مقاله مهندسي فرهنگی
َهر فرهنگی دارای الگویی مشترک برای اندیشیدن است. این الگو همچون عاملی است که تمامی فرهنگ را استوار نگه می دارد و به آن کلیت و یکپارچگی می بخشد. مشخصه اندیشیدن، در هر فرهنگ از برداشتی که در آن فرهنگ از واقعیت می شود و از جهان بینی ای که آن فرهنگ دارد، ریشه میگیرد. تغییر در جهان بینی نه تنها تغییرات معانی فرهنگی را موجب می شود، بلکه چیزی را در بر دارد که تاریخدانان آن را تغییر عصر مینامند. در درون هر فرهنگ، فقط افراد نادری هستند که می توانند جهان بینی آن فرهنگ و شیوه اندیشیدن ناشی از آن را به وضوح تشریح کنند زیرا اکثریت در فرایند رشد به گونه ای ناخواسته در فرایند این شیوه اندیشیدن ذوب می شوند. ظهور جهان بینی نوین به میزان زیادی مرهون رشد آگاهی نسبت به ماهیت سیستم ها و به کار گرفتن این آگاهی ها در سازماندهی و مدیریت اثربخش میباشد. برای فهم اندیشه ای که در حال ظهور است لازم است که ماهیت سیستم ها را فهم کرد. سیستم یک کل است که حد اقل از دو جزء یا بیشتر تشکیل می شود و دارای پنج شرط می باشد.
سیستم یک کل است که نمی تواند بدون از دست دادن ویژگی ها و کارکرد ضروری خود به اجزائی مستقل تجزیه شود. مقدمه مهندسی فرهنگی کشور، شناحت اجزاء و عناصر و ماهیت سیستم فرهنگ در سطوح و لایه های مختلف فرهنگ ملی، تخصیصی، عمومی و سازمانی است و این مهم از طریق مدیریت راهبردی فرهنگی کشور محقق می گردد. اقتضای یک مدیریت راهبردی فرهنگی مناسب در کشور، آن است که سیاست های کلی نظام با رویکرد فرهنگی مورد تصویب قرار گیرد. بدان معنا که اجرای این سیاستها، بازتولید فرهنگ و ارزشهای متعالی نماید. در این صورت است که می توان گفت در کشور، مدیریت راهبردی فرهنگی اعمال شده است. در این نوشتار سعی شده است تا ضمن آشنا شدن با مفاهیم مهندسی فرهنگی، مختصراً به یکی از آسیب های پیش روی آن پرداخته شود؛
مفهوم شناسی مهندسی فرهنگی:
تعریف مهندسی فرهنگی و شناسایی ویژگی های اساسی آن نیازمند مجال گسترده ای است. اما به اختصار می توان گفت از آنجا که مهندسی فرهنگی یک واژه مرکب است، بنابر این مانند سایر واژه های ترکیبی باید ابتدا هر واژه جداگانه مورد شناسایی قرار گیرد تا از ترکیب دو واژه یک مفهوم روشن به دست آید.
مفهوم مهندسی فرهنگی :
مهندس، معرب همان اندازه در فارسی است و به معنای اندازه گیرنده، تقدیر کننده، محاسب، شماره دار و... می باشد. (لغتنامه، دکتر محمد معین و دکتر سید جعفر شهیدی، ج 14، موسسه لغتنامه دهخدا، 1377) این واژه در واقع از همان «هندسه» که معرب «اندازه» می باشد گرفته شده است. هندسه را چنین تعریف کرده اند: معرب اندازه، القیاس،... و فی الاصطلاح هو علم یبحث فیه عن احوال المقادیر من حیث التقدیر و صاحب هذا العلم یسمّی مهندساً. (موسوعه کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، واژه هندسه) «مهندس» واژه جدیدی نیست که متناسب با رشته های دانشگاهی وضع شده باشد بلکه در ادبیات کهن پارسی بارها به کار رفته است مثلاً فردوسی می گوید:
ز دینار و گوهر هزاران هزار
که آن را مهندس ندارد شمار
سعدی نیز چنین سروده:
قصه به هر که می برم فایده ای نمی دهد
مشکلِ درد عشق را حل نکند مهندسی
در دیوان حافظ نیز چنین آمده:
طرب سرای محنت کنون شد معمور
که طاق ابروی یار منش مهندس شد
اگر واژه مهندسی را به «برقراری ارتباط و تعامل میان
مؤلفه های یک سیستم با هدف ایجاد رفتار مطلوب» تعریف کنیم؛ کاربرد این واژه همراه با بسیاری از مفاهیم مادی و غیر مادی می تواند وجاهت داشته باشد. مهم ترین ارکان واژه مهندسی را می توان در موارد ذیل خلاصه کرد:
الف. سیستم: مهندسی در زمانی معنا پیدا می کند که با یک سیستم مواجه باشیم. سیستم، مجموعه ای از اجزای به هم وابسته است که در راه رسیدن به هدف معین با یکدیگر هماهنگ شده اند. سیستم، به شکل مجموعه ای یکپارچه، دارای ویژگی و توانایی هایی است که از جمع ویژگی ها و تواناییهای اجزای (زیر سیستم ها) آن متفاوت است.
ب. نگاه جامع: مراد از نگاه جامع، اشتمال بر همه عناصر دخیل در یک سیستم است. لازمه مهندسی داشتن نگاه جامع به همه عناصر و اجزای سیستم می باشد.
ج. برنامه ریزی پیش از اجرا: مهم ترین ویژگی در واژه مهندسی، مقدم بودن طرح، برنامه و نرم افزار بر عمل و سخت افزار است. روشن است برای داشتن برنامه مناسب، لازم است موضوع به خوبی شناخته شود، هدف به درستی تبیین گردد، واقعیت ها و امکانات موجود شناسایی گردد و برای رسیدن به هدف طرحی درانداخته شود.
د. عمل و سازماندهی: یکی از مفاهیمی که از واژه مهندسی به ذهن انسان متبادر می شود، اقدام و عمل یک مهندس است. مهندس کسی است که به مقام تئوری و نظر اکتفا نمی کند و برای رسیدن به اهداف خود، دست به اقدام می زند. مهندس علاوه بر اقدام، وظیفه مدیریت و رهبری عوامل مؤثر در سیستم را نیز بر عهده دارد.
مفهوم مهندسی فرهنگی:
با توجه به مطالب گذشته، مفهوم مهندسی فرهنگی و اهمیت آن به خوبی آشکار می شود. از مباحث نوینی که در طول دهه اخیر در سطح کشورهای صنعتی مطرح گردیده، مهندسی فرهنگی است. (دکتر منوچهر محسنی، همان، ص 107) البته این مفهوم در غرب بسیار اخص از آن چیزی است که در این مقاله مورد توجه است. با توجه به بیانات مقام معظم رهبری، مهندسی فرهنگی سه وظیفه مهم یعنی ارزیابی وضعیت فرهنگی موجود، تعیین فرهنگ آرمانی یا همان وضعیت فرهنگی مطلوب و ارائه برنامه، ارائه طریق یا همان تعیین چگونگی رسیدن به وضعیت مطلوب را بر عهده دارد. ایشان می فرمایند: یکی از مهم ترین تکالیف ما در درجه اول مهندسی فرهنگ کشور است؛ یعنی مشخص کنیم که فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی و حرکت عظیم درون زا و صیرورت بخش و کیفیت بخشی که اسمش فرهنگ است و در درون انسان ها و جامعه به وجود می آید چگونه باید باشد، اشکالات و نواقصش چیست و چگونه باید رفع شود، کندی ها و معارضاتش کجاست؟ (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، 8/10/83)
ضرورت مهندسی فرهنگی از دیدگاه رهبر فرزانه انقلاب:
رهبر معظم انقلاب اسلامی، مهندسی فرهنگی را جزء تکالیف مسئولین نظام جمهوری اسلامی می دانند: «با توجه به اهمیت حقیقتی که نامش فرهنگ جامعه است و با توجه به اینکه اگر این مجموعه بنای فرهنگی را مهندسی و از آن حراست و حفاظت نکنیم، عوامل گوناگون تأثیرگذار در فرهنگ، قسم نخورده اند که چون ما کاری نمی کنیم، آنها هم کاری نکنند. نه، آنها اثر خودشان را می گذارند و کار خودشان را می کنند. تکلیف ما به عنوان مسئولین نظام جمهوری اسلامی چیست؟ یکی از مهم ترین تکالیف ما در درجه اول مهندسی فرهنگ کشور است، یعنی مشخص کنیم که... بعد مثل دست محافظی هوای این فرهنگ را داشته باشد.» (بیانات مقام معظم رهبری، 1383)
مقام معظم رهبری، مهندسی فرهنگی را در تصمیمات کلان کشور، مؤثر می دانند: «فرهنگ به عنوان جهت دهنده به تصمیمات کلان کشور، حتی تصمیم های اقتصادی، سیاسی، مدیریتی و یا در تولید نقش دارد. وقتی ما می خواهیم ساختمان بسازیم و شهرسازی کنیم در واقع با این کار داریم فرهنگی را ترویج می کنیم یا تولید می کنیم یا اشاعه می دهیم.»
(بیانات مقام معظم رهبری، 1381)
ایشان، فرهنگ را روح تمام فعالیت های جامعه می دانند و بر مهندسی فرهنگی در تمام ابعاد آن تأکید دارند: «فرهنگ مثل روحی است که در کالبد همه فعالیت های گوناگون کشور حضور و جریان دارد. فرهنگی که باید در تولید، خدمات، ساختمان سازی، کشاورزی، صنعت، سیاست خارجی و تصمیمات امنیتی رعایت شود و حدود را معین و جهت را مشخص کند، چیست؟ این باید در اینجا معین شود.» (بیانات مقام معظم رهبری، 1381)
حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، فرهنگ را مهم ترین عامل دستیابی به آرمان اصلی ملت ایران می دانند: «آرمان اصلی ملت ایران رسیدن به جامعه ای رشید، موحد، پر نشاط ، پر امید، عدالت طلب، دارای اعتماد به نفس، پرکار، پیشرو، پیشرفته، دارای توکل و برخوردار از روح ایثار و گذشت است و فرهنگ، مهمترین عامل دستیابی به این هدف والاست.» (بیانات مقام معظم رهبری، 1386)
«عاملی که یک ملت را به رکود و خمودی، یا تحرک و ایستادگی، یا صبر و حوصله یا پرخاشگری و بی حوصلگی یا اظهار ذلت در مقابل دیگران یا احساس غرور و عزت در مقابل دیگران به تحرک و فعالیت تولیدی یا به بیگارگی و خمودی تحریک می کند، فرهنگ ملی است. فرهنگ - با همین تعریف ویژه - محصول تعریف جمعی از یک جامعه است و خودش مؤثر در همه حرکات و تحولات و تشکیل دهنده هویت یک جامعه است.» (بیانات مقام معظم رهبری، 1383)
نسبت رسانه با مهندسی فرهنگی:
با توجه به ضرورت های مطالعه در باره مهندسی فرهنگی و عوامل مؤثر در مسیر مهندسی فرهنگی، در این نوشتار، جایگاه رسانه صدا و سیما در مهندسی فرهنگی مطالعه و بررسی شده است. رسانه ها ابزار و نهادهای مؤثر در فرهنگ هر جامعه به حساب می آیند و حوزه عمل و فعالیت آنها فرهنگ است. از این رو مستقیم و بی واسطه با فرهنگ پیوند و ارتباط دارند. نتیجه این ارتباط و پیوند، برقراری رابطه ای متقابل بین رسانه و فرهنگ است. رسانه ها بر بستری فعالیت میکنند که از فرهنگ رایج در جامعه ایجاد شده است. بنابر این به شدت از فرهنگ رایج در جامعه ای که در آن فعالیت میکنند تأثیر میپذیرند؛ به گونه ای که اساساً خارج از چارچوبهای فرهنگی جامعه نمیتوانند عمل نمایند. اما رسانهها فقط تأثیر نمیپذیرند، بلکه بر فرهنگ جامعه تأثیر نیز میگذارند. با توجه به وظایفی که برای رسانهها متصور است، آنها، بویژه صدا و سیما، تأثیرات قدرتمندی دارند و فرهنگ جامعه را تحت تأثیر خود قرار میدهند. با توجه به این واقعیت باید گفت رابطه و نسبت رسانه و فرهنگ، متقابل و دوسویه است؛ یعنی این دو ضمن آنکه از یکدیگر تأثیر میپذیرند بر یکدیگر تأثیر نیز میگذارند و تأثیر متقابل بر یکدیگر دارند. رسانه صدا و سیما تأثیر گسترده و عمیقی بر فرهنگ جامعه میگذارد. از این رو در مهندسی فرهنگی، این رسانه جایگاه ویژه و ممتازی دارد. این جایگاه ایجاب میکند تا هم در طراحی و اجرای مهندسی فرهنگی به رسانهها و بویژه صدا و سیما اهمیت خاصی داده و در جهت تقویت و پشتیبانی مادی و معنوی از آنها گام برداشته شود و هم رسانه ها با درک عمیق از جایگاه و توان تأثیرگذاری خود در جهت تحقق اهداف «مهندسی فرهنگی» برنامه ریزی کنند و بکوشند از تمامی فرصتها و امکانات موجود در جامعه برای به ثمر نشستن مهندسی فرهنگی بهرهبرداری نمایند.
خطر افراط و تفریط در مهندسی فرهنگی:
یکی از آسیب هایی که مهندسی فرهنگی را تهدید می کند افراط یا تفریط در این مقوله است. مقصود از افراط ، کنترل شدید و بسیار سختگیرانه نسبت به عناصر تشکیل دهنده فرهنگ و مقصود از تفریط ،رها کردن این عوامل به حال خود میباشد. مقام معظم رهبری در این زمینه می فرمایند: «ما نمیخواهیم با نگاه افراطی به مقوله فرهنگ نگاه کنیم. بایستی نگاه معقول اسلامی را ملاک قرار داد.» (بیانات مقام معظم رهبری، 1381) «ما نه معتقد به ولنگاری و رهاسازی هستیم، که به هرج و مرج خواهد انجامید، نه معتقد به سختگیری شدید، اما معتقد به نظارت، مدیریت، دقت در برنامه ریزی و شناخت درست از واقعیات هستیم.» (همان منبع)
نقشه مهندسی فرهنگی کشور:
برای اینکه همه دستگاه ها و کارکردهای آنان در جهت فرهنگ مطلوب، سمت و سو بگیرد؛ نخست باید نقشه مهندسی فرهنگی یا همان مدل فرهنگی ترسیم شود. مدل فرهنگی، روشی است که بر مبنایی مشخص، به برنامه ریزی فرهنگی «قابلیت ارزیابی، امکان تصمیم گیری و قدرت کنترل و تصمیم بهینه» می دهد. تهیه این نقشه وظیفه شورای عالی انقلاب فرهنگی است. از سوی دیگر ضرورتی که برای اجرایی شدن نقشه فرهنگی کشور وجود دارد؛ اعمال مدیریت راهبردی فرهنگی است. مدیریت راهبردی دو وظیفه عمده بر عهده دارد:
1ـ شاخص های روشن و مشخصی برای هدف فرهنگی مشخص کند
2ـ نرخ موجود و نرخ هدف را تعیین کند. در این مورد مقام معظم رهبری می فرمایند: باید تأثیر مجموعه کارهایی را که انجام می دهیم مشخص کنیم و بتوانیم بسنجیم که خروجی کارمان در مجموع نظام، در حوزه فرهنگ، چگونه است؟
نکته پایانی:
نویسنده بر این اعتقاد است که فرهنگ، روح حاکم در جامعه است و باید جهت گیری های اصلی در تمام فعالیت ها بر اساس فرهنگ آن جامعه شکل گیرد. در نظام جمهوری اسلامی ایران نیز که با انقلابی شکوهمند روی کار آمده است، باید ادبیات انقلاب را در مهندسی فرهنگی مد نظر قرار داد و امید، شجاعت، آرمان خواهی، همبستگی ملی پیوستگی با نظام اسلامی را در مهندسی فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران تقویت کرد. به اعتقاد نویسنده، مهندسی فرهنگی، یعنی به کارگیری همه عناصر در رسیدن به اهداف فرهنگی جامعه که آرمان های اصلی یک ملت را رقم می زند و در مورد ملت مسلمان ایران، اگر بخواهیم مهندسی فرهنگی اجرا شود، باید فرهنگ جامعه را در همه عرصه ها تقویت کنیم و روح قرآنی را در این مسائل حاکم سازیم.