مقاله مدیریت برنامه ریزی و مشاوره تحصیلی
مقاله مدیریت برنامه ریزی و مشاوره تحصیلی
مقاله ای که در زیر مطالعه میکنید با عنوان مدیریت برنامه ریزی و مشاوره تحصیلی از مرکز آموزش مجازی پارس گردآوری و ارائه شده است.
مقدمه:
توجه مختصر به نیازهای مملکتی درزمینه کمبود مدیران وبرنامه ریزان آموزشی متعهد ومسلمان درمقاطع مختلف تحصیلی دروزارت آموزش وپرورش ضرورت واهمیت این رشته تحصیلی را روشن می نماید. باتوجه به کمبود مدیران آموزشی متخصص درسطوح مختلف آموزش وپرورش ضرورت تربیت اینگونه افراد مسجل می باشند. مدیران آموزشی باید ازویژگیهای مختلف ازجمله نحوه برنامه ریزی ،روابط انسانی ،اصول مدیریت آموزشی و………برخوردار باشد تابتواند دررابطه بامسائل ومشکلات آموزشی قدرت تشخیص مسائل وتصمیم گیری درموردرفع آنها راداشته باشد.
برنامه ریزی آموزشی یکی از مهم ترین نظام های برنامه ریزی درهرکشور است . برداشتی است منطقی و عملی برای حل مسایل آموزشی. در سال های اخیر برنامه ریزی استراتژیک ( راهبردی ) در نظام های آموزشی کشورهای مختلف به عنوان ره یافتی موفق شناخته شده است. نقش برنامه ریزی آموزشی در توسعه، سطوح و الگوهای گوناگون آن از مهم ترین مواردی است که باید طراحان و برنامه ریزان آموزشی مورد توجه قرار دهند. برنامه ریزی آموزشی به مفهوم جدید آن شاخه ای از علوم تربیتی است كه نزدیك به یك قرن از عمر آن می گذرد. این دانش جدید در خلال چند دهه اخیر كاربردی گسترده در آموزش و پرورش كشور ها یافته است؛ به طوری كه امروزه جزء لاینفك مدیریت آموزشی و پرورش رسمی تلقی می شود.
از این رو در برنامه ریزی آموزشی ، تعلیم و تربیت با اقتصاد، جامعه شناسی، جمعیت شناسی، آمار، روانشناسی، مدیریت و غیره گره می خورد و دانشی میان
رشته ای به وجود می آورد كه كاربرد آن می تواند در استقرار یك نظام آموزش و پرورش كار آمد موثر واقع شود.
درباره اینکه برنامه آموزشی چیست و دارای چه خصایصی میباشد، هنوز هم در بیشتر جوامع از جمله جامعه ما مفاهیم ناصحیح در اذهان عامهی مردم و حتی بعضی از دستاندرکاران و مجریان برنامههای آموزشی وجود دارد. به طوری که هنوز هم کنار هم گذاشتن چند درس را برنامه آموزشی مینامند. در صورتی که میبایست آن را « صورتِ اسامی دروس » نام نهاد.
برای معرفی و تثبیت یک مفهوم جدید در اذهان مردم یک جامعه، زمان نسبتا زیاد، همراه با تلاش و کوشش مداوم لازم است زیرا مفاهیم مانند عادتها و سلیقهها به آسانی قابل تغییر نیستند.به همین دلیل باوجود اینکه در بیشتر کشورهای پیشرفته جهان مفهوم برنامه آموزشی از قالبهای محدود و ناصحیح خارج شده است با وجود این در بعضی از جوامع امروزی از جمله جامعه ما مفهوم برنامهریزی آموزشی بیشاز هر چیز دیگر به تهیه و تنظیم محتوی و مواد درسی اطلاق میشود.
باوجود مفاهیم نادرستی که در جوامع مختلف از «برنامه آموزشی» رایج است ادراک صحیح از وسعت، عمق و پیچیدگی این فعالیت علمی یعنی طراحی و
اجرای برنامههای آموزشی بطور روزافزونی در حال گسترش است .قدر مسلم این است که تا زمانی که چنین مفاهیم نادرستی در اذهان مردم یک جامعه به خصوص بعضی از مسئولان و مربیان و مجریان دورههای آموزشی آن جامعه وجود دارد امید کمتری برای ارتقاء کمی و کیفی فعالیتهای آموزشی و بطور کلی امر خطیر و حیاتی آموزش و پرورش جامعه میتواند وجود داشته باشد.
لذا با توجه به نکات بیان شده وبه خاطر این كه برنامه ریزی آموزشی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، اكنون در این بحث به دنبال این مسئله هستیم كه « مفاهیم درست برنامه ریزی آموزشی چیست؟ و اهداف، اصول و ارکان برنامه ریزی آموزشی كدام است؟ »
برنامه درسی چیست؟
تعریف برنامه ریزی درسی:برنامه ریزی درسی شامل سازماندهی یک سلسله فعالیت های یاددهی ویادگیری به منظور ایجاد تغییرات مطلوب دررفتار یادگیرنده ها و ارزشیابی میزان تحقق این تغییرات است.
برنامه ریزی درسی ا زلحاظ مفهومی اشاره به یک فرایند دارد که حاصل یا نتیجه ی آن برنامه ی درسی است.واژه ی برنامه درسی به معنای میدان مسابقه و یا فاصله و مقدار راهی است که افراد باید طی کنند تا به هدف مورد نظر دست یابند
برنامه ریزی آموزشی در اسلام
• در دنیای اسلام نیز برنامه ریزی آموزشی و یا آموزش و پرورش بر اساس مكتب و نیازهای مسلمانان و جامعه اسلامی تنظیم گردیده است و پیشرفت علم و دانش در جامعه اسلامی كه حتی پیشرفت خود دین مبین اسلام مرهون پیشرفت های آموزش و پرورش و برنامه ریزی سنجیده و دقیق بوده است .زیرا كه یكی از مهمترین اهداف مهم رسالت پیامبر اسلام (ص) آموزش و پرورش ( تعلیم و تربیت ) بوده است . چنانچه خداوند در سوره جمعه آیه 2 می فرماید : « هو الذی بعث فی الامین رسولاً منهم تیلوا علیهم آیاته و یزكیهم و یعلمهم الكتاب و الحكمه و ان كانوا من قبل لفی ضلال مبین ». اوست خدایی که میان قومی که خواندن و نوشتن نمی دانستند، پیغمبری ( بزرگوار ) از همان مردم برانگیخت تا بر آنان آیات خدا را تلاوت کند و آن را پاک سازد و به آنان کتاب و راستی و درستی گفتار و کردار بیاموزد با آن که پیش از این، همه در گمراهی آشکار بودند.
• در همان آغاز اسلام نیز بر تعلیم و تربیت تاكید شده و در جریان جنگ های صدر اسلام پیامبر اكرم (ص) آزادی هر یک از اسرای كفّار را به شرط تعلیم ده نفر از مسلمانان تعیین نمودند كه نشان از ارزش و اهمیت علم در اسلام می باشد و توانست با تعلیمات الهی و برنامه های آموزش و پرورش اسلامی، جامعه جاهلی اعراب را بر فرهنگ سایر ملل فائق آورده و به بسط و گسترش تعلیم و تربیت اسلامی پرداخته اند .
• در آموزش اسلامی تلاش می شود كه فرد به بصیرت برسد و در ظواهر امور پیش روی خود متوقف نگردد و به درستی گام بردارد و تمام موانع و محدودیت های فراروی خودرا بشناسد. امیرالمومنین (ع) در وصیت خود به فرزندش محمد حنیفه این حقیقت را گوشزد می كند و می فرمائید: « التّدبرُ قبلَ العملِ ویومنكَ من النّدم»چاره اندیشی پیش از دست زدن به كار، تو را از پشیمانی ایمن خواهد داشت .
ابعاد برنامه ریزی آموزشی
• بُعد درونی: در بُعد درونی به منظورِ تأمین نیازهای آموزش و پرورش پیش بینی و تجزیه و تحلیل انجام می گیرد.
• بُعد بیرونی: در بُعد بیرونی برنامه ریزی آموزشی پیوند بین آموزش و پرورش و تأمین نیروی انسانیِ بخشِ اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه است.
وظیفه برنامه ریزی آموزشی
• توسعه ی اقتصادی
• توسعه ی سیاسی
• توسعه ی اجتماعی
• توسعه ی فرهنگی
اهداف برنامه ریزی آموزشی
اهداف برنامه ریزی آموزشی از ارزش های اجتماعی، فرهنگی و ساختار سیاسی هر جامعه مایه می گیرد .
در اهداف برنامه ریزی آموزش ملی عناصر و اجزا مختلفی باید مورد توجه قرار داده شود.
دو عامل مهم در تعیین اهداف برنامه ریزی جامع آموزشی در عرصه ملی نقش اساسی دارند:
1- مجموعه نیازهای کمی و کیفی نهادها و سازمانهای سیاسی ، اقتصادی و تولیدی ، نظام اداری ، نظام علمی – فنی و فرهنگی و بخصوص نیازهای امروز به تحولات جمعیتی کشور است که در اهداف برنامه ریزی آموزشی اثر تعیین کننده دارند.
2- مجموعه ضرورت ها ، کمبودها و نیازهای درونی نظام آموزش و پرورش می باشد . نگرشی کلی به مجموعه یاد شده در عرصه یک جامعه و تلفیق و تنظیم و هماهنگی کلیه پارامترها و ضرورت ها و نیازهای یاد شده شیوه و اسلوب علمی و دقیق، برای تعیین چارچوب اهداف برنامه ریزی آموزشی می باشد .
تعریف عملیاتی ا زبرنامه ریزی درسی(قلمروهای برنامه ریزی درسی)
به طور کلی برنامه ریزی درسی به آن حوزه علمی اشاره می کند که مشتمل بر قلمرهای زیر است:
1-مبانی برنامه ریزی درسی:
منظور از مبانی برنامه ریزی درسی آن دسته از نیروهای بنیادی و اساسی است که بر برنامه های درسی ، اهداف و محتوای آن اثر گذاشته و در ادبیات برنامه ریزی درسی از آن تحت عنوان عوامل تعیین کننده برنامه درسی نام برده می شود.
الف) مبانی فلسفی برنامه ریزی درسی:منظور از مبانی فلسفی برنامه ریزی درسی آن دسته ا زعوامل و نیروهای فلسفی است که بر فرآیند تدوین اهداف برنامه درسی و تعیین وسایل و ملزومات اثر می گذارد. فلسفه ی مسلط اجتماعی درحقیقت جهت دهنده و تعیین کننده مقاصد اصلی تعلیم و تربیت است. فلسفه ی تعلیم و تربیت اعتقاد برنامه ریز به یکی ا زمکاتب فلسفی ذیربط، به شدت جهت گیری برنامه درسی را متفاوت می سازد.مبانی فلسفی، نقش پالایشگری اهداف و مقاصد برنامه درسی را نیز برعهده دارد.
ب)مبانی اجتماعی و فرهنگی برنامه ریزی درسی:فلسفه ی اصلی تأسیس مدارس و پاگیری نظام آموزش مدرسه ای درگسترده ترین برداشت خود عبارت است انتاقل، توسعه و بهسازی میراث فرهنگی، بنابراین بدیهی است که ارزش های اجتماعی و فرهنگی یک جامعه اثر قاطعی بر برنامه های درسی و فرایند تدوین آن ها داشته باشد.ارزش های اجتماعی و فرهنگی نیز به عنوان پالایشگر اهداف و مقاصد برنامه درسی، نقش مهمی را در فرایند برنامه ریزی ایفا می نمایند و هم از اینروست که مبانی اجتماعی و فرهنگی برنامه ریزی درسی یکی از قلمروهای مهم این رشته به شمار می رود.
ج)مبانی روانشناختی برنامه درسی:روانشناسی به عنوان یک رشته علمی، یافته ها و رهنمودهای بسیاری برای برنامه ریزان به ارمغان آورده است. در برنامه ریزی درسی، فرایند تدوین طرح و اجرای برنامه ها تا حد زیادی نیازمند کاربست یافته های روانشناسی است. اهداف و محتوای برنامه های درسی باید با توجه به میزان رشد ذهنی یادگیرندگان،مدت زمان لازم برای یادگیری و نیز با توجه به توانایی ها و محدودیت های افراد انسانی، متناسب با تفاوت های فردی و… استخراج و تنظیم گردند.
۲- فعالیت های فنی برنامه ریزی درسی یا مهندسی برنامه ی درسی:
مجموعه ای از فعالیت های سه گانه ،طراحی برنامه ی درسی، ساخت برنامه ی درسی، و تدوین برنامه ی درسی می باشد.
الف)تدوین برنامه ی درسی:تدوین برنامه ی درسی به فرایند نظم و ترتیب و تعیین توالی و تقدم و تأخر عناصر برنامه ی درسی اشاره دارد.دراین زمینه سؤلاتی نظیر این که چه کسی باید دربرنامه ریزی درسی مشارکت کند(معلم، دانش آموز و…)، از چه روش هایی باید برای ساخت برنامه ی درسی استفاده نمود و… مطرح می شود.
ب)طراحی برنامه ی درسی:به فرایند مشخص کردن عناصر برنامه ی درسی و گنجاندن آن ها دربرنامه اشاره می کند. عناصری که می توانند دربرنامه ی درسی گنجانده شودعبارتند از: اهداف و مقاصد. محتوا یا موضوعات درسی، فعالیت ها و تجربیات یادگیری، روش تدریس، اجرا و ارزشیابی.علاوه بر این درطرح برنامه ی درسی درباره ی سازماندهی و الگوی مناسب آن برای برنامه ی درسی بحث می شود.
ج)ساخت برنامه ی درسی:فرایند ساخت برنامه ی درسی ناظر است بر فرایند تعیین ماهیت مؤلفه ها و عناصر برنامه ی درسی، به عبارت دیگر تصمیم گیری درباره ی ایجاد و تکوین عناصر برنامه ی درسی را ساخت برنامه ی درسی می نامیم.
۳- اجرای برنامه ی درسی:
یکی دیگر ا زقلمروهای برنامه ریزی درسی، اجرای برنامه است، دربحث از اجرای برنامه ی درسی،(که عموما” فرایند کاربست برنامه هایی است که قبلا” طراحی، ساخته و تدوین گردیده اند) سه نظام مد نظر قرار می گیرد.
الف) نظام اجرایی مؤمنانه یا وفادارانه:که در آن برنامه های درسی تدوین شده باید توسط معلمان و مجریان آموزشی به مرحله ی اجرا در آیند.دراین نظام ازآنجا که برنامه ها توسط یک ستاد درسطح کشور و یا استان تدوین می گردد و موفقیت اجرای برنامه های درسی درگرو اجرای دقیق و مطابق نقشه ی از پیش تعیین شده است،به آن نظام مؤمنانه گویند.ازطرف دیگر از آن جا که معلم نمی تواند و نباید هیچ گونه دخل و تصرفی دربرنامه های درسی،مطابق با ویژگی هاو مختصات دانش آموزان خویش اعمال نماید به آن نظام اجرایی ضد معلم نیز گفته می شود.
ب)نظام اجرایی نیمه سازگارانه:دراین نظام ، اجرای برنامه های درسی مطابق فرمول و نقشه ی از قبل تهیه شده ای که توسط ستاد برنامه ریزی تدارک دیده شده باشد، مد نظر است. اما معلم می تواند تا اندازه ای برنامه های درسی را با ویژگی کلاس درس خود سازگار نماید. به این نظام اجرایی برنامه ی درسی، نظام سازگاری محدود یا معلم در مقام مجری فعال نیز گفته می شود.
ج)نظام اجرایی سازگارانه:دراین نظام ، معلم نه تنها می تواند برنامه های درسی را با ویژگی های دانش آموزان خود نظیر، جنس، علایق، توانایی و … سازگار نماید، بلکه درشکل گسترده خود ، معلم می تواند تدوین کننده ی برنامه ی درسی نیز باشد.درحقیقت نظام برنامه ریزی سازگارانه ، همان نظام برنامه ریزی درسی مدرسه محور است.این نظام دارای دو شکل کلی است.
الف)نظام برنامه ریزیی درسی مدرسه محور محدود: که درآن معلم از میان برنامه های درسی متعددی که توسط مراکز برنامه ریزی درسی کشور یا استان از قبل تهیه شده است، متناسب با توان یادگیرندگان و سایر ویژگی های آنان دست به انتخاب می زند.
ب)نظام برنامه ریزی درسی مدرسه محور گسترده: که در آن معلم خود به طرای، تدوین ، اجرا و ارزشیابی برنامه های درسی می پردازد.
۴- تغییر برنامه ی درسی:
اگر برنامه ی درسی را مشتمل بر مسائلی نظیر فلسفه ی تعلیم و تربیت ، ارزش ها، اهداف، ساختارهای سازمانی، تجارب یادگیرندگان،نتایج یادگیری و نحوه ی ارزشیابی آن ها بدانیم ، می توانیم تغییر برنامه ی درسی را به عنوان هر گونه تغییری که در جنبه های فوق الذکر به وجود می آید تعریف نمائیم.
الف)مفهوم شناسی تغییر:یکی از مسائل مهم دربحث تغییر برنامه ی درسی، مفاهیم گوناگونی است که توسط صاحبنظران و متخصصان بک کار برده می شود. مفاهیمی نظیر تغییر، بهبود، نو آوری، اصلاح،و جنبش از مهم ترین مفاهیمی هستند که غالبا” به طور مترادف به کار برده می شوند اما هر کدام از آن ها دارای معنای متفاوتی می باشند.
بهبود ا ز نظرهیلدا:بهبود برنامه ی درسی به معنای تغییر جنبه های مشخصی ا زبرنامه بدون تغییر دادن فرضیات بنیادی و نحوه ی سازماندهی برنامه است.
تغییربرنامه ی درسی:مفهوم بسیار کلی است که به هر تغییری که در آموزش یا محیط آموزشی به وجود آید، اشاره می کند.
نو آوری: اگر چه مفهوم تغییر برنامه ی درسی برای تغییرات ویژه و خاص نیز به کار می رود اما تغییرات ویژه را اغلب نو آوری می گویند< نو آوری ها دارای مرزهای دقیق و نشانه های خاص هستند. به عبارت دیگر نو آوری به آن نوع تغییر برنامه ی درسی اطلاق می شود که بدیع و بی سابقه باشد.
اصلاح: اصلاح نیزناظر بر آن نوع تغییران ویژه ای است که به طور بنیادی دربرنامه ی درسی به وجود آید. اصلاحات معمولا” ا زسیستم سیاسی آغاز می شوند.بنابراین اصلاحات تغییرات زیر بنایی ولی محدود و خاص هستند.
جنبش برنامه ی درسی:این مفهوم بیشتر دارای یک معنای تاریخی است و برای مشخص کردن دوران های تغییر از طریق ویژگی های مشترک آن ها به کار می رود. مانند جنبش کودک محور در برنامه ی درسی و تغییراتی که بر اسا س آن دربرنامه ریزی درسی ایجاد شده است.
ب)مراحل تغییر:
۱-برنامه ریزی برای تغییر:این مرحله عمدتا” ناظر بر ایجاد زمینه و آماده سازی محیط برای تغییر،و تهیه و تدوین برنامه ی تغییر است . بر اساس فعالیت های انجام شده در این مرحله،برنامه ی تفصیلی وجزءبه جزءتغییر آمادهه م یشود.
۲-استفاده یا کاربست تغییر:در این مرحله تلاش بر استفاده مؤثر از تغییرات مطلوب است. به عبارت روشن تر برنامه ی تفصیلی تهیه شده برای تغییر در این مرحله به اجرا گذاشته می شود.
۳-ارزشیابی از تغییر:در این مرحله از تغییر ارزشیابی به عمل می آیند و نتایج به دست آمده از ارزشیابی ،دوسیکل بعدی تغییر مورد استفاده قرار می گیرد.
۵- تاریخ برنامه ی درسی:
از لحاظ ساختاری تاریخ برنامه ی درسی درحقیقت زیر مجموعه ای از تاریخ تعلیم و تربیت نیز می باشد.تاریخ برنامه درسی هم با تاریخ عقاید تربیتی و هم با تاریخ نظام ها و مؤسسات تربیتی ارتباط دارد زیرا از یک سو اندیشه های تربیتی ا زطریق برنامه های درسی به اجرا در می آیند و از دیگر سو درشکل گیری نظام های تربیتی و قوانین آن ها ، بایستی درخصوص برنامه های درسی تصمیم گیری شود.یکی از مهم ترین مسائل رشته ی برنامه ی درسی ، وجود پدیده ی بی تارخی یا بی تاریخی گرای است.عدم توجه به سوابق و آن چه که درگذشته انجام شده است ممکن است منجر به معرفی مسائل کهنه به عنوان نوآوری گردد.
اهداف مطالعات تاریخی:
1-بررسی علمی و تلاش برای تفسیر و تعبیر فرایندهایی که به وسیله ی آن مؤسسات تربیتی،محتوای برنامه های درسی را در طول زمان انتخاب کرده اند.
۲- بررسی دلایل تغییر و یا عدم تغییر دربرنامه های درسی و موضوعات آن ها.
۳-ایجاد بینش عمیق تر دررابطه با فرایند توسعه و بالندگی آموزش و پرورش
۴ـنقادی فعالیت های انجام شدهدرارتباط با برنامه های درسی و بررسی سنن و عادات در این زمینه.
5-مشخص کردن عوامل سیاسی ، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مؤثر بر اصطلاحات برنامه ی درسی درطی زمان برای کمک به ایجاد و تکوین تئوری درحوزه ی برنامه ریزی درسی.
۶- تحقیق در برنامه درسی:
منظور از تحقیق دربرنامه ی درسی عبارت است ازپژوهش هایی که در ارتباط با مؤلفه های اساسی برنامه ی درسی نظیر تدوین، اجرا و بازبینی نتایج خط مشی های برنامه ی درسی صورت می پذیرد.به عبارت روشن تر تحقیق در برنامه ی درسی عبارت است از پژوهش که به منظور دستیابی به درک و فهم عمیق تر و توضیح و تفسیر زمینه ها،مقاصد، برنامه ریزی و سایر مسائل مرتبط با یادگیری انجام می شود.
۷- ارزشیابی از برنامه ی درسی:
یکی از مهم ترین قلمروهی برنامه ی درسی که به کار بررسی اثر بخشی و کار آیی برنامه ی درسی می پردازد،ارزشیابی برنامه ی درسی است. به طور کلی ارزشیابی درارتباط با برنامه ی درسی درچهار مرحله یا وضعیت صورت می پذیرد.
۱- ارزشیابی قبل از برنامه ریزی یا نیاز سنجی:این ارزشیابی عمدتا” برای سنجش محورهای اساسی برنامه ی درسی صورت می پذیرد و ناظر بر تعیین اهداف و مقاصد برنامه ی درسی ازمنابع مربوطه است.
۲-ارزشیابی تکوینی یا ارزشیابی درزمان طراحی، تدوین و ساخت برنامه ی درسی: بخش های مختلف برنامه ی مورد بررسی و اشکالات و عدم تناسب احتمالی برنامه با محیط یادگیری و یادگیرندگان رفع می گردد.
۳-ارزشیابی پایانی:اثر بخشی برنامه و میزان شکاف بین تأثیر پیش بینی شده و با آن چه که عملا” اتفاق اقتاده تصمیم گیری می شودوبر اساس آن درسیکل های بعدی برنامه ریزی،اصطلاحات لازم اعمال می گردد.
۴-ارزشیابی پیگیری:اثرات برنامه ی درسی دریک مقطع خاص بر نحوه ی فعالیت و توانایی یادگیرنده دربرنامه های درسی مقاطع بعدی مورد بررسی قرار می گیرد
مفهوم برنامه ی درسی ، برنامه ریزی درسی و برنامه ریزی آموزشی
کلمه ی برنامه ی درسی ، معادل واژه ی انگلیسی curriculumاست،که این واژه ریشه لاتین دارد وبه معنی”فاصله ومقدار راهی است که باید طی شود تا فرد به هدف برسد. علی شریعتمداری، برنامه ی درسی را به عنوان ” کلیه ی تجارب،مطالعات ،بحث ها ، فعالیت گروهی وفردی وسایر اعمالی می داند که شاگرد تحت سرپرستی وراهنمایی مدرسه انجام می دهد”تعریف می کند. ا زاین دیدگاه برنامه ی درسی صرفا”محدود به تجارب و فعالیت های کلاسی دانش آموزان نمی شود. برنامه ی درسی محصول برنامه ریزی درسی است.
برنامه ریزی درسیDevelopment curriculum یا curriculum planning شامل سازماندهی یک سلسله فعالیت های یاددهی و یادگیری به منظور ایجاد تغییرات مطلوب دررفتار یادگیرنده ها و ارزشیابی میزان تحقق این تغییرات است.
از نظر فیلیپ کومز، کارشناس برجسته ی یونسکو ، برنامه ریزی آموزشی “کاربرد تجزیه و تحلیل منطقی درآموزش و پرورش به منظور افزایش کار آیی. یعنی کار برنامه ریز آموزشی، تحلیل نظامدار و منطقی مسائل و مشکلات آنی و آتی آموزش و پرورش وتلاش به منظور حل این مشکلات است. برنامه ریزی آموزشی را می توان ” سازماندهی یا اصلاح فعالیت ها، تجهیز منابع و امکانات آموزشی برای تحقق بهتر اهداف آموزشی”تعریف نمود.
مقایسه ی برنامه ریزی آموزشی و درسی:
1-برنامه ریزی درسی، ویژه تر و اختصاصی تر از برنامه ریزی آموزشی است.زیرا برنامه ریزان آموزشی درحوزه ی کلی نظام آموزشی فعالیت می کنند که برنامه ی درسی جزئی از آن حوزه ی کلی است. برنامه ی درسی آموزشی محدود به برنامه ی درسی نمی شود،عوامل و نهادهای دیگری چون عوامل جمعیت شناسانه،عوامل اقتصادی و عوامل سیاسی درنظام های آموزشی مورد بررسی قرار می گیرند که برنامه ریزی درسی به صورت رسمی و مستقیم توجه کمی به آن ها دارد.
2- برنامه ریزی درسی بیشتر با مبانی روانشناختی ، فلسفی و اجتماعی آموزش و پرورش سروکاردارد و پایه های تئوریک خودرا ازاین رشته ها می گیرد ولی برنامه ریزی آموزشی بیشتر با مباحث و مدل های کمی جمعیت شناسانه، خط مشی ها وسیاست های دولت و جنبه های اقتصادی آموزش وپرورش مرتبط است.
3-برنامه های درسی معمولا”برجنبه ی کیفی و محتوایی تأکید دارند وبا جریان ذاتی و فرایند تعلیم و تربیت سروکار دارند. اما برنامه های آموزشی بیشتر جنبه ی کمی داشته و با صورت و ظاهر آموزش وپرورش مرتبط هستند
هدف از برنامه ریزی
اولین و مهمترین عامل در برنامه ریزی تعیین هدف است! اصلا برنامه ریزی میکنید تا به یک هدف خاص که در ذهن دارید برسید. خود این هدف به چند بخش تقسیم میشود که عبارتند از:
1. هدف کوتاه مدت
2. هدف میان مدت
3. هدف بلند مدت
که این ها باید در طول هم باشند، یعنی اهداف کوتاه مدت باید بخشی از اهداف میان مدت را تکمیل کنند و اهداف میان مدت باید کامل کننده ی اهداف بلند مدت شما باشند. به عبارت دیگر، اهداف بلند مدت از چند هدف میان مدت تشکیل شده اند و اهداف میان مدت هم از چندین هدف کوتاه مدت شکل گرفته اند. این مسیر باید به صورت پله به پله طی شود و اهداف کوتاه مدت مصداق همین پله ها هستند.
همین الان یک کاغذ و قلم بردارید و با خط درشت هدف خودرا بنویسید. به یاد داشته باشید که باید بگونه ای بنویسید که گویی همین الان به هدفتان دست پیدا کرده اید. نخست چشمانتان را ببندید و به جایی که دوست دارید برسید فکر کنید، تصورش کنید و سعی کنید با تمام وجود احساسش کنید. این احساس ممکن است الان برای شما غریب باشد ولی مطئن باشید در آینده فقط یک رویا نخواهد بود. همین احساس و هدف را با خط درست به روی کاغذ منتقل کنید، طوری که هر دفعه نگاهتان به این نوشته افتاد، احساسش را در وجود خود تجربه کنید. باید بدانید که تنها دانستن هدف کافی نیست، نوشتن هدف بر روی کاغذ باعث میشود که به مرور زمان، این هدف در ضمیر ناخودآگاه شما پرورش یابد.
پس باید هدفتان را بر روی کاغذ با خط درشت و ترجیحا به صورت رنگی (رنگ شاد) بنویسید و در مکانی که مقابل دید شما قرار دارد نصب کنید طوری که روزی چند بار آن را ببینید. فراموش نکنید که هدف باید با جمله ای به زمان حال نوشته شود:
“خدایا شکر که با لطف تو الان دانشجوی ممتاز رشته مهندسی دانشگاه اصفهان هستم”
سعی کنید هر روز که از خواب بیدار میشوید برای چند دقیقه به هدفتان فکر کنید و آن را احساس کنید! و بعد با یک لبخندروزی را که در پیش رو دارید آغاز کنید و این لبخندرا تا انتهای روز بر لبان خود داشته باشید.
لازم است بدانید تا اینجا تنها نیمی از مسیر را طی کرده اید! مسیر زندگی خودرا مشخص کرده اید و میدانید که چه انتظاراتی از زندگی خود دارید و میخواهید به کدام سمت حرکت کنید. حال لازم است توشه ی راهی که در طول این مسیر برای رسیدن به نقطه ی پایان احتیاج داریدرا مشخص کنید. این توشه ی راه در واقع همان برنامه ریزی کردن است.
اهمیت یک برنامه ریزی خوب و منسجم
بیایید اول با هم ببینیم یک برنامه خوب چه ویژگی هایی باید داشته باشد! من این ویژگی ها را اینطور اولویت بندی میکنم:
• فردی باشد: یعنی برحسب خصوصیات جسمی و روحی خود شما انجام شده باشد و منحصرا برای شما باشد. شما در دنیا منحصر بفرد هستید و هیچ شخص دیگری خصوصیات شما را ندارد و در واقع هر فرد با فرد دیگر متفاوت است. پس در نتیجه هدفها نیز متفاوت هستند. پس نیاز است که برنامه را خود شما تنظیم کرده باشی چون هیچکس بهتر از خود شما با روحیاتتان آشنایی ندارد. البته این بدین معنا نیست که از تجربیات دیگران استفاده نکنید.
• ساده باشد: نمیخواهیم آپولو هوا کنیم یا رآکتور هسته ای راه اندازی کنیم! سخت نگیرید! برنامه باید به نحوی باشد که بتوانید ظرف مدت نیم ساعت آنرا انجام دهید. اینکه چطور برنامه ریزی کنیدرا در قسمت بعدی به شما خواهیم گفت. الان باید هدف از برنامه ریزی و نیازمندیهای آن را بدانید.
• انعطاف پذیر باشد: حتی نابغه ها هم گاهی اوقات دچار حوادث پیش بینی نشده میشوند و از برنامه ای که دارند عقب می افتند و یا نمیتوانند بخشی از برنامه را آنطور که برنامه ریزی کرده اند انجام دهند ولی از مسیرشان در رسیدن به هدف منحرف نمی شوند چون برنامه ی انعطاف پذیر دارند. در واقع باید حوادث غیر قابل پیش بینی را هم در برنامه درنظر بگیرید. برای مثال فرض کنید مهمان ناخوانده دارید و نمیتوانید طبق برنامه به کاری که دارید برسید، باید بتوانید بدون اینکه برنامه ی اصلی دستخوش تغییرات عمده شود، زمان خالی برای جبران پیدا کنید. هرچند اولیت با برنامه ای است که طرح کرده اید و باید خودتان را ملزم به رعایت آن کنید.
• قابل استفاده باشد: تقریبا اکثر افراد در شروع برنامه ریزی جوگیر شده! و برنامه ای فراتر از حد توان خود طرح ریزی میکنند. به این معنی که وقتی شما به صورت معمول روزانه حدود ۳ ساعت مطالعه میکنید هنگام برنامه ریزی، برای ۱۰ ساعت مطالعه طرح ریزی میکنید. در خصوص این مورد نیز در قسمت بعدی به تفصیل صحبت خواهیم کرد.
• امکان ارزیابی کار را داشته باشد: برنامه شما باید این امکان را داشته باشد تا پیشرفت و پسرفت کارهای شما را نشان دهد. یعنی نقطه ی شروع را مشخص کرده باشد و در طی مسیر بدانید که کدام بخش را به درستی انجام داده اید و در انجام کدام بخشها موفق نبوده اید تا بتوانید نقاط ضعف را برطرف کنید و آنها را به پیشرفت تبدیل کنید.
خب! تا اینجا هدف را مشخص کردیم و مزیت های یک برنامه خوب و اینکه چه انتظاراتی داریم را بررسی کردیم . حالا سوال این است که چطور برنامه ریزی کنیم و از این اطلاعات استفاده کنیم؟
برای اینکه بتوانید یک برنامه خوب داشته باشید که بعد از چندروز در اثر فشار زیاد از انجام آن دلسرد نشوید و نتوانید انجامش بدهید باید دقت کنید که بلند پروازی نداشته باشید و بر حسب توانایی های خود برنامه ریزی کنید.
برای هفته اول و یا دو هفته ی اول مثل سابق درس بخوانید و برنامه ریزی نکنید. انگار اتفاقی نیافتاده است! فقط یک کاغذ و قلم دم دست داشته باشید وهرکاری که انجام میدهیدرا با تاریخ و زمان انجام آن ثبت کنید. برای مثال اینطور ثبت کنید:
“ساعت ۱ تا ۱:۳۰ ناهار خوردم، ۱:۳۰ تا ۲:۳۰ خوابیدم، ۲:۳۰ تا ۴ تلویزیون فلان برنامه را تماشا کردم، ۴ تا ۵:۳۰ ریاضی خواندم، ۶ تا ۷ ادبیات خواندم و الی آخر”.
برای مدت یک هفته همین روندرا حفظ کنید. هرکاری که انجام میدهیدرا ثبت کنید و خودتان را ملزم به ثبت وقایع کنید!
حالا بعد از یک هفته از عادت های خودتان خبر دارید و میدانید که به طور میانگین چند ساعت در روز درس میخوانید و چقدر از وقتتان را به کارهای دیگر اختصاص میدهید. تمام اینها را به صورت مکتوب در دفترچه ی خود دارید! که در ادامه نحوه ی استفاده از این اطلاعات را توضیح خواهیم داد.
اولویت بندی کارها چه اهمیتی دارد؟
اولیت بندی کارها
گام بعدی تعیین کردن اولویت کارها بر اساس اهمیت برای رسیدن به هدف است.باید کارها را بر اساس اهمیت آنها درجه بندی کنید، آن دسته از کارها که بالاترین اهمیت را در رسیدن به هدف دارند درجه ۱ خواهند بود و سایر کارهایی که اهمیت کمتری دارند در درجات بعدی از اولویت قرار میگیرند.
برنامه ریزی به صورت ماهانه
برای نوشتن برنامه باید از مقیاس بزرگ به کوچک حرکت کنید. اول هدف کلی را تعیین کردید که فرض میکنیم برای مدت یک سال است. در قدم بعدی باید برای هر ماه اهدافی را تعیین کنید (همان اهداف میان مدت) در واقع هدف اصلی را به چند هدف میان مدت تبدیل میکنید. مثلا تعیین میکنید در طی این ماه ۳ فصل از درس ادبیات، ۲ مبحث از ریاضیات و … را باید مطالعه کنید. بهتر است حجم مطالعه را هم مشخص کنید مثلا ۱۰۰ صفحه (از صفحه ی x تا صفحه ی Y) از فلان کتاب و …
این کار را بر اساس عاداتی که ثبت کرده اید انجام بدهید و بلندپروازی نکنید. داخل یک برگه پیش بینی خودتان را از یک ماه که پیش رو دارید بنویسید. ممکن است در ابتدا این کار کمی سخت باشد ولی در مدت زمان کوتاهی خواهید توانست حتی فعالیت های یک سال را هم پیش بینی کنید!
برنامه هفتگی
مقیاس بعدی هفته است. پس باید برای هفته هایی که در ماه وجود دارند برنامه ریزی کنید. مثلا از آن ۱۰۰ صفحه که در برنامه ی ماهانه باید مطالعه کنید ۲۵ صفحه را در این هفته، ۲۵ صفحه در هفته ی بعد و به همین ترتیب الی آخر. برای تمام دروس این کار را انجام دهید و بر روی یک برگه کاغذ یا درون دفتر برنامه نویسی تان یادداشت کنید.
برنامه روزانه
اکنون که از آن ۱۰۰ صفحه فقط ۲۵ صفحه باقی مانده است (طبق مثال ۲۵ صفحه در هفته) باید این مقدار را در روزهای هفته تقسیم کنید. مثلا برای خودتان تعیین کنید در روز دوشنبه از ساعت ۱۶ الی ۱۸ صفحه ی ۱ تا ۱۲ فلان کتاب و در روز پنج شنبه از ساعت ۱۷ الی ۱۹ صفحه ی ۱۳ الی ۲۵ همان کتاب. به همین منوال برای درس ها وقت بگذارید و به مرور زمان میزان مطالعه و حجم آن را افزایش بدهید. مثلا هفته ی اول یک ساعت بیشتر درس بخوانید، هفته ی دوم یک ساعت بیشتر کنید، هفته ی سوم یک ساعت دیگر بیشتر کنید. به این ترتیب از درس هم زده نمی شوید. از کارهایی که اولویت کمتری دارند چشم پوشی کنید و زمان آنها را به درس و به هدفی که دارید (هدف الزاما درسی نیست) بپردازید.
نکته مهم: برای هر یک ساعت فعالیت درسی، ۱۰ دقیقه استراحت در نظر بگیرید.
موفقیت های تحصیلی و برنامه ریزی
برای یک هفته ی کامل برنامه ریزی کنید و شب، قبل از اینکه بخوابید برنامه ی روز بعدرا مرور کنید. در هر روز کنار مواردی را که طبق برنامه انجام داده اید بنویسید “آفرین” یک تیک هم بزنید کنارش! این کار در ضمیر ناخودآگاه شما تاثیر مثبت خواهد داشت.
در انتهای هفته اگر به خوبی به برنامه عمل کردید در هفته ی بعد چند ساعت از یک روز خاص (مثلا پنج شنبه) را برای خودتان جایزه قرار بدهید و چند ساعتی را با دوستان خوش بگذرانید. کارها را هفتگی و ماهانه ارزیابی کنید، نقاط قوت را حفظ کنید و نقاط ضعف را تصحیح کنید. تمام مواردرا یادداشت کنید. با یادداشت کردن اجازه بدهید این روند در ضمیر ناخودآگاه شما شکل بگیرد و پس از مدتی از پیشرفت خودتان حیرت زده خواهید شد.
به خود و توانایی هایتان ایمان داشته باشید. مطمئن باشید کاری نیست که نتوانید انجامش بدهید، ولی توجه داشته باشید برای کارهای بزرگ باید زمان و همت بزرگ هم بکار بگیرید!
رابطه ی فلسفه و برنامه ریزی درسی
صورت اول: هم فلسفه و هم برنامه ی درسی به عنوان دو موضوع مجزا ومستقل تلقی شده و ارتباط بین این د ورشته به این صورت برقرار شده که یا معلم ضمن تدریس رشته ای متلف علمی مثل فیزیک و شیمی و زیست شناسی،نظریات فلسفی را در مورد انسان و جهان پدیده ها مورد بررسی قرار داده واساس معرفت و چگونگی تشکیل آن را نیز مطرح می کند.یا این که برنامه ریز درموقع تعیین محتوا،از طریق گنجاندن موادی مانند فلسفه،متافیزیک، منطق یا اخلاق دانش آموزان را در جریان آموزش ، با این موضوعات مرتبط سازد.
صورت دوم: دراین نوع رابطه برنامه ریز درسی اجرای روش های فلسفی یا فعالیت های تحقیقی فلسفه را درجریان برنامه درسی مورد نظر قرار می دهد و تجربیاتی را سازماندهی می کند که درآن دانش آموزان از روش های دیالکتیکی(مناظره) ، استقرائی ، قیاسی و یا روش حل مسئله استفاده کنند.
صورت سوم: دراین نوع رابطه ، فلسفه به عنوان تئوری و تعلیم وتربیت و برنامه ریزی درسی به عنوان عمل تلقی می شود.ا زطرف دیگر فلسفه از لحاظ نظری فردرا با جهان و انسان آشنا می سازد و گرایش وتمایل خاصی دراو بوجود می آورد که تقویت این گرایش یا تمایل ، کار تعلیم و تربیت یا قسمت عملی فلسفه است.درهر عمل تربیتی ودر هر برنامه ی درسی که تدوین می شود پایه ای از فلسفه نهفته است
ضرورت توجه به برنامه ریزی درسی
مربیان برنامه ریزان درسی و آموزشی، مسئولیت سنگین تربیت فرزندان جامعه را برعهده دارند و باید در جهت شناخت عوامل و عناصری که در برآیند تعلیم و تربیت دخالت دارند کوشش کنند. نیازها و ویژگی های جامعه ی گذشته، امروز و آینده را بشناسند و برنامه های تربیتی را مطابق با این نیازها طراحی کنند. تعلیم و تربیت به شکل سنتی و غیره قابل تغییر آن دیگر جوابگوی شرایط جدید و تغییر یافته و یا در حال تغییر جامعه نیست و بسیاری ا زعقاید و مفروضات تربیتی نیاز به اصلاح و تجدید نظردارند.اگردرگذشته نظام تعلیم وتربیت و برنامه های تربیتی به دلیل کمبود منابع ،کتابخانه و بانگ های اطلاعاتی و … بر حفظ کردن،تکرار و تمرین وشرطی سازی تأکید می کردند و سعی می کردند ذهن شاگردان را به یک فرهنگ نامه و بانک کوچک اطلاعاتی یا خزانه ی لغات و یا فرمول ها تبدیل کنند،و معلومات وحقایق واطلاعات معلم را درآن سرازیر سازند و یا نظریات و محتوای علمی کتاب های درسی را به عنوان اموری مجرد و مقدس در ظرف ذهنی دانش آموزان جای دهند، جامعه ی امروزی انظار دیگری دار.دانش آموزان امروزیا کارگران و کارگزاران فردای جامعه، بایستی کارهایی را که ربات ها نمی توانند انجام دهند ، انجام دهند. یعنی کارشان اعمال و کاربرد هوش فلسفی و ابتکار و خلاقیت باشد. در آینده، دیگر به کارگران ماهر”صرفا” ا زنظر فنی” احتیاجی نخواهیم داشت، بلکه تربیت افراد تربیت شده ی ما، باید بنوانند خودشان را رهبری کنند. کارگران موفق فردا باید تصمیم گیرنده باشند، با مسائل برخورد کرده و آن ها را حل کنند ودرامور تفکر کنند.مذاکره کننده ای زبر دست باشند. علاوه بر آن ویژگی هایی چون انعطاف پذیری، ابتکار، خلاقیت، کاردانی و ذهنی باز داشته باشند.ا زاین رو مربیان و برنامه ریزان امروز ، نیاز به طراحی ، هدایت و سازماندهی تجربیاتی دارند که یادگیرندگان درخلال آن ها، درک وفهم بدست آورند نه این که صرفا” اطلاعات و مهارت های انتزاعی و ساده ای را بگیرند و این اطلاعات و مهارت های انتزاعی را به خاطر بسپارند.بنابراین تدریس و آموزش و نیز باورها و اندیشه های تربیتی ما نیازمند تغییر و تحولی اساسی خواهد بود که این تغییر و تحول مستلزم شناخت عمیق تر ماهیت برنامه ی درسی ، مبانی آن و انواع الگوها و مدل های برنامه ریزی درسی و ارزشیابی آموزشی است
ضرورت برنامه ریزی آموزشی در جامعه
برنامه ریزی چیست ؟
برنامه ریزی یعنی نقشه كشیدن برای رسیدن به مقصد ، برای دستیابی به خواسته ها .
« راسخ » در كتاب «تعلیم و تربیت در جهان امروز» برنامه ریزی را تفكر قبل از عمل ، دور نما سازی و مداخله در جریان امور برای هدایت برای نیل به هدف خوانده شده و آنرا چنین تعریف كرده است .
« طرح تدابیری كه به احسن وجه یا مناسبترین صورت از منابع موجود به جهت نیل به به هدفهای مطلوب استفاده كند . »
در كتابهای موجود در باب برنامه ریزی اعم از برنامه ریزی اقتصادی ، اجتماعی یا آموزشی تعریفهای گوناگونی برای مفهوم برنامه ریزی یافت می شود ولی در حالت كلی برنامه ریزی را می توان چنین تعریف كرد :
-برنامه ریزی یعنی نقشه كشیدن برای دستیابی به خواسته ها ،
– برنامه ریزی راهی برای هدایت حساب شده فعالیت انسان به سوی منظور شخص واهداف تعریف شده ،
-برنامه ریزی یعنی نقشه كشیدن برای آینده و پیش بینی راههای دستیابی به آن ،
-برنامه ریزی فراگردی است دور نگر برای جهت دادن منطقی به فعالیت های جنبی ،
مفاهیم برنامه ریزی :
در برنامه ریزی مفاهیم و واژه های كلیدی زیادی با توجه به نوع برنامه ریزی مستتر است و چهارمفهوم ذیل بعنوان اصلی ترین و اساسی ترین مفاهیم برنامه ریزی است .
1.مفهوم جریان و مداومت در برنامه ریزی : برنامه ریزی به نوشتن برنامه ختم نمی شود بلكه فراگردی است كه باید مداومت داشته باشد و مطابق با پیشرفت دانش و معرفت قابل تغییر و تحول بوده و ارزیابی شود تا تكمیل گردد .
2.مفهوم ارشاد و هدایت در برنامه ریزی : برنامه ریزی متضمن ارشاد ، هدایت و مداخله در فعالیتهای جمعی است و بدین جهت با توجه به چگونگی و میزان اعمال نفوذ در آن اشكال گوناگون به خود می گیرد .
3.مفهوم درونگری و هدف گیری در برنامه ریزی : برنامه ریزی فعالیتی است جهت دار و دور نگر و بدین جهت بسته به چگونگی انتخاب هدف ممكن است فعالیتی باشد آینده نگر ، آینده ساز یا آینده گزین.
4.مفهوم تفكر و عقلانیت در برنامه ریزی : برنامه ریزی فعالیتی است حساب شده و منطقی ، یعنی متكی به اطلاعات دقیق و صحیح باشد و نیاز ها و انتظارات را تشخیص دهد و محدودیت ها و موانع و همچنین منابع موجودرا محاسبه و پیش بینی كند و از مقایسه محدودیت ها و منابع ، حوزه امكانات را تعیین كند .
با توجه به تعاریف و مفاهیم ذكر شده می توان نتیجه گرفت برنامه ریزی فراگردی مداوم ، حساب شده و منطقی جهت دار و دورنگر به منظور ارشاد و هدایت فعالیتهای جمعی برای رسیدن به هدف مطلوب .
دور اندیشی در برنامه ریزی :
اگر هدف برنامه ریزی فقط « پیش بینی » آینده باشد در این صورت فعالیتی است « آینده نگر » .
اگر هدف برنامه ریزی انتخاب كردن بین اشكال مختلف آینده باشد در این صورت فعالیتی « آینده گزین » است . بعضی از برنامه ریزان اجتماعی معتقدند عوامل سازنده اجتماع و تغییر و تبدیل در آن نمی تواند اراده و میل برنامه ریزی باشد چرا كه بسیاری از عوامل طبیعی از قبیل آب و هوا ، منابع و ذخایر طبیعی و عوامل دست ساز بشر از قبیل اختراعات ، تغییرات دانش و تكنولوژی و تحولات سیاسی ، اجتماعی و بین المللی در تغییر مسیر آن دخالت دارد و قابل كنترل و تغییر و تبدیل ارادی نمی تواند باشد . اینها برنامه ریزی را برای رسیدن به آینده بهتر را واهی دانسته كه فقط در عالم تخیل وجود پیدا می شود . ولی می توان تا حد زیادی خطوط آنرا تشخیص داد و تصویری مات از آن بدست آورد و برای آن آماده شد بعبارت دیگر مقصود و منظور برنامه ریزان آینده نگر ، پیش بینی كردن آینده و آماده شدن برای آن است .
اما برنامه ریزان آینده ساز كه به آنها مهندسان اجتماعی هم می گویند معتقد هستند كه آینده را می توان با برنامه های آموزشی مدرن و آموزش و پرورش ساخت و شكل داد تكیه كلام این افراد این است « آینده هم اكنون با ماست » و منظور آنها از این كلام اشاره به كودكان است كه مردان و زنان آینده خواهند بود و اجتماع آینده را خواهند ساخت در اینجاست كه اجتماع را انسانها می سازند و انسانها را آموزش و پرورش .
برنامه ریزان آینده ساز معتقدند كه برنامه ریزان اجتماعی باید فارغ از جریانات گذشته و روز ، تصویری از آینده دلخواه رسم كنند آنها برنامه هایی تنظیم كنند كه از طریق آموزش و پرورش ، خصوصیات و بینش های مناسب و مورد لزوم در كودكان و جوانان پرورش یابد .
برنامه ریزان آینده گزین راهی بینابین آینده نگرها و آینده ساز ها انتخاب كرده اند این افراد معتقدند كه انسان در بند تقدیر اسیر نیست و می تواند در شكل دادن به آینده موثر باشد ولی باید در عین حال واقع بین بود ، هر تغییری كه در مناسبات انسانی ، روش زندگی و ارتباطها صورت می گیرد در عوامل دیگر نیز منعكس خواهد شد و تغییرات و تبدیلاتی « زنجیره ای » بوجود خواهد آمد .
تاریخ در حال نوشته شدن و آینده در حال ساخته شدن است و ما نباید به تماشاچی بودن در صحنه زندگی و تاریخ قناعت كنیم بلكه با درایت و اراده قوی و قالب ریزی و شكل دادن به آینده شركتی فعال داشته باشیم در اینجاست كه اهمیت برنامه ریزی در آموزش و پرورش و شكل دادن به آینده آشكار می شود و اصولاً هدف برنامه ریزی آموزشی این است كه در سرنوشت آینده اعمال نفوذ نموده و آنرا به سوی مقصد دلخواه و مناسب سوق دهد .
آیا برنامه ریزی آموزشی مفید است یا بیهوده ؟
آموزش و پرورش خلاق ، بارور و سازنده امری است حیاتی ولی تامین آن برای همه مردم بسیار دشوار و نیازمند منابع مادی و انسانی عظیم ، راهبردها و تدابیر منطقی و كوششهای پی گیر وسیع است و اگر برنامه ریزی آموزشی منطقی و واقع بینانه نباشد نه تنها به نتایج مطلوب نمی رسد چه بسا ممكن است زیانهای غیر قابل جبرانی را هم به بار می آورد چه بسا در میان كشورهای مختلف نمونه های متعددی از این نوع برنامه ریزی های آموزشی شده است . آموزش و پرورش زیر بنای اجتماع و آینده اجتماعی كشور است و نمی توان آنرا بصورت تصادفی اداره كرد . فراهم آوردن فرصت های مساوی برای آموزش و پرورش همه مردم ضروری است و با این زمینه است كه با افزایش كارایی و بهره وری افرادرشد اقتصادی و ارتقاء مهارتها و دانشها امری ضروری تلقی خواهد شد .
برنامه ریزی آموزشی برای غنای فرهنگی و اعتلای كیفیت زندگی لازم است بقاء رشد و كمال انسانی و اجتماعی به آموزش پرورش و برنامه آموزشی آن متكی است . امری حیاتی است . از طرفی برنامه ریزی متضمن داشتن هدف ، بسیج نیروها ، هماهنگی فعالیتها و افزایش باز دهی و سرمایه بوده و نداشتن آن موجب نابسامانی و از هم گسیختگی امور و اتلاف نیروی كار ، بودجه و زمان خواهد بود .از اینرو است كه برنامه ریزی آموزشی اهمیت مضاعف یافته و امر حیاتی را در رشد و تداوم توسعه دارد .