قدرت هایی شوند، و دیگر اجازه مهاجرت های عمده را ندهند.
چهارمین و آخرین دور مهاجرت کلی انسان، در نیمه دوم هزاره هفتم خورشیدی ایرانی بود، که به قاره آمریکا رفتند، زیرا این بخش از جهان توسط دور سوم، کاملاً مورد مهاجرت و تمدن قرار نگرفته بود. در مورد این مقاله کوتاه پرسش های تخصصی نمایید، ابتدا در اینترنت به زبان انگلیسی درباره این موضوع تحقیق نمایید، مطالب و فیلم های مربوطه را ببینید، تا بلکه بتوان یک بخش تخصصی برای دو مورد تاریخی مهاجرت انسان، از ایران به جهان ایجاد کرد، دوران دوم و سوم مهاجرت کلی انسان، و پخش شدن آن در جهان بنابه تعریف این مقاله.
پرسش تخصصی: آیا مردمان سغد یا سوگد، سک یا سگ، سخا یا ساخا، همین مردم گوبکلی تپه بوده اند، که در ساخا استان یا سیبری جعلی تا قاره آمریکا پخش شدند؟
مهاجرت های نوین
آسیب و زیان، انتظار و نا امیدی
تمام شواهد و تأثیرات حکومت جهانی چایمریکا حاکی از آن است، که حرکت و مهاجرت های نوین افراد در قرن 21 ، چه به شکل داوطلبانه و چه به صورت اجباری در مقیاس عظیمی صورت خواهد گرفت. در هیچ مقطعی از تاریخ مهاجرت افراد تا این حد جهانی نبوده است، و این حقیقت انکار ناپذیر ناشی از تفاوت های اقتصادی، اجتماعی و همچنین به دلیل سهولت و سرعت ارتباطات است. یقینا این پدیده عواقب جدیدی بهمراه خواهد داشت، اگر چه احساس درونی هر مهاجر همان اضطراب ها و ترس های بدوی است، که به اشکال مختلف با توجه به تجربیات آن فرد در وی متجلی خواهد شد. موضوع مهاجرت برای بعضی به منزله رسیدن به رویاها و برای دیگران به منزله تشویش ناشی از کابوسی هولناک می باشد. در هر صورت مهاجرت در این عصر موضوعی است، که از هر لحاظ جنبه های مثبت و منفی، بسیار در خور توجه می باشد.

در گذشته ها و طول تاریخ بشر مهاجرت های زیادی داشته است، اما این مهاجرت ها قومی و طایفه ای بوده و کمتر انفراد و یا خانوادگی بوده. ما در تاریخ جهان مهاجرت اقوام آریایی و ایرانی را به اروپا داشته ایم، مانند اقوام، سلت ها و گلها، در ابتدای قرن 20 مهاجرت های فردی ایرانی را برای کار و زندگی بهتر به قسطنطنیه و بادکوبه و در نیمه دوم قرن 20 به آلمان و بقیه اروپا و در اواخر قرن گذشته به آمریکا فراوان دیده ایم که باعث شده امروز ایران دیگری در خارج از ایران و بگستردگی جهانی شکل بگیرد. در هر دوره در ساختارهای تاریخی اجتماع شکل و پدیده مهاجرت متفاوت بوده، و باید به آن از درآمد و تحلیل همان بخش نگاه کرد.
وقتی از مهاجرت های امروزی سخن می گوییم، منظورمان انتقال افراد از یک کشور به کشور دیگری، جهت استقرار و ریشه دواندن در آن کشور است. این به منزله جدایی از کشور تولد است، و همچنین تلاشی جهت پیوند و برخوردن در یک مکان غریب که در آن انسان هایی زندگی می کنند، که با کشور تولد فرد مهاجر از هر لحاظ مچه منجمله، آداب و رسوم، زبان و گویش، متفاوت هستند. در هر حال تجربه ایست دردناک، که همانند سوگواری بوده، و نیاز به تجزیه و تحلیل دارد. اگر چه در این سوگواری مانند دیگر سوگواری ها از دست دادن به شکل واقعی یا تجسدی وجود ندارد، به عبارتی فرد نمرده است، و فقط در مکان دیگری وجود دارد. این فرد دور مانده به حیات خود ادامه می دهد، و نمیتوان آنرا مانند یک معشوقه مرده دفن کرد. اما به آن دسترسی نداریم و نمیدانیم آیا روزی آنرا به دست خواهیم آورد یا خیر. بر خلاف یک سوگواری معمولی این فرد نیست که انسان را ترک می کند، بلکه مهاجر است که وطن را ترک می کند. این فرد از دست رفته نیست که احتمال مرگ آن وجود دارد، بلکه مهاجر است که احتمال دارد از غم موطن فراموش شده اش از دنیا برود.
به طور کل دو نوع مهاجرت وجود دارد: یکی داوطلبانه و دیگری غیر داوطلبانه. البته بعضی ها معتقدند که هیچ مهاجرتی داوطلبانه نیست، زیرا مهاجری که محل سکونت خود را به طور دائم ترک می کنند، و به مکان جدیدی می رود، همواره از روی اجبار و به امید بر آورده شدن نیاز های جدی خود به ناچار این کار را انجام می دهند؛ مشکلات اقتصادی، جنگ، اپیدمی، سرکوب های سیاسی، دینی، ایدئولوژیکی، نژادی، به دلیل عشق و غیره. در انواع مهاجرت به هر دلیلی که باشد یک وجه اشتراک وجود دارد، و آن پشت سر گذاشتن یک روزمرگی و یک فرهنگ اصیل متعلق به یک گروه است. زمانی که از مهاجرت سخن می گوییم آسان می توان اخراج آدم و حوا را از بهشت تجسم کرد. افسانه آدم و حوا را می توان به عنوان اولین مهاجرت دید، که در حقیقت سمبل تولد است. آدم و حوا از روی وسوسه دانستن سیب را می خورند، و خطر تنبیه شدن را به گردن می گیرند. بهشت گمشده رابطه تنگاتنگی با آرزوی دانستن دارد، و این همان اولین گام در مسیر رهایی از وابستگی است، و که لازمه آن خود تامینی به معنای حقیقی آن، استقلال، در دنیایی نو توام با زایش دردیست که همراه دارد.
راه یافتن به سرزمین موعود کاری است، بس دشوار، همانطور که از مهاجرت استعاره ایی حضرت موسی پیداست، او نتوانست به این سرزمین دست پیدا کند، و شاید نسل های بعد بتوانند سرزمین موعود را از آن خود کنند. زمانی که ما نسبت به موضوعی آگاهی پیدا میکنیم، دیگر راه بازگشتی وجود ندارد. آگاهی ما را وادار به ترک سرزمین آشنای اجداد مان می کند، و ما را به سرزمین نا شناخته ای کوچ می دهد، سرزمینی که در آن خطرها و نا امنی های فراوانی وجود دارد. اما در حقیقت اولین مهاجرت از رحم مادر به دنیای بیرون است که همان تولد باشد. از این جهت همه ما روزی یک دنیای آشنا را ترک گفته ایم، و در معرض تنهایی، طرد شدن و درد قرار گرفته ایم، و تمام عمرمان را صرف به دست آوردن این جایگاه امن از دست رفته می کنیم.
فروید در سال 1938 پس از حمله نازی ها مجبور به مهاجرت از اتریش به لندن شد، و چند روز پس از رسیدن نوشت: به احساس پیروزی که به من دست داد، وقتی که شما را دیدم، کمی غم اضافه کنید، زیرا علی رغم همه چیز من، عمیقا عاشق آن زندانی بودم، که من را از آن آزاد کرده اند.
عواملی که سبب یک مهاجرت تقریبأ موفقیت آمیز می شوند:
اگر چه همه مهاجرت ها پیچیده هستند، اما عواملی هم وجود دارند، که باعث می شوند تا یک مهاجرت به سمت پیروزی یا شکست سوق پیدا کند.
- اولین عامل این است که آیا تصمیم به مهاجرت اختیاری یا اجباری بوده است، (مهاجرت یا تبعید). اگر اختیاری بوده است، فرد در جستجوی زندگی بهتر در دنیایی بهتر در چهارچوب یک پروژه زندگی قدم برداشته است، که نمی توانسته در کشور مبدأ به این زندگی دست یابد، اما اگر اجباری بوده، فرد در جهت زنده ماند و فرار از یک خطر، بدون تصور زندگی بهتر این گام را بر می دارد. اگر مهاجر در جستجوی وفق دادن خود با محیط جدید است، در حالی که فرد تبعید شده در فکر بازگشت است. فردی که مهاجرت می کند تنها باید با درد آنچه از دست رفته بسازد، در صورتی که در فرد تبعید شده علاوه بر این درد، احساس گناه نسبت به آنانی که می توانند همانند او در خطر باشند، و همچنین خشم نسبت به اجباری بودن ترک محل سکونت خود وجود دارد.
عوامل دیگر:
- سن مهاجر، برای افراد مسن وفق دادن خود با محیط جدید مشکل تر از بچه ها است، زیرا بچه ها با والدین و یا سرپرست خود مهاجرت می کنند و قابلیت سازگاری بیشتر است. در نوجوانان مهاجرت می تواند واقعه آسیب زایی نمایش نوشته باشد، زیرا علاوه بر تغییرات و تحولات جسمی و درونی تحولات بیرونی نیز به آنان اضافه می شود.
- قابلیت تحمل جدایی ها،
- شدت وابستگی و علاقه به مبدأ،
- کسانی که در مقصد با آنان آشنا می شوند،
- آیا مهاجرت انفرادی و یا گروهی بوده است،
- انتقال دائم یا موقت،
- فرصت برنامه ریزی مهاجرت یا عدم آن، مهاجر به یک مدت زمانی بین اتخاذ تصمیم و اجرای آن نیاز دارد و از جهت تماس و ارتباط با افرادی است، که آنان را ترک خواهد گفت تا از آنان خداحافظی کند و خود را در محیطی دیگر با یک زندگی نوین تصور کند. برای فرد تبعیدی این فرصت ها وجود ندارند.
مقاله ی اصول و قوانین مهاجرت حاضر توسط کارشناسان واحد تحقیق و توسعه مرکز آموزش مجازی پارس تدوین گردیده است.

ثبت نام دوره آموزشی اصول و قوانین مهاجرت

نظرات و دیدگاه ها

۷ روز هفته ۲۴ ساعته پاسخگوی شما هستیم.
کلیه حقوق مادی و معنوی برای وب سایت مرکز آموزش مجازی پارس محفوظ است.
طراحی و توسعه با توسط تیم IT در پارس