مقاله حسابرسی مديريت
دیدگاه بینالمللی درباره حسابرسی مدیریت
حسابرسی مدیریت، در سایر كشورها نیز دارای سابقه است. در واقع، كشور بریتانیا به صورت آشكار، بعد از بسیاری از كشورهای دیگر، حسابرسی مدیریت را شروع كرده است. در این فصل، توسعه حسابرسی در پنج كشور مورد اشاره قرار میگیرد. سه كشور اول، عضو جامعه مشترك المنافع با انگلستان یعنی كشورهای كانادا، استرالیا و زلاندنو هستند. كانادا، اولین كشوری بود كه حسابرسی مدیریت را هعمراه با یك رشته الزامات حسابرسی شروع كرد و آن را «حسابرسی جامع» نامید. در استرالیا، دولت مركزی، حسابرسی كارآیی را قبول كرده است و هر یك از ایالتها نیز درحال ارزیابی مجدد نقش حسابرسی هستند؛ برای مثال، در ایالت ویكتوریا، بررسیهای زیادی درباره اندازهگیری اثر بخشی سازمانها و برنامهها صورت گرفته است. ایالات متحده آمریكا، چهارمین كشوری است كه مطرح است. در این كشور، رئیس اداره كل حسابداری، مسئولیت تدوین اصول حسابداری، استانداردها و الزامات و همچنین، حسابرسی و رسیدگی را به عهده دارد. پنجمین كشوری كه معرفی میشود، سوئ داست كه اداره حسابرسی ملی آن، برای اولین بار در اروپا، در سال 1970 ، حسابرسی مدیریت را قبول و اجرا كرد.
نیازهای اطلاعاتی جامعه از مدیران منتخب
نیازهای اطلاعاتی جامعه از مدیران منتخب را میتوان به شرح زیر خلاصه نمود:
الف) شناخت تواناییهای مدیران و فراهم بودن زمینههای رشد در مدیران ارشد.
ب) بهرهگیری مطلوب از امكانات مجموعه.
ج) افزایش بازدهمی در جمیع جهات و كاهش هزینه فرصت از دست رفته.
د) وضع آییننامهها و مقررات( یا اجرای قوانین موضوعه) و به عبارتی اعمال كنترلهای داخلی جهت حفظ اموال، جلوگیری از سوء استفاده در سازمان و به كارگیری استعدادها و توانمندیهای كاركنان درحد بالا و در نهایت كاربرد حسابداری سنجش مسئولیتها در جزءجزء واحدهای تابعه.
هـ) چگونگی برنامهریزی، سازماندهی، هدایت كنترل و شناسایی نقاط قوت و ضعف عملكردها براساس بودجه تنظیمی و امكانات بالقوه سازمان.
و) شناخت هزینههای جذب نشده تولید و انحرافات ظرفیتی و انحرافات كارآیی و..
ز) بررسی كاهش هزینهها به منظور صرفهجویی و ارتقای كیفیت با نوآوری و پژوهش.
ح) آشنایی با نستبهای مالی و شاخصهای صنعت به شرح زیر:
1) شاخص اقتصادی: در بردارنده اظهارنظر نسبت به بازده هر یك از تولیدات شركت (مؤسسه) و همچنین بیان توجیه اقتصادی منابع درآمدزا در سازمان در مقایسه با مؤسسات مشابه یا سالهای گذشته و تعیین جایگاه محصولات تولیدی در بازار به عنوان «سهم بازار» و موقعیت رقبا و بالاخره تطبیق اقلام با بودجه تنظیمی و تصمیمگیری نسبت به ابقاء یا تعطیل كردن برخی از واحدها و یا تقویت موارد ضروری.
2) شاخص فنی: در این قسمت به طور عمده در خصوص بهرهگیری از ظرفیت كامل (اسمی) ماشین آلات تولیدی(یا واحدهای مستقر در سازمان) و اشكالات فنی موجود همراه با ارایه راهكارها و قضاوت نسبت به ضریب استحصال (یا به كارگیری استفاده بهینه از امكانات بالقوه مجموعه) بحث میشود.
تطابق تكنولوژیكی دستگاههای تولیدی یا فرآیند تولید، شناسایی ظرفیتهای بلااستفاده، بررسی سیستمهای كنترل كیفی محصولات، برنامهریزیهای علوم آزمایشگاهی و تحقیقاتی به منظور طراحی و نوآوری و بهبود روشهای موجود شامل تعمیرات و نگهداری و كنترل تولید و ... نیز در این عرضه حایز اهمیت است.
3) شاخص مالی:
الف)وضعیت نقدینگی: تناسب نقدینگی سازمان رابا تعهدات مالی كوتاه مدت از طریق نسبتهای جاری و سریع بیان مینماید.
ب) وضعیت فعالیت: درجه توفیق مؤسسه را در استفاده مؤثر از عوامل تولید و سرمایه در جهت افزایش فروش محصولات و كسب درآمدها و درنهایت میزان موفقیت نشان میدهد. دراین مورد میتوان از نسبتهای گردش داراییها و گردش موجودیها و دوره وصول مطالبات تجاری و دوره گردش كالا و دوره گردش عملیات (حاصل جمع دوره وصول مطالبات و دوره گردش كالا) و دوره واریز بستانكاران نام برد.
ج) وضعیت سودآوری: كارآیی ماشین آلات و امكانات بالقوه را همراه با استفاده مؤثر از آنها در پیشبرد اهداف تشكیلات تبیین مینماید. از جمله نسبتهای مهم عبارتند از, سود (زیان) ناخالص به فروش، سود(زیان) عملیات به فروش، بازده فروش(حاشیه سود)، بازده داراییها، بازده ارزش ویژه.
د) وضعیت اهرمی: درجه اتكای مؤسسه را به دیگران و به عبارتی بهرهگیری از مشاركت سایر اشخاص را به منظور بالا بردن توان سازمان ارایه میدهد. از این بایت میتوان نسبت كل بدهی به داراییها یا ارزش ویژه و همچنین بدهیهای جاری به ارزش ویژه یاد كرد. شاید بتوان عدم استفاده از تسهیلات مالی بلند مدت مؤسسات اعتباری در سازمانهای اقتصادی را جزء نقاط ضعف مدیران ارزیابی نمود.)
هـ) وضعیت سرمایهگذاری و نسبت مالكانه: معیاری است كه سرمایهگذاری و علاقمندی صاحبان سهام و مالكین مؤسسه را در داراییها نشان داد و در نتیجه میزان اتكای سازمان را به سهامداران ا زیك طرف و سایرین از طرف دیگر مطرح میسازد. مهمترین نسبتهای مطروحه عبارتند از: داراییهای ثابت به ارزش ویژه و نسبت مالكانه.
و) وضعیت گردش وجوه نقد: بهطور كلی منابع مصارف مالی طی دوره و اثرات آن را بر وجوه نقد طی یك دورهمالی نشان میدهد.
ز) وضعیت عملكرد واقعی در مقایسه با بودجه: این بخشی حاكی از علل بروز انحرافات در میان ارقام پیشبینی شده و ارقام تحقق یافته است. در نتیجه به بررسی عوامل مغایرات كه در پارهای موارد نیز ممكن است دارای توجیهات منطقی نیز باشند میپردازد.
در بررسی یاد شده نسبت به ارقام اساسی، سیاستهای عملیاتی یك سال مدیریت مورد نقد قرار گرفته و نقاط قوت و ضعف مجموعه درعدم تحقق برآوردهای اولیه مشخص و مبنایی برای تنظیم بودجه به شیوه صحیح در سالهای بعد قرار میگیرد.
4) شاخص نیروی انسانی: به طورخلاصه شامل بررسیهای مشروحه زیر به منظور آگاهی از بهرهگیری نیرهای تخصصی و ماهر در گروههای سنی مختلف جهت شناسایی افراد مازد و یا عدم كارآیی و همچنین تناسب نیروی انسانی با حجم فعالیتها و... در مقام مقایسه با مؤسسات رقبا است:
الف) تعداد و تركیب نیروی انسانی شركت (مؤسسات)
ب) سیستمهای انگیزشی و رفاهی.
ج) وضعیت فرهنگی.
د) كارایی با بهرهوری نیروی انسانی.
5) شاخص سازمان و مدیریت: به طور كلی بررسی چگونگی نظام برنامهریزی، ساختار و تركیب مدیریت، استفاده از سیستمهای نرمافزاری و نحوه كاربردی آنها و سرانجام حصول اطمینان از كفایت روشهای لازم و پیشبینیهای لازم جهت خروج از وضعیت بحران و ركود و یا حوادث غیرمترقبه در اداره امور شركتها و مؤسسات را همراه با برنامهریزی مناسب جهت جایگزینی نیروهای انسانی مطالعه مینماید و... (دیگر شاخصها)
به طوری كهم لاحظه میشود گسترش مؤسسات دولتی و خصوصی در ابعاد مختلف (تولیدی، فرهنگی، تجاری، خدماتی و...) نیاز جدیدی را به عنوان بررسی عملكرد مدیریتا یجاد مینماید و به عبارت دیگر مسئولین اجرای برنامهها در قابل آن مسؤؤلیت حسابدهی دارند و به دنبال آن نیز مؤسسات عالی حرفهای نسبت به تغییرات كیفی درانجام حسابرسی با توجه به موارد زیر ملزم هستند:
الف) ارزیابی برنامهها ـ اعم از جاری و سرمایهای ـ از نظر اقتصادی بودن، نیاز اجتماعی و...
ب) اجرای برنامهها ـ مطابق بودجه زمانبندی شده براساس ارقام، هزینههای پیشبینی شده و... به منظور بررسی روابط حاصله فیمابین فعالیتهای انجام یافته و نتایج مورد انتظار ازطریق تحقق گزارشها بهنگام شده و...)
ج) شناسایی انحرافات و عوامل آن.
د) ارزیابی سیستم سنجش اثر بخشی مدیریت . (حسابداری مدیریت، سال75)
هـ) بررسی عملكرد «سیستم اطلاعات مدیریت»
و) اثر بخشی واحد تحقیق و توسعه.
و...
با توجه به تازگی نگرش حسابرسی مدیریت از دیدگاه جامعه، به طور طبیعی دستیابی به نتیجه با فقدان معیارهای مناسب رو به روست كه متأسفانه این معیارها در زمینههای اجرایی نیز محدود است.
بدیهی است پس از رفع مشكل فوق و ارایه شاخصهای قابل سنجش عملكرد، برخورد شایسته با مدیر و براساس ضوابط معین كه همچنین جایگاه قانونی نیز داشته باشد، معضل بعدی است. به نظرمیرسد كیفیت گزینش در موفقیت او نقش اساسی داشته باشد و چنانچه حسابرسی مدیریت نیز منطبق بر نظام مدیریتی(2) در اسلام باشد( به این معنا كه در عمل سیستم تشویق و تنبیه بهطور عادلانه حاكم گردد.) مشخص میشود كه تا چه حد اهداف عالیه سازمان توسط عملكرد مدیر منتخب تأمین شده است. از نظر عرف به اتكای گزارش حسابرس، جایگاه واقعی مدیرتبیین گردیده و موجبات شكوفایی اقتصاد جامعه به دنبال اقتصاد مدیریت فراهم گردیده و ارایه خدمات مطلوب، از سوی دیگر عاملی جهت ارتقای مدیریت به سطوح بالاتر تلقی میگردد. متقابلاً نتیجه گزارش حسابرسی نیز در فرایند اصلاح مدیریت چنانچه آشكار شود، پشتوانه ارزندهای برای استمرار خدمات حسابرسی پویا خواهد شد. در این نوع حسابرسی معمولاً حسابرس ازروشهای ابداعی خود استفاده میكند. یعنی به طور دو طرفه زمینه ارتقاء و رشد را فراهم میكند.
البته چگونگی انجام حسابرسی مدیریت در سازمانهای پیشرفته متأثر از شناخت نقش حسابداری مدیریت فردا به شرح زیر است:
سیستم اطلاعاتی حسابداری یكی از خرده سیستمهای اطلاعاتی مدیریتا ست كه به منظور جمعآوری، پردازش و گزارش دهی فعالیتهای سازمانی ایجاد میشود.
امروزه ضرورت بازنگری نقش و وظایف حسابداران مدیریت از جانب محافل آكادمیك و حرفهای حسابداری عمیقاً درك شده و گامهایی نیز در این مسیر برداشته شده است.
قبل از هر چیز این باور و تلقی پدید آمده است كه حسابداری مدیریت دیگر نظارهگر رویدادها نخواهد بود و نقش مستقیم وفعال بر ارزش آفرینی در سازمانها خواهد داشت.
«حسابدار مدیریت» وظیفه ارزش آفرینی در سازمان را با كمك به ایجاد مزیت نسبی از طریق ارایه راهحلهای خلاق دراتخاذ تصمیمات استراتژیك، تخصیص منابع، كارآیی در انجام عملیات و سنجش و اندازهگیری نتایج حاصله انجام میدهد.
برای تحقق این امر و ایفای نقش فوق، «حسابداری مدیریت فردا» وظایف و كاركردهای عمده زیر را در دستور كار خویش داده است:
الف) شناسایی عناصر تشكیل دهنده ارزش برای مشتریان و سایر افراد ذینفع سازمان.
ب) تحلیل و ارزیابی فعالیتهای ارزش زای درون سازمان و در كل زنجیره ارزش و آثار تغییرات محیطی بر سازمان (تحلیل ریسك).
ج) كمی كردن و اندازهگیری آثار و فعالیتهای بالقوه آتی.
د) استفاده از شاخصها و معیارهای غیر مالی و كوشش در جهت فراهم شدن امكان ارزیابی متوازن عملكرد سازمان (تلفیق معیارهای مالی و غیر مالی).
هـ) محاسبه و تعیین ارزشهای پایدار و دراز مدت برای سهامداران (مراجع سرمایهگذار) و كمك به آشكار نمودن آثار مالی رویدادها.
و) اندازهگیری و سنجش عوامل كلیدی موفقیت و انطباق آن با استراتژیهای سازمان.
ز) حضور در همه عرصههای فعالیت سازمان و ارایه گزارش در سطوح مختلف افقی و عمودی سازمان.
ح) كاهش هزینه ارایه خدمات و اطلاعات به مدیریت و در واقع رعایت فزونی منافع بر هزینهها در ارایه خدمات حسابداری مدیریت.
وظایف فوق كه بیقین در ابعاد و دامنه گستردهتر و متفاوت از وظایف كنونی حسابداران مدیریت است، به حسابداری مدیریت نقش مؤثرتری را در فراهم ساختن امكان تصمیمگیری مبتنی بر دانش و متضمن ایجاد ارزش در سازان برای مدیریت و سرانجام اعمال مدیریت بر ارزش فراهم مینماید.
ملاحظه میگردد كه تغییر در مسئولیتهای حسابدار آینده (شامل خزانهداری، روابط به سرمایهگذاران، برنامهریزی استراتژیك گزارشگری مالی، حسابرسی مستقل، حسابرسی داخل و بالاخره تبلور حسابداری مدیریت) اقتضاء میكند كه «حسابرسی مدیریت» نیز متكی بر حسابداری مدیریت برنامهریزی كند.
مناسب است در این مقوله هدف غایی جهت تحقق اقتصاداسلامی را نیز مطرح نمود. به منظور دستیابی به اقتصاد اسلامی، اقتصاد را میتوان به ترتیب زیر تقسیمبندی نمود:
الف) اقتصاد تشریعی: شامل اوامر و نواهی یا ارزیابی و تفسیر این اوامر و نواهی.
ب) اقتصاد تحلیلی: شامل تجزیه و تحلیل رفتارهای بشری در زمینههای تولید، توزیع و مصرف.
ج) اقتصاد تدبیری: مجموعه تدابیری كه اداره كننده جامعه برای بهبود وضع اقتصاد كشور: اتخاذ میكنند؛ شامل اقتصاد سیاسی(یعنی توسعه اجتماعی و اقتصادی به كار میگیرند).
در حال حاضر نیز در بعضی از مؤسسات جایگاه رفیع حسابرس به عنوان ناضر و همچنین اثر بخشی و كارآیی او (چگونگی دستیابی به هدفها) و (كیفیت به كارگیری منابع) مورد اغماض قرار میگیرد.
شایسته است اگر اشاره شود كه استانداردهای حسابرسی كه به طور خلاصه شامل اصول رفتار حرفهای حاكم بر مسئولیتهای حسابرس است شامل موارد زیر است:
الف) استقلال.
ب) درستكاری.
ج) بیطرفی.
د) صلاحیت و مراقبت حرفهای
هـ) رازداری
و) رفتار حرفهای
ز) اصول و ضوابط فنی«تكنیكی».
حسابرسی مدیریت در صورتی جوابگو است كه استفاده از كارشناسان زبده در رشتههای گوناگون (مانند: اقتصادی، اجتماعی، حقوقی، مهندسی، امور آموزشی، جامعه شناسی و آمار و... حتی رشته حسابداری اعم از داخل یا خارج سازمان كه الزاماً باید شبیه حسابرسان مستقل، بیطرف، دارای مهارت و دانش فنی باشند) با صلاحیت فنی و مهارتهای شخصی حسابرس توأم گردد. این حالت در بر گیرنده مفهوم حسابرسی جامع(3) نیز خواهد بود.
لازم است به مفاهیم یاد شده نخست منطقی بودن و سپس صرفه و توسعه اقتصادی را با توجه به میزان سرمایهگذاری انجام شده اضافه كنیم، زیرا همواره محدودیتهای منابع (فیزیكی و نقدینگی) و تأثیر پذیری جامعه همراه با انتظارات مردم در هرمحیطی مد نظراست. در چنین شرایطی است كه میتوان نسبت به ضرورت ادامه یا توقف طرحها و عملكردها نیز اظهارنظر نمود.
عملكرد مسئولان تحت نظار تعالیه مراجع ذیصلاح در مقایسه با اهداف اقتصادی و اجتماعی از جمله ضروریات این گونه حسابرسی است كه ترویج آن میتواند مانع از بروز انحرافات و یا هدر رفتن امكانات در مؤسسات گردد.
امروزه جوامع انسانی درحال رشد و توسعه پویا هستند. صنایع، كارخانهها و واحدهای انتفاعی نیز به عنوان یكی از اجزای این جوامع در تأثیر متقابل با سایر اجزا درال رشد هستند و ابعاد جدیدی را وارد عرصه جهانی میكنند. روشن است كه اداره هر واحد اقتصادی نیازمند به كارگیری سه عامل منابع انسانی، منابع پولی (مالی) و منابع طبیعی است. نقش بالمنازع این سه عامل در تولید و ارایه خدمات موجب گشوده شدن ابعادی نو بر روی علوم درگیر با فعالیتهای تولیدی و خدماتی شده است. از جمله این علوم« حسابداری» است كه به عنوان سیستم اطلاعاتی در كنار علوم دیگر چون اقتصاد و مدیریت موجبات به كارگیری اثر بخش این منبع را فراهم میآورد.
میتوان گفت كه حسابداری فرایند بیان و تفسیر وقایع دارای اثر مالی بر واحد اقتصادی به زبان پولی است. از طرفی دیگر با تأثیر گذار بودن سه عامل پیش گفته برواحد انتفاعی میبینیم كه حسابداری ناگزیر از ایفای نقش یاد شده است. ایفای این نقش با توجه به ماهیت عوامل یاد شده، حسابداری را ملزم به درگیری و ادغام با مسایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی كرده است. به این سبب زمینههای تازهای چون حسابداری منابع انسانی، حسابداری اجتماعی، حسابداری محیط زیست و... همواره قلمرو كار حسابداری را هر چه بیشتر گسترش میدهند. حسابداری منابع انسانی در واقع كاربرد مفاهیم و روشهای حسابداری در محدوده مدیریت نیروی انسانی است و در سالهای 1960 تا 1966 میلادی، در نخستین مرحله پیشرفت خود، مورد توجه قرارگرفت و مفاهیم اصلی آن به وجود آمد و تا كنون در سیر تكاملی خویش مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته است.
حسابداری اجتماعی نیز فرایند گردآوری، اندازهگیری و گزارش معاملات و آثار متقابل این معاملات بین واحدهای تجاری و جامعه پیرامون است.
درواقع حسابداری اجتماعی از راهاندازهگیری و گزارشگری آثار متقابل واحد تجاری و جامعه پیرامون آن، ارزیابی توان انجام تعهدات اجتماعی را امكانپذیر میسازد. البته چنین تحول قابل توجهی كه توسط «حسابرس» مورد رسیدگی قرار میگیرد باید توأم با دقت و دانش فراوانی باشد. بنابراین، برای تهیه گزارش عملكرد كه همچنین سودمندی نیز از ویژگیهای كیفی آن است، دارا بودن مختصات زیر از ضروریات است:
1 ـ مربوط بودن به موضوع و اهداف مورد رسیدگی
2 ـ قابل فهم بودن برای استفاده كنندگان گزارش
3 ـ قابل اثبات بودن متكی به اسناد و مدارك مثبته باشد.
4 ـ كامل بودن (حاوی تصویری منصفانه و واقعی از سازمان باشد).
5 ـ قابل مقایسه بودن در تمام زمانها ومیان تمام سازمانهای مشابه
ملاحظه میگردد كه تغییر و تحولات بنیادین ایجاد شده در مؤسسات و نقشآفرینی اطلاعات و رایانه و فنآوری ارتباطات و... عصر حاضر را اعصار گذشته متمایز ساخته است. از این رو حسابرسی جامع و حسابرسی در آستانه قرن 21 باید ویژگیهای خاص خود راد اشته باشد. درواقع اینترنت، تلفنهای همراه، شبكههای ماهواره، تجارت بدون كاغذ و گسترش نقاط تجاری زمان و مكان را كوچك و محدود نموده است.
حسابداری و حسابرسی این گونه امور و فعالیتها ـ پیشبینی میشود تا سال 2002 حجم تجارت الكترونیكی بالغ بر 300 میلیارد دلار شود ـ تغییری اساسی یافته و از سوی دیگر با راهاندازی دانشگاههای اینترنتی و یادگیری از طریق رایانهها و اثرگذاری این روش تدریس بركیفیت آموزش بخصوص در حوزه دروس علوم انسانی و حسابداری، باید از هماكنون به استقبال تغییرات شگرف قرن آینده رفت.
«حسابدهی و حسابرسی» همچون سایر پدیدههای جهان بازتاب فرایند فعل و انفعالات محیطی و فرامحیطی جهان سرمایه به شمار میرود. جامعیت فرهنگی و ریشههای تاریخی آن در هر جامعه و جایگاه «حساب پسدهی و حساب كشی» به عنوان دو ركن نظارتی تداوم فعالیت هر جامعه در رشد و توسعه فرهنگ حسابرسی و حسابداری جایگاهی خاص دارند. همچنین نقش بالقوه تأثیرات ناشی از عوامل بینالمللی و تأثیر این عوامل بر تغییرات حسابداری نیز غیر قابل انكار است.
جهانی شدن تجارت و توسعه مفهوم بازار پیامدهای مهمی را برای حسابداری و حسابرسی فراهم آورده است. این ضرورت ناشی از اعمال یك سری رهنمود و ضوابط یكسان موسوم به استاندارد سازی عملیات مالی و حسابداری شركتها، مؤسسات و دولتها در یك محیط بینالمللی است. جهانی شدن نه تنها در مورد تجارت بلكه در رابطه با حرفههای مختلف هم مصداق پیدا كرده و تقاضا برای دقتنظر بیشتر نسبت به نتایج فعالیتهای حرفهای افراد افزایش مییابد. این تأكید و ضرورت كه ناشی از پاسخ به تقاضای فزاینده برای اطلعات مالی در سطح بینالمللی است. باعث شده است كه سازمان تجارت جهانی به طور رسمی در سال 1997 ضمن حمایت از كمیته بینالمللی استانداردهای حسابداری و فدراسیون بینالمللی حسابداران، گروه كاری خدمات حرفهای سازمان تجارت جهانی را تشكیل دهد كه حاصل آن امضای موافقتنامههای شناسایی متقابل در حوزه حسابداری بود.
نقش حسابداران و حسابرسان در محیط متغیر جهانی به طور مداوم تحت تاثیر ارزشهای اجتماعی و فرهنگی قرار دارد. حسابداران خبره اینك خود به یك عامل ایجاد تغییر تبدیل شدهاند. نقش حسابداران وحسابرسان به موازات گسترش برون مرزی اقتصاد ملی و امور تجاری فزونی یافته است. سمتگیری فعالیت حسابداران مستقل و متخصص شدن در امر اطلاعات بهگونه ای است كه قادرند اطلاعات خام را به فهم و قوه و ادراك سازمانی تبدیل كنند. چنین اشخاصی قادر هستند به سرعت به افراد حرفهای تبدیل شوند كه میتوانند مدیران و مسئولان بنگاههای اقتصادی را به منظور تأمین نیازهای آنها از طریق شبكه وسیع اطلاعاتی كمی و كیفی تأمین نمایند. چالشهایی كه حسابداران و حسابرسان در قرن فراتكنولوژی (قرن 21) با آن مواجه خواهند شد، مستلزم ایجاد مهارتهای خلاق در بیان و حل مشكلات مالی است. تمام راهها در هزاره سوم به حسابرسان و حسابداران مستقل ختم میشوند كه قادرند خدمات مالی و مدیریت را در دستیابی و پرورش اطلاعات فردا به مشتریان امروز عرضه نمایند. حسابداران خبره باید از هماكنون آماده باشند تا در دنیای آینده ارزشهای نوینی را به جامعه عرضه نمایند.
تغییرات سریع و پرشتاب فنآوری اطلاعات، دستیابی همگانی به اینترنت و شبكههای پردازش اطلاعات باعث خواهد شد كه حسابرسان و حسابداران بسیفراتر از وظایف خود عمل كنند. مسئولیت اجتماعی حسابرسان و حسابداران مستقل در قبال دولت، جامعه و سهامداران شركتها این مسأله حیاتی را به وجود آورده كه حسابداران مستقل به عنوان تنها مرجع قابل اتكا برای هر گونه مشاورهای چند مهارتی مدیران به شمار روند.
چالشهای عصر فراصنعت در قرن آینده وظایف حسابداران مستقل و حسابرسان را به عنوان بخشی از مجموعههای مشاورهای مدیریت دو چندان خطیر و با ارزش مینماید.
خدمات اعتباردهی و حسابرسی در مرحله كنترل استراتژیهایی كه اجزای فرایند مدیریت استراتژیك هستند غیر قابل اغماض است.
آنچه كه در دنیا فراتكنولوژی شاهد آن خواهیم بود در حسابداری برای موقعیت استراتژیك (Accounting for Starategic Positioning) خلاصه خواهد شد.
حسابداری برای موقعیتهای استراتژیك اصطلاحی است كه برای كمك به مدیران ارشد جهت تأمین و حفظ مزیت رقابتی طراحی شده است و به منظور رشد و توسعه حسابداری مدیریت به كار میرود. واحدهای تجاری با بهكارگیری مزایای رقابتی درصدد كسب استراتژیهایی مانند رهبری بازار یا موضعگیری در مقابل رقبا هستند. بدین ترتیب مزیت رقابتی وسیلهای برای رسیدن به وضعیت استراتژیك است و به همین دلیل اصطلاح حسابداری برای موقعیتها استراتژیك نسبت به سایر اصطلاحات ارجحیت دارد:
تا كنون سه روش متفاوت در این مورد به كار گرفته شده است كه عبارتا ست از:
3 حسابداری فعالیت (Acticity Acconuting)
3 حسابداری مدیریت استراتژیك (Strategic Management Accounting)
3 حسابداری برای فنآوری پیشرفته تولید
(Accounting for Adcanced Manufacturing Technology)
براین اساس در دنیای فرا تكنولوژی اهم وظایفی كه حسابرسان مستقل و حسابداران در مجموع خدمات مالی – مشاورهای میتوانند ارایه نمایند عبارتند از:
3 اطلاع رسانی درست، بموقع و قابل اتكا در نقش حسابرسی متصل؛
3 ارزیابی عملكرد مدیران در استفاده بهینه از منابع و امكانات؛
3 ارزیابی سهام در بازار سرمایه؛
3خصوصی سازی واحدهای اقتصادی در قالب مهندسی مالی؛
3 خدمات مالی و مدیریت مشاورهای در زمینه مالیات و قیمتگذاری سهام.
به دلایل گوناگون سازمانهای بزرگ باید به اطلاعات گرایی روی بیاورند. یكی از این دلیلها ناشی از دگرگونیها آمارنگاری است. كاركنان فرهیخته، دیگر مایل به پیروی از روشهای فرماندهی و كنترل گذشته نیستند. دلیل دیگر، نوآوری نام یافته و پیشرفتی است كه در گوهر و اصل كارهای هوشمندانه وجود دارد.
دلیل سوم این است كه فنآوریهای اطلاعات باید هماهنگ شوند. رایانهها دادههای فراوانی به ما میدهند ولی این دادهها، اطلاعات نیستند. اطلاعات دادههایی هستند كه معطوف به هدف و در ارتباط با كار باشند. یك شركت باید تشخیص دهد كه برای اداره كارها به چه اطلاعاتی نیازمند است وگرنه در دریایی از دادههای گیج كننده غرق خواهد شد. برای سازماندهی بر این پایه به ساختاری نو نیازمندیم. در این سازمانها در میان مدیر و متخصصان، واسطهای وجود ندارد و آنها به گونه یك گروه كار غولآسا سازماندهی شدهاند. چنین ساختاری كاملاً افقی است.
سازمانهای آینده، بر پایه هدفهای روشنتر فردی و كسب و كار و وجود مقررات خود كنترل كننده و بازخورد نظام یافته بنا نهاده شدهاند. اگر چنین باشد، سازمانها باید نظام ارتباطی خود را به گونهای بنا كنند، كه اطلاعات به جای پایین آمده به طرف بالا جریان یابد. اطلاعات هنگامی به ارتباط تبدیل میشود كه دریافت كننده آن را بپذیرد. چنانچه اطلاعات شما از بالا به پایین جریان داشته باشد ممكن است چنین وضعی پیش نیاید.
ساختار ارتباطی باید بر پایه جریان اطلاعات از پایین به بالا بنا شود، تا مدیریت ارشد از آنچه در كل سازمانش میگذرد، به سرعت آگاه شود.
در خاتمه برخی از شاخصهای عملكرد كه میتواند ما را به هدف نزدیك نماید و برای هر دو طبقه مدیران و حسابرسان مفید است(4) به شرح زیر ذكر میگردد:
الف) تعریف جامع از عملكرد مطلوب و قابلیت تبیین آشكار اهداف و آثار هر یك از سازمانها.
ب) وضع استانداردهای ویژه عملكرد یا اصول عینی كه بر سیستم سنجش اثر بخشی حاكم باشد برای هر نوع صنعت. (كشاورزی، خدماتی، دولتی، نساجی، خودرو، غذایی، حمل و نقل، دامپروری، پلاستیكی، فرهنگی و...)
ج) شاخصهای صنعت.
د) تبیین اهمیت زمانی و مالی طرحها
هـ) تخصیص امتیاز مناسب برای هر یك از معیارها صرفنظر از ارتباطات و صرفاً متكی بر ضوابط معقول.
و) آشنایی با مدیریت منابع انسانی.
ز) ایجاد فرصتهای آموزشی مدیران در هر حجال
ح) معرفی منابع اطلاعاتی قابل اتكا، شامل نیازمندیها و امكانات مناطقی كه واحد مورد رسیدگی در آن منطقه قرار گرفته است.
ط) وضع قوانین متناسب.
و...
ناگفته نماید كه ارتباط با مدیریت سازمان؛ برای مثال مذاكره، مكاتبه و.. در طول عملیات حسابرسی اثرات ارزندهای بر نتیجه كار از طریق موضوعات زیر دارد:
1 ـ شناخت موضوع فعالیت واحد مورد رسیدگی از نظر نوع، كمیت و كیفیت امور و ماهیت اموال،عایدات و مخارج و ...
2 ـ برنامهریزی حسابرسی
3 ـ تأثیر قوانین با رهنمودهای حرفهای جدید در كار حسابرسی
4 ـ اطلاعات لازم برای برآورد خطر حسابرسی
5 ـ توضیحات، شواحد حسابرسی و تأییدیههای مدیریت مبنی بر : پذیرش مسئولیت مدیریت نسبت به مطلوبیت ارایه صورتهای مالی طبق اصول متداول حسابداری و تأیید آن صورتها و همچنین تأیید كتبی مطالب مهمی كه قبلاً در جریان حسابرسی توسط مدیر عنوان شده است.
6 ـ موارد مشاهده شده در جریان حسابرسی موضوعاتی چون كارآیی عملیاتی یا اداری، سیاستهای تجاری و سایر موضوعات مورد علاقه و هر گونه پیشنهاد در این زمینه.
7 ـ هر گونه مشكلات عملی در اجرای عملیات حسابرسی
و...
البته میتوان پرسید كه چه سازمانی (شخصی) مسئول ارایه شاخصها و جبران مخارج و تأمین منابع انسانی متخصص و تربیت ایشان است؟ به هر حال استمرار حسابرسی عملكرد (مثلاً به طور ادواری) و ضمانت اجرایی گزارشهای حسابرسی مدیریت پس از چگونگی تهیه این قبیل گزارشها كه حتماً لازم است ارشادی باشد(5) نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است و مدیران لازم است از حساسیتهای عمومی و ضرورت آگاهی افراد نسبت به عملكرد آنان و در نتیجه حفظ مسئولیت پاسخگویی ایشان ـ پس از آشنایی نسبی با قوانین جاریه(6) برخوردار باشند تا همواره با تقویت تعهدات به موفقیتهای بیشتری دست بیابند. زیرا مدیریتهای جزء اركان مدیریتهای كلان را ترسیم مینماید و در بسیاری از اوقات ممكن است نتیجه عملكرد مدیران قابل برآورد نبوده و یا به نتیجه توجهی نداشته باشند و زمانی كه گزارش حسابرس توأم با ارایه پیشنهادهای سازنده – تنظیم میشود، برای مدیر حتی جاذبه داشته و حایز اهمیت باشد و بدینوسیله در حفظ مدیران از ورود به بیراهه و شناخت عملكرد زیر مجموعهها مؤثر باشد. در حال حاضر حسابرسان مبادرت به ارایه نامههایی تحت عنوان نامه مدیریت با اهداف زیر مینمایند:
الف ـ آگاه كردن مدیریت واحد مورد رسیدگی از نقاط ضعف مشاهده شده ضمن عملیات حسابرسی ضمنی یا نهایی و ارایه هر گونه پیشنهاد اصلاحی به منظور رفع آن نقاط ضعف و همچنین: تأثیر احتمالی نقاط ضعف بر فرآیند تصمیمگیری مدیریت و عملكرد مجموعه.
ب ـ ایجاد انگیزههای لازم در مدیریت برای بازنگری سیستم كنترل داخلی ـ اعم از محیط كنترلی، سیستم حسابداری و سایر روشهای كنترل به منظور حفاظت از منابع و اموال مؤسسه در مقابل سوء استفاده و اتلاف، افزایش توان سازمان درتهیه و نگهداری سوابق و مدارك مناسب حسابداری و پردازش و گزارش اطلاعات مطلوب و در نهایت بالا بردن كارآیی عملیاتی.
ج ـ كمك در اداره بینه واحد مورد رسیدگی.
و...
مراجع ذیصلاح كه ممكن است متقاضی انجام حسابرسی مدیریت باشند عبارتند از:
1 ـ مراجع قانونی مانند هر یك از اعضای هیأت عالی حسابداری و حسابرسی كشور كه در مجموع 9 نفره هستند و توسط نهادهای زیر منصوب میشوند:
الف ـ نماینده ریاست جمهوری اسلامی ایران به عنوان رئیس هیئت (یك نفر)
ب ـ وزارت دارایی و امور اقتصادی (دو نفر)
ج ـ بورس اوراق بهادار (یك نفر)
د ـ شورای پول و اعتبار (یك نفر)
هـ ـ دیوان محاسبات كشور(یك نفر)
و ـ انجمن حسابداران رسمی كشور، نمایندگان جامعه حرفهای (دو نفر)
ز ـ دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی (افراد صاحبنظر) به تشخیص وزارت فرهنگ و آموزش عالی (دو نفر).
هیأت مزبور به موجب قانون تشكیل شده و حق نظارت بر نحوه كار انجن حسابداران رسمی كشور، هیأت گزارشگری مالی بورس اوراق بهادارو نظارت در تدوین استانداردهای حسابداری و حسابرسی وضع شده توسط انجمن حسابداران رسمی كشور را به عهده داشته و در هر مورد میتواند از نهادهای یاد شده درخواست تجدیدنظر در ضوابط و مقررات وضع شده را بنماید یا درمواردی كه تشخیص دهد استاندارد وضع شده توسط محافل حرفهای یا مقررات وضع شده توسط هیأت گزارشگری مالی بورس را ملغی نماید.
ضمناً مراجع فوق و سایر مؤسسات قانونی قانون مدنی بابت نقل و انتقالات اموال و املاك، قانون و آییننامههای مربوط به عملیات بانكی بدون ربا، قوانین كارو تأمین اجتماعی، قانون تجارت، قانون ثبت شركتها، قانون ثبت علامی و اختراعات، قانواد اداره تصفیه و امور ورشكستگی، قانون صدور چك، قوانین ناظر برمؤسسات دولتی قوانین خاص و...) به طور طبیعی انتظار دارند كه بدانند آیا رعایت قوانین و مقررات از جمیع جهات مورد ارزیابی حسابرس قرار گرفته است یا خیر؟ با شناخت این مطلب، پایبندی مدیران به قانون به موازات عملكرد مطلوب مورد سنجش قرار میگیرد.
2 ـ مراكز اقتصادی ـ به منظور آشنایی با وضعیت مؤسسات رقبا
3 ـ منابع سرمایهگذاری و اعطای تسهیلات مالی.
4 ـ مؤسسات علمی و فرهنگی(7) به منظور شناخت مدیران موفق و عوامل توفیقات حاصله.
5 ـ سیستمهای مدیریت بانك اطلاعاتی.
6 ـ واحدهای نظارت و ارزشیابی مؤسسات.
7 ـ سازمانهای آماری و اطلاعاتی.
8 ـ متصدیان برنامهریزی جامعه و سیاستگذاران زیرا حسابرسی مدیریت جدا از جناحبندیهای سیاسی مطرح است.
و سرانجام نوع نگرش سیاسی مدیران ردهبالای هر جامعه.