مقاله حسابداری تکمیلی
مقاله ای که در زیر مطالعه میکنید با عنوان حسابداری تکمیلی دفاتر از مرکز آموزش مجازی پارس گردآوری و ارائه شده است.
صورتهای مالی
صورتهای مالی برای پاسخگویی به نیازهای استفادهكنندگانی تهیه میشود كه در موقعیت دریافت گزارشهای متناسب با نیازهای اطلاعاتی خاص خود نیستند. صورتهای مالی به طور جداگانه یا همراه با سایر گزارشها، جهت استفاده عموم ارائه میشود. مفاد این استاندارد برای صورتهای مالی تلفیقی گروه واحدهای تجاری نیز كاربرد دارد. هدف صورتهای مالی، ارائه اطلاعاتی تلخیص و طبقهبندی شده درباره وضعیت مالی، عملكرد مالی و انعطافپذیری مالی واحد تجاری است كه برای طیفی گسترده از استفادهكنندگان صورتهای مالی در اتخاذ تصمیمات اقتصادی مفید واقع شود. صورتهای مالی همچنین نتایج ایفای وظیفه مباشرت مدیریت یا حسابدهی آنها را در قبال منابعی كه در اختیارشان قرار گرفته است، نشان میدهد. به منظور دستیابی به این هدف، در صورتهای مالی یك واحد تجاری اطلاعاتی درباره موارد زیر ارائه میشود :
الف. دارایی ها
ب. بدهی ها
ج. حقوق صاحبان سرمایه
د. درآمدها
ﻫ. هزینهها
و. جریان های نقدی
این اطلاعات، همراه با سایر اطلاعات مندرج در یادداشت های توضیحی، استفادهكنندگان صورتهای مالی را در پیشبینی جریان های نقدی آتی واحد تجاری و خصوصاً در زمانبندی و اطمینان از توانایی آن در ایجاد وجه نقد كمك میكند
اجزای صورتهای مالی
الف.صورتهای مالی اساسی
1-صورت وضعیت مالی یا ترازنامه(Statement of Financial Position)
گزارش دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان زمان شرکت در مقطع زمانی مشخص
2- صورت سود وزیان((Profit & Loss Statement)
گزارش درآمدها، هزینه ها و سود خالص شرکت در دوره زمانی مشخص
3- صورت تغییر ارزش سهام(Statement of Changes in Equity)
گزارش تغییرات ارزش سهام شرکت در دوره زمانی مشخص
4- صورت جریان وجوه نقد(Statement of Cash flows)
ب. یادداشتهای توضیحی
گزارش جریان نقدینگی در فعالیت های عملیاتی، مالی و سرمایه گذاری شرکت.
برای شرکتهای بزرگ این گزارشها عموما با مجموعه ای از یادداشت های توضیحی درباره به آیتم های درج شده در گزارشها همراه هستند که جزییات بیشتری را از گزارش افشا میکنند. باید توجه داشت که این یادداشت ها اجزاء لاینفک صورتهای مالی اساسی هستند.
مفاهیم حسابداری تکمیلی دفاتر
طبقه بندی متداول مفاهیم حسابداری به صورت زیر می باشد:
الف) مفروضات حسابداری: شامل فرض تفکیک شخصیت، فرض تداوم فعالیت، فرض واحد اندازه گیری، فرض دوره مالی و فرض تعهدی.
ب) اصول حسابداری: شامل اصل بهای تمام شده، اصل تحقق درآمد، اصل تطابق هزینه ها با درآمدها اصل افشاء.
ج) اصول یا میثاق های محدود کننده: شامل اصل فزونی منابع بر مخارج، اصل اهمیت، اصل خصوصیات صنعت و اصل محافظه کاری.
الف) مفروضات حسابداری
آن گروه از مفاهیم حسابداری است که جنبه بنیادی و زیر بنایی دارند و به نحو قابل ملاحظه ای بر اندازه گیری، ثبت و گزارش اطلاعات حسابداری اثر میگذارند.
– فرض تفکیک شخصیت: مفهوم شخصیت در حسابداری عموماً به معنای این است که برای مقاصد گزارشگری مالی، واحد تجاری را باید به عنوان یک شخصیت مستقل از صاحب یا صاحبان آن در نظر گرفت. یکی از اثرات این فرض این است که در حسابداری درآمد هنگامی شناسایی و اندازه گیری میشود که برای واحد تجاری تحقق می یابد و نه هنگامی که بین صاحبان واحد مزبور توزیع میگردد.
– فرض تداوم فعالیت: حاکی از این است که واحد تجاری عملیات خود را در آینده قابل پیش بینی ادامه خواهد داد. به بیان دیگر، واحد تجاری آن قدر به موجودیت خود ادامه میدهد تا برنامه های جاری خود را اجراء و تعهدات خود را ایفا کند.
– فرض واحد اندازه گیری: در گزارشگری مالی رویدادها و فعالیت های مالی واحد تجاری بر حسب پول اندازه گیری و بیان میشود. هرگونه اطلاعی که لازم باشد مشخصاً در متن صورتهای مالی آورده شود باید برحسب واحد پول قابل اندازه گیری باشد. چنانچه این اندازه گیری امکانپذیر نباشد، راه حل دیگر برای گزارش اطلاعات مربوط یادداشتهای همراه صورتهای مالی می باشد.
– فرض دوره مالی: جداسازی عملیات و رویدادهای مالی براساس دوره های زمانی کوتاه تر از عمر واحد تجاری، اصطلاحاً فرض دوره مالی نامیده میشود. فرض دوره مالی استفاده از روش تعهدی را به جای روش نقدی، در گزارشگری مالی ضروری می سازد. به بیان دیگر، چنانچه ارائه صورتهای مالی ادواری در طول عمر واحد تجاری لازم نبود، فرض تعهدی ضرورت پیدا نمیکند.
– فرض تعهدی : این فرض حاکی از این است که باید درآمدها به محض تحقق و هزینه ها به محض تحمل و بدون توجه به دریافت یا پرداخت وجه نقد مربوط شناسایی شود. این فرض بر تحقق درآمد، تحمل هزینه و تطابق دقیق هزینه ها با درآمدهای شناسایی شده، تأکید دارد.
ب) اصول حسابداری
آن گروه از مفاهیم حسابداری که رهنمودها و مبانی لازم در مورد نحوه اندازه گیری، ثبت و گزارش اطلاعات مالی را به طور مشخص فراهم می آورد. مفروضات حسابداری جنبه زیر بنایی دارند در حالی که اصول حسابداری بیشتر جنبه کاربردی و عملی دارند.
– اصل بهای تمام شده: مبتنی بر این واقعیت است که در هر مبادله، ارزش متعارف آنچه که واگذار میشود فراهم کننده مبانی و شواهد قابل اتکاء در مورد ارزش متعارف چیزی است که تحصیل می گردد. از اینرو، دارایی های تحصیل شده در مبادلات همواره به بهای تمام شده ای اندازه گیری و ثبت میشوند که معرف ارزش متعارف آنها در تاریخ تحصیل است. اصل بهای تمام شده تاریخی در مورد اندازه گیری بدهیها، هزینه ها و زیانها نیز حاکم است.
– اصل تحقق درآمد: بر مبنای اصل مزبور درآمد حاصل از فروش کالاها و محصولات در زمان فروش یا تحویل کالا و درآمد حاصل از ارائه خدمات در زمان ارائه خدمات شناسایی می گردد. در پاره ای موارد، مانند قراردادهای بلند مدت پیمانکاری، تولید محصولات کشاورزی با مظنه رسمی و تضمین خرید و فروش اقساطی، درآمد بر مبانی دیگر غیر از اصل تحقق ماننداً بر مبنای درصد پیشرفت کار، خاتمه تولید و در زمان دریافت وجه شناسایی میشود. اصل تحقق درآمد استفاده از فرض تعهدی در حسابداری را ضروری میسازد.
– اصل تطابق هزینه ها با درآمدها: این اصل برفرآیند اندازه گیری سود تمرکز دارد و مفهوم آن این است که بعد از اندازه گیری درآمد دوره، هزینه های انجام شده به منظور تحصیل درآمد نیز باید برای همان دوره تعیین و با درآمد مربوط مقابله شود تا سود خالص دوره مشخص گردد. بنابراین، شناخت هزینه متعاقب شناخت درآمد است. پیش فرض استفاده از اصل تطابق هزینه ها با درآمدها فرض تعهدی است.
اصل افشاء: این اصل ایجاب میکند که کلیه واقعیتهای با اهمیت مربوط به رویدادها و فعالیت های مالی واحدهای تجاری به شکل مناسب و کامل گزارش شود. زیر بنای تئوریک اصل افشاء ویژگی کیفی مربوط بودن اطلاعات مالی است.
ج) اصول یا میثاق های محدود کننده
میثاق ها، اصولی هستند که کاربرد مفروضات و اصول حسابداری را محدود می سازند. این اصول محدود کننده حسابداری هستند و اثر تعدیل کننده بر حسابداری و گزارشگری مالی دارند.
– فزونی منابع بر مخارج: یعنی اینکه مخارج تهیه و گزارش اطلاعات حسابداری نباید بر منافع متصور از به کارگیری اطلاعات مزبور فزونی داشته باشد. به عبارت دیگر، تهیه اطلاعات حسابداری باید همواره مقرون به صرفه باشد.
-اصل اهمیت: مقایسه منافع با مخارج در هر واحد تجاری مستلزم توجه به مفهوم اهمیت به عنوان یک محدودیت است. هنگامی که مبلغ اقلام و رویدادها در مقایسه با هزینه اعمال صحیح ترین روش حسابداری در مورد آنها از لحاظ تئوریک، با اهمیت نیست و نتایج حاصل از طرفداری صرف از بکارگیری دقیق قواعد و رویه های حسابداری نمی تواند بر قضاوت و تصمیمات استفاده كنندگان تأثیر بگذارد، اصول حسابداری به طور دقیق رعایت نمیشود. تعیین اهمیت اقلام مستلزم اعمال قضاوت حرفه ای است.
– اصل خصوصیات صنعت: در مواردی که در یک صنعت خاص سوابق و شواهد روشنی در ارتباط با عملیات ویژه و انحصاری آن وجود دارد که به کارگیری رویه های استثنائی حسابداری می تواند از لحاظ سودمندی اطلاعات و رجحان محتوا بر شکل مفید واقع شود، تعدیل اصول پذیرفته شده حسابداری نسبت به آن عملیات و اقلام خاص مجاز شناخته شده است.
– اصل محافظه کاری: محافظه کاری ایجاب میکند که روش حسابداری اعمال شود که دارای حداقل اثر مساعد (افزاینده) بر سود خالص وجمع دارایی ها و حداکثر اثر مساعد بر هزینه ها و بدهی ها در دوره جاری باشد. تهیه صورتهای مالی بیش از حد محافظه کارانه مطلوب نیست زیرا به عدم رعایت بی طرفی و ارائه اطلاعات غیرواقع بینانه منجر میشود.
ارائه مطلوب و رعایت استانداردهای حسابداری
– صورتهای مالی باید وضعیت مالی، عملكرد مالی و جریانهای نقدی واحد تجاری را به نحو مطلوب ارائه كند. تقریباً در تمام شرایط، اعمال مناسب الزامات استانداردهای حسابداری همراه با افشای اطلاعات اضافی در صورت لزوم، منجر به ارائه صورتهای مالی به نحو مطلوب میشود .
– هر واحد تجاری كه صورتهای مالی آن طبق استانداردهای حسابداری تهیه و ارائه میشود باید این واقعیت را افشا كند. در صورتهای مالی نباید ذكر كرد كه این صورتها طبق استانداردهای حسابداری تهیه شده است، مگراینكه در تهیه صورتهای مزبور مفاد تمام الزامات مندرج در استانداردهای مربوط رعایت شده باشد.
– بكارگیری نامناسب استانداردهای حسابداری، از طریق افشا در یادداشت های توضیحی، جبران نمیشود.
– در موارد بسیار نادر، چنانچه مدیریت واحد تجاری به این نتیجه برسد كه رعایت یكی از الزامات استانداردهای حسابداری، صورتهای مالی را گمراهكننده میسازد و بنابراین انحراف از آن به منظور دستیابی به ارائه صورتهای مالی به نحو مطلوب ضروری است، باید موارد زیر را افشا كند :
الف. این مطلب كه بنا به اعتقاد مدیریت واحد تجاری، صورتهای مالی، وضعیت مالی، عملكرد مالی و جریانهای نقدی واحد تجاری را به نحو مطلوب منعكس میكند،
ب. تصریح اینكه صورتهای مالی از تمام جنبههای با اهمیت مطابق با استانداردهای حسابداری میباشد، به استثنای انحراف از الزامات یك استاندارد حسابداری كه به منظور ارائه مطلوب صورتهای مالی انجام گرفته است،
ج. استانداردی كه الزامات آن رعایت نشده است، ماهیت انحراف شامل شیوه حسابداری مقرر در استاندارد، اینكه چرا كاربرد شیوه مقرر در استاندارد صورتهای مالی را گمراهكننده میسازد و شیوه حسابداری بكار گرفته شده،
د. اثر مالی انحراف بر سود یا زیان خالص، دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان سرمایه در هر یك از دورههای مورد گزارش.
– برای ارائه صورتهای مالی به نحو مطلوب، رعایت موارد زیر الزامی است:
الف.انتخاب و اعمال رویههای حسابداری طبق مفاد بند 17
ب.ارائه اطلاعات شامل رویههای حسابداری، به گونهای كه اطلاعات، مربوط، قابل اتكا، قابل مقایسه و قابل فهم باشد،
ج.ارائه اطلاعات اضافی در مواردی كه رعایت الزامات مقرر در استانداردهای حسابداری برای درك اثر معاملات یا سایر رویدادهای خاص بر وضعیت مالی و عملكرد مالی واحد تجاری توسط استفادهكنندگان صورتهای مالی كافی نباشد.
– در موارد نادر ممكن است كاربرد الزامات یك استاندارد حسابداری به ارائه صورتهای مالی گمراهكننده، منجر شود. این امر تنها در مواردی روی میدهد كه شیوه مقرر در استاندارد مورد نظر به وضوح نامناسب باشد، به گونهای كه نتوان از طریق كاربرد الزامات آن استاندارد یا به وسیله افشای اطلاعات اضافی، به ارائه صورتهای مالی به نحو مطلوب دست یافت. این موضوع كه كاربرد شیوه دیگر نیز میتواند به ارائه صورتهای مالی به نحو مطلوب منجر شود، به تنهایی برای توجیه انحراف از شیوه مقرر، مناسب نیست.
– برای ارزیابی ضرورت انحراف از الزامات یك استاندارد حسابداری، ملاحظات مندرج در صفحه بعد مدنظر قرار میگیرد :
الف.هدف از الزام مقرر و اینكه چرا در شرایط خاص مورد نظر، هدف مزبور نامربوط یا دست نیافتنی است.
ب.تفاوت شرایط واحد تجاری با شرایط سایر واحدهای تجاری كه الزام مورد نظر را رعایت میكنند.
– نظر به اینكه انتظار میرود شرایط ایجابكننده انحراف بسیار نادر باشد و ضرورت انحراف نیز موضوعی بحثانگیز و مستلزم قضاوت است، بنابراین آگاهی از عدم رعایت الزامات استاندارد حسابداری برای استفادهكنندگان اهمیت دارد. همچنین برای اینكه استفادهكنندگان بتوانند در مورد انحراف به طور آگاهانه قضاوت و تعدیلات لازم را جهت انطباق با استاندارد مورد نظر محاسبه كنند، اطلاعات كافی در صورتهای مالی ارائه میشود.
خصوصیات کیفی محتوای اطلاعات مالی
خصوصیات کیفی را می توان این گونه بیان کرد که چه نوع اطلاعاتی برای تصمیم گیری مفید هستند. به طور کلی خصوصیات کیفی، خصوصیاتی هستند که باعث میشوند اطلاعات ارائه شده درمتن صورتهای مالی، برای استفاده کنندگان مفید واقع شود و آنها را در راستای درک وضعیت مالی و عملکرد مالی و انعطاف پذیری مالی واحد تجاری کمک کند. برخی از خصوصیات کیفی به محتوای مندرج در صورتهای مالی و برخی به چگونگی ارائه این محیط و اطلاعات می پردازد.
خصوصیات کیفی مربوط به محتوای اطلاعات
مربوط بودن :
اطلاعاتی مربوط تلقی میشود که به استفاده کنندگان در مورد تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در واحد تجاری و ارزیابی عملکرد گذشته، حال، آینده واحد تجاری کمک کند. اطلاعات مربوط اگر از رویداد های گذشته خبر دهد، دارای ارزش تاید کنندگی و اگر پیش بینی رویدادهای آتی را بکند حاوی ارزش پیش بینی کنندگی است. نقش پیش بینی کنندگی و تایید کنندگی اطلاعات با هم در ارتیاط هستند .
برای اینکه اطلاعات دارای ارزش پیش بینی کنندگی باشند، لازم نیست در قالب یک پیش بینی صریح بیان شود. نحوه پیش بینی بر اساس نحوه ارائه اطلاعات در گذشته صورت میگیرد. نکته قابل توجه در بیان اطلاعات مربوط آن است که از یک خاصه اندازه گیری در گزارش اطلاعات استفاده شود.
خاصه اندازه گیری مورد قبول، خاصه ای است که بر حسب واحد پول قابل بیان باشد. مانند: بهای تمام شده تاریخی، بهای جایگزین (ارزش ورودی ) یا خالص ارزش فروش ( ارزش خروجی ) .
قابل اتکا ( اعتماد بودن ) :
اطلاعاتی قابل اتکاست که عاری از اشتباه و تمایلات جانبدارانه با اهمیت باشد و به طور صادقانه بیان کننده چیزی باشد که انتظار می رود بیان کند .قابل اتکا بودن خود شامل بیان صادقانه، بی طرفی، احتیاط و کامل بودن می باشد.
الف ) بیان صادقانه :
اطلاعات باید اثر معاملات و سایر رویدادهایی را که ادعا میکنند، به طور صادقانه بیان کنند.هنگام ارائه صادقانه باید اطلاعات بر اساس محتوا و واقعیت اقتصادی و نه صرفاٌ شکل قانونی انها به حساب گرفته شود. محتوای معاملات و سایر رویدادها همواره با شکل قانونی آنها سازگار نیست .
ب ) بی طرفی :
اطلاعات مندرج در صورتهای مالی باید بی طرفانه و عاری از اشتباهات جانب دارانه باشد. اگر ارائه اطلاعات مالی به گونه ای باشد که بر تصمسم گیری یا قضاوت در جهت رسیدن به نتیجه ای از قبل تعیین شده اثر بگذارد، صورتهای مالی بی طرف نمی باشد. پس بر این اساس اطلاعات مالی نباید از دستیابی به یک هدف اقتصادی خاص مانند افزایش یا کاهش سود شرکت جانبداری کند. عاری بودن از اینگونه جانبداری ها، یکی از خصوصیات مهم اطلاعات قابل اتکا می باشد.
ج )احتیاط :
ابهامات حاکم بر محیط اقتصادی و عدم امکان پیش بینی قطعی آینده ایجاب میکند که در تهیه اطلاعات مالی احتیاط رعایت شود. احتیاط عبارتست ازکاربرد میزانی از مراقبت به گونه ای که درآمدها و دارایی ها بیش از واقع و هزینه ها بدهی ها کمتر از واقع ارائه نشود. به کارگیری احتیاط نباید منجر به ایجاد اندوختهی پنهانی یا ذخایر غیر ضروری شود، یا دارایی ها و درآمدها کمتراز واقع و بدهی ها هزینه ها را بیشتر از واقع نشان دهد، زیرا این امر نقض بی طرفی است به قابلیت اتکای اطلاعات مالی ضربه می زند .
د ) کامل بودن :
اطلاعات مندرج در صورتهای مالی باید با توجه به اهمیت و ملاحظات مربوط به فزونی منافع بر مخارج تهیه و ارائه آن، کامل شود. حذف برخی از اطلاعات از صورتهای مالی ممکن است باعث شود اطلاعات نادرست و گمراه کننده شود و در نتیجه قابل اتکا نباشد و از مربوط بودن آن اطلاعات کاسته شود. اکنون خصوصیات کیفی مربوط به محتوای اطلاعات مالی به پایان رسید. در بخش های بعدی خصوصیات کیفی مربوط به چگونگی ارائه اطلاعات مالی به حضورتان ارائه خواهد شد .
خصوصیات کیفی مرتبط با چگونگی ارائـه اطلاعات
خصوصیات کیفی اصلی مرتبط با ارائه اطلاعات، “قابل مقایسهبودن” و “قابل فهمبودن” است. حتی اگر اطلاعات مربوط و قابل اتکا باشد، مفید بودن آن درصورت قابل مقایسهنبودن و قابل فهمنبودن دچار محدودیت خواهد بود. خصوصیات کیفی قابل مقایسه بودن و قابل فهمبودن، برمفیدبودن اطلاعات میافزاید.
قابل مقایسه بودن
استفاده کنندگان صورتهای مالی باید بتوانند صورتهای مالی واحد تجاری را طی زمان جهت تشخیص روند تغییرات در وضعیت مالی، عملکرد مالی وانعطافپذیری مالی واحد تجاری مقایسه نمایند. استفادهکنندگان همچنین باید بتوانند صورتهای مالی واحدهای تجاری مختلف را مقایسه کنند تا وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطافپذیری مالی آنها را نسبت به یکدیگر بسنجند. بدینترتیب ضرورت دارد اثرات معاملات و سایر رویدادهای مشابه در داخل واحد تجاری و در طول زمان برای آن واحد تجاری با ثبات رویهاندازهگیری و ارائه شود و بین واحدهای تجاری مختلف نیز هماهنگی رویه در باب اندازهگیری و ارائه موضوعات مشابه رعایت گردد.
رعایت استانداردهای حسابداری موجب میگردد که قابلیت مقایسه صورتهای مالی فراهم آید زیرا به موجب الزامات مندرج در استانداردهای مزبور، واحدهای تجاری مختلف باید برای حسابداری معاملات و رویدادهای مشابه از رویههای مشابهی استفاده کنند.
نیاز به قابلیت مقایسه را نباید با یکنواختی مطلق اشتباه گرفت و این خصوصیت نباید مانع از بکارگیری روشهای بهبود یافته حسابداری گردد. هرگاه رویه حسابداری مورد استفاده با خصوصیات کیفی “مربوطبودن” و “قابلاتکابودن” سازگار نباشد، برای واحد تجاری ادامه استفاده از آن رویه مناسب نخواهد بود. بهگونهای مشابه، درصورت وجود رویههای جایگزین “مربوطتر” و “قابل اتکاتر”، برای واحد تجاری مناسب نخواهد بود که در رویههای حسابداری مورد عمل تغییر ندهد.
ثبات رویه
قابل مقایسه بودن مستلزم این امر است که اندازهگیری و ارائه اثرات مالی معاملات و سایر رویدادهای مشابه در هر دوره حسابداری و از یک دوره به دوره بعد با ثبات رویه انجام گیرد و همچنین هماهنگی رویه توسط واحدهای تجاری مختلف حفظ شود. اگرچه برای نیل به قابل مقایسهبودن، ثبات رویه لازم است اما همیشه به خودی خود کافی نیست. بهطور مثال در دوران تورمی هرگاه دو واحد تجاری که شرایط اقتصادی و عملکرد آنها مشابه است از مبنای بهای تمام شده تاریخی برای اندازهگیریدارایی ها استفاده کنند، درصورت تحصیلدارایی های خود در زمانهای مختلف نتایج متفاوتی را گزارش خواهند کرد.
افشائیات
یکی از پیش شرط های قابل مقایسهبودن، افشای رویههای حسابداری بکار رفته در تهیه صورتهای مالی و همچنین افشای هرگونه تغییرات در آن رویهها و اثرات چنین تغییراتی میباشد. استفادهکنندگان باید قادر باشند تفاوت بین رویههای حسابداری برای معاملات و سایر رویدادهای مشابه را که توسط یک واحد تجاری طی دورههای مختلف بکار گرفته شده و رویههایی را که توسط واحدهای تجاری مختلف اتخاذ شده است، تشخیص دهند.
از آنجا که استفاده کنندگان صورتهای مالی علاقهمند به مقایسه وضعیت مالی، عملکرد مالی و جریانهای وجوه نقد واحد تجاری در طول زمان میباشند، ارائـه اطلاعات مقایسهای برای حداقل یک دوره مالی قبل ضرورت دارد.
قابل فهم بودن
یک خصوصیت کیفی مهم اطلاعات مندرج در صورتهای مالی این است که به آسانی برای استفادهکنندگان قابل درک باشد.
انواع پیش پرداخت ها
1- پیش پرداخت جهت خرید کالا یا خدمات
سفارشات و پیش پرداخت های جهت خرید موجودی کالا و پیش پرداخت دریافت خدمات ( پیش پرداخت هزینه ها ) در این گروه طبقه بندی میشوند. در صورتی كه این پیشپرداختها كوتاه مدت باشند در سمت راست ترازنامه و تحت عنوان دارایی های جاری و در صورتی كه بلند مدت باشند تحت عنوان دارایی های غیر جاری طبقه بندی می شوند.
2- پیش پرداخت های سرمایه ای :
به پیش پرداخت های که جهت تملک دارایی های ثابت، دارایی های نا مشهود و سایر دارایی ها انجام میشود، پیش پرداخت های سرمایه ای اطلاق میشود. این نوع پرداخت ها با توجه به موضوع پرداخت تحت عنوان همان دارایی در متن اصلی صورت های مالی (ترازنامه) نشان داده می شوند و از آن تحت عنوان پیش پرداخت در متن اصلی نام برده نمی شود، ولی در یادداشت های توضیحی همراه صورت های مالی باید افشاء شوند.
رسیدگی به پیشپرداختهای سرمایه ای هم زمان با رسیدگی به دارایی موضوع پرداخت انجام می شود و رسیدگی به پیش پرداخت جهت خرید كالا وخدمات به دلیل مشابهت با حسابها و اسناد دریافتنی در كنار این حساب انجام می شود.
تعدیل حسابهای پیش پرداخت
درطول دوره مالی موارد مختلفی از پیش پرداخت ها ممکن است دردفاتر ثبت شود. همه این پیش پرداخت ها به هنگام ثبت دردفاتر، بعنوان دارایی مؤسسه تلقی میشود. چراکه هنوز انتفاعی ازآنها به مؤسسه نرسیده است وحتی ممکن است مؤسسه اقدام به پس گرفتن وجوه پیش پرداخت شده کند. برخی از موارد پیش پرداخت طی دوره مالی، مربوط به بیعانه هایی است که جهت خرید دارایی ها به مؤسسه فروشنده پرداخت میشود ( مانند پیش پرداخت خرید اتومبیل که به شرکتهای خودرو ساز پرداخت میشود). این پیش پرداخت ها درهنگام تحویل گرفتن دارایی مورد معامله باید بستانکار شده وحساب دارایی مربوط ( مانند وسائط نقلیه ) بدهکار شود. برخی دیگر از پیش پرداخت ها مربوط به هزینه هایی است که هنوز واقع نشده اند. یعنی هنوز انتفاعی دراین مورد به مؤسسه نرسیده است. مثلاٌ پیش پرداخت بیمه یاپیش پرداخت اجاره از آن جمله اند. این نوع پیش پرداخت ها با گذشت زمان و دریافت انتفاع توسط مؤسسه به هزینه تبدیل میشوند .
دارایی های نامشهود
دارایی های نا مشهود به دارایی های غیر جاری گفته میشود که موجودیت عینی ندارند و در عملیات جاری واحد تجاری بکار می روند از جمله حق اختراع – حق چاپ – سر قفلی محل کسب. ممکن است نشانه های وجود دارایی های نامشهود، به شکل قرارداد ها و یا مجوز ها باشد. دارایی های نامشهود می توانند از منابع زیر حاصل شوند:
مجوز های دولتی مانند، حق امتیاز، حق اختراع، حق تألیف (کپی رایت) و علائم تجاری
2) تحصیل سایر واحدهای تجاری، که به آن سر قفلی می گویند.
3)حقوق انحصاری خصوصی که از قراردادهای پیمانی ناشی میشوند، مانند حق استفاده از نام تجاری (فرانشیز) و اجاره ها.
شناسایی دارایی های نامشهود : طبق عبارت 63 بیانیه شماره 5 از مفاهیم استاندارهای حسابداری مالی اگر یک قلم دارایی دارای شرایط زیر باشد آن را شناسایی (ثبت و گزارش) کرد :
در قالب تعریف دارایی ها قرار گیرد، مقدار آن قابل تعیین باشد و از دید گاه تصمیم گیری دارای اهمیت و اثر گذار باشد و قابل اتکا (اعتماد) باشد.
یک قلم هنگامی به عنوان دارایی نامشهود شناسایی می شود که:
الف. با تعریف دارایی های نامشهود مطابقت داشته باشد.
ب. معیارهای شناخت، احراز شده باشد که عبارتند از:
1- جریان منافع اقتصادی آتی دارایی به درون واحد تجاری محتمل باشد.
2- بهای تمام شده دارایی به گونه ای اتکاپذیر قابل اندازه گیری باشد.
سه ویژگی مشخص دارایی های نامشهود که باعث می شود شیوه ثبت آن ها نسبت به دارایی های مشهود متمایز گردد عبارتند از :
1)قابل تفکیک نبودن
2) عدم اطمینان بسیار زیاد نسبت به بازیافت این نوع هزینه ها
3) نبودن راه یا گزینه دیگری برای استفاده نمودن از این هزینه ها
1) قابل تفکیک نبودن:
یکی از ویژگی های متمایز دارایی های نامشهود این است که نمی توان آنها را از شرکت یا دارایی مربوطه تفکیک کرد. موجودیت و ارزش آنها فقط بدان سبب است که با دارایی های مشهود شرکت ترکیب شده اند. به سبب همین ویژگی، برخی بر این باورند پس از اینکه بتوان دارایی های مشهود را به صورتی مشخص تعیین کرد(به آنها هویت داد) باید دارایی های نا مشهود را فقط به عنوان منافع باقی مانده به حساب آورد. چامبرز عقیده دارد از آنجا که نمی توان دارایی های نامشهود را از شرکت تفکیک کرد، باید ارزش آنها را بر حسب معادل وجوه نقد جاری تعیین کرد. آنها دارایی نیستند و نباید در صورت های مالی شرکت گزارش شوند. باید همه هزینه های مربوط به دارایی های نامشهود را بلافاصله پس از خرید به عنوان هزینه دوره منظور کرد.
2) عدم اطمینان :
یکی از ویژگی هایی که باعث متمایز شدن دارایی نامشهود می شود این است که در مورد ارزش منافعی را که می توان در آینده به دست آورد هیچ اطمینانی وجود ندارد.
برخی از دارایی های نامشهود مربوط به هزینه هایی هستند که برای تولید و ساخت یک محصول به مصرف رسیده اند مانند حق اختراع وحق انتشار که برای آنها مبالغی هزینه شده و برخی دیگر هم مربوط به ایجاد و حفظ تقاضای ایجاد شده( برای یک محصول) می باشند، مانند نام ونشان تجاری و سرقفلی می تواند در هر یک از دو گروه قرار گیرد.
3) نبودن راه یا گزینه دیگری برای استفاده نمودن از این هزینه ها :
ویژگی هایی که باعث ارزش دارایی های مشهود گردیده:
دارایی های مشهود را می توان در جاهای دیگری هم مورد استفاده قرارداد. ارزشی که برای شرکت دارند بدان سبب است که می توان آنها را با وضع فیزیکی کنونی، باهزینه جایگزینی، با ارزش بازاردارایی های مورد استفاده قرار گرفته وسرانجام با بازاری که برای محصولات وجود دارد، مقایسه کرد.
سرقفلی :
سرقفلی عبارتست از مازاد ارزش فعلی سودهای مورد انتظار آینده (یا ارزش فعلی وجوه نقدی که به دارندگان سهام شرکت پرداخت خواهد شد) نسبت به آنچه می توان به عنوان یک بازده عادی به حساب آورد.
سرقفلی یك واحد تجاری در نتیجه هم افزایی كلیه دارایی های ثابت مشهود و دارایی های نامشهود قابل تشخیص و غیرقابل تشخیص ایجاد میشود به نحوی كه موجب ایجاد منافع اقتصادی آتی بیشتری برای آن واحد تجاری در مقایسه با سایر واحدهای تجاری مشابه میگردد.
تجزیه و تحلیل نسبت های مالی
روابط دو یا چند رقم از یک صورت مالی را تجزیه و تحلیل نسبت های مالی گویند که امروزه به طور گسترده ای موردداستفاده قرار میگیرد. معمولاًنسبتهای مالی برای ارزیابی چهار جنبه از عملیات محاسبه میشوند. این چهار جنبه عبارتند از:
1-نقدینگی
2- فعالیت
3-اهرم مالی
4- سود آوری
نسبت های نقدینگی
این نسبتها به استفاده کنندگان کمک میکند که بنیه مالی شرکت را در پرداخت بدهی های کوتاه مدت در سررسید ارزیابی کنند و به دو گروه تقسیم میشود .
1)نسبت جاری:
این نسبت که نسبت سرمایه درگردش نیز نامیده میشود از تقسیم دارایی های جاری به بدهی های جاری بدست می آید و به عنوان یک شاخص توانایی تأدیه تعهدات کوتاه مدت از محل دارایی های جاری به شمار میرود.
شرکت x
ترازنامه مقایسه ای
شرکت X
صورت سود و زیان مقایسه ای
مثال: بدهی جاری شرکت Xدر پایان سال 1376 به مبلغ 181.308 ریال است، آیا توان باز پرداخت بدهی ها در سررسید وجود دارد؟ نسبت جاری شرکتX شاخص لازم را برای ارزیابی توانائی بازپرداخت بدهی و رضایت خاطر اعتبار دهندگان فراهم میکند. نسبت جاری در شرکت X به شرح زیر است:
این نسبت نشان میدهد که بستانکاران میتوانند اطمینان داشته باشند که مطالبات آنان در سررسید پرداخت میگردد. واحد این نسبت، دفعه، مرتبه یا بار است و جهت آن نیز مثبت است یعنی هر چه بیشتر باشد از نظر اعتباردهندگان بهتر است.
2)نسبت آنی (سریع):
یکی از مشکلات نسبت جاری درجات متفاوت تبدیل به نقدینگی دارایی های جاری است. جهت رفع این مشکل از نسبت دیگری بنام نسبت سریع یا آنی استفاده میشود. این نسبت از تقسیم دارایی های سریع بر جمع بدهی ها بدست می آید، دارایی های سریع شامل وجوه نقد و بانک، اوراق بهادار کوتاه مدت و حسابهای دریافتنی است، اقلامی همچون موجودی کالا، پیش پرداخت ها در محاسبه این نسبت لحاظ نمیشود تا بستانکاران و اعتباردهندگان کوتاه مدت بهتر بتوانند نقدینگی واحد تجاری را در بازپرداخت بدهی ها ارزیابی کنند. نسبت سریع در شرکت X به شرح زیر است:
نسبت سریع شرکت فوق الذکر بزرگتر از یک است آن بدین معنی است که تمام بدهی های جاری را می توان از محل دارایی های سریع پرداخت کرد.
نسبت های فعالیت
نسبت هایی هستند که میزان کاربرد دارایی ها را مشخص میکند و سطح فروش را با حسابهای مختلف دارایی مانند موجودی کالا، حسابهای دریافتنی، دارایی ثابت و غیره می سنجد.
نسبتهای فوق عبارتند از :
1) گردش موجودی :
گردش موجودی از تقسیم بهای تمام شده کالای فروش رفته بر متوسط موجودی یک دوره مالی بدست می آید. بهای تمام شده کالای فروش رفته بجای فروش در صورت کسر قرار میگیرد زیرا فروش شامل سود است. متوسط موجودی در مخرج کسر قرار میگیرد زیرا این نسبت فعالیت را در طول یک دوره نشان میدهد.
نسبت گردش موجودی در سال 1376 شرکت سهامی سپهر به شرح زیر است:
پایین بودن این نسبت ممکن است ناشی از کاهش فروش یا افزایش موجودی طی دوره باشد. افزایش موجودی طی دوره عواقبی همچون افزایش هزینه نگهداری و جریان خروجی نقدی را در بر دارد. گردش بالای موجودی ممکن است مشکلات کسری موجودی در پاسخگویی به نیازهای مشتریان را ایجاد نماید.
2)گردش حسابهای دریافتنی:
در تئوری گردش حسابهای دریافتنی از تقسیم خالص فروش نسیه بر متوسط حسابهای دریافتنی به دست
می آید. در عمل صورت کسر بدلیل آنکه اغلب شرکتها فروش نسیه را به طور جداگانه گزارش نمیکنند، جمع فروش های طی دوره است .
گردش حسابهای دریافتنی شرکت X به شرح زیر است:
3 ) متوسط دوره وصول مطالبات
این نسبت متوسط روزهایی که طول می کشد تا فروش نسیه وصول شود را بیان میکند و از تقسیم عدد 360 روز برگردش بدهکاران بدست می آید.
به طور متوسط 47 روز طول خواهد کشید تا حسابهای دریافتنی ایجاد شده ناشی از فروش نسیه به وجه نقد تبدیل شود.
4) گردش جمع دارایی ها:
این نسبت از تقسیم خالص فروش بر متوسط دارایی ها در یک دوره مالی بدست می آید. این نسبت بر چگونگی بهره وری از دارایی هاتأکید دارد.
گردش جمع دارایی ها در شرکت X به شرح زیر است:
گردش پایین این است نسبت مؤید هزینه های فرصت از دست رفته یا حداقل عدم کارایی در استفاده از
دارایی ها است. البته جهت درك بهتر، این نسبت همراه با سایر نسبتهای مالی محاسبه گردد.
نسبت های اهرمی
نسبت هایی هستندکه میزان تأمین مالی از منابع مالی خارجی را مشخص میکند. یعنی وجوهی که توسط صاحبان شرکت ( سهامداران ) تأمین شده با وجوهی که از طریق وام بدست آمده مقایسه میشود .نسبت های اهرمی ریسک سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان بلندمدت یک واحد تجاری را نشان میدهد، این نسبتها همچنین اطلاعات مفیدی راجع به توان بازپرداخت بدهی های کوتاه مدت و بلندمدت شرکت در سررسید فراهم می آورند، نسبت های اهرمی عبارتند از :
1)نسبت جمع بدهی ها به جمع دارایی ها:
این نسبت اطلاعاتی راجع به توانایی واحد تجاری در تحمل کاهش خالص دارایی ها براثر زیانهای وارده بدون به مخاطره افتادن منابع اعتبار دهندگان را ارائه میکند، بالا بودن این نسبت بیانگر رسیک بالای اعتبار دهندگان بوده و موجب میگردد تا آنها نظر مساعدی نسبت به تمدید اعتبار یا اعطای اعتبار جدید نداشته باشند. سطح مطلوب این نسبت بستگی به ثبات سودآوری در طی سالیان متفاوت دارد. هر چه ثبات سودآوری تاریخی بیشتر باشد، اعتبار دهندگان و سرمایه گذاران نسبتهای بالاتری را تحمل خواهند کرد. نسبت جمع بدهی ها به جمع دارایی ها در شرکت به شرح زیر است:
این نسبت نشان میدهد که کمتر از نصف داراییه ا از محل ایجاد بدهی ها تأمین مالی شده است.
2)نسبت دفعات پرداخت بهره :
این نسبت به طور معمول از تقسیم سود قبل از بهره و مالیات بر هزینه بهره بدست می آید. علت استفاده از سود قبل از بهره و مالیات در صورت کسر آنست که این سود جهت پرداخت بهره در دسترس است. این نسبت برای ارزیابی توان واحد تجاری در پرداخت هزینه بهره سالانه بکار می رود.
نسبت دفعات پرداخت بهره در شرکت X به شرح زیر است:
واحد این نسبت دفعه، مرتبه، یا بار است و بستانکاران و سرمایه گذاران جهت افزایش حاشیه ایمنی پرداخت بهره ترجیح می دهند که نسبت فوق بیشتر باشد.
نسبت های سود آوری
هدف نهایی مدیریت حداکثرکردن بازده سهامداران است و سود خالص بهترین ابزار برای تعیین عملکرد مدیریت در دستیابی به هدف مزبور است. بنابراین طبیعی است که سهامداران در مجموعه نسبتهای مالی برای نسبتهای سودآوری اهمیت بیشتری قائل شوند. نسبتهای سودآوری عبارتند از :
1)نسبت سود خالص به فروش:
این نسبت از تقسیم سود خالص بدست میآید و میزان بازدهی را به ازای هر ریال از فروش نشان میدهد. نسبت سود خالص برای شرکت X به شرح زیر است:
ضعف این نسبت آن است که بسیاری از هزینه ها همانند هزینه تأمین مالی که در محاسبه سود خالص لحاظ
شده اند ارتباطی به فعالیت فروش ندارند. این نسبت در ظاهر مطلوب نیست و نمی توان به طور قاطع نسبت به سودآوری واحد تجاری اظهار نظر کرد. ابزار بهتر در ارزیابی سودآوری واحد تجاری نسبت سود عملیاتی به فروش است.
2)نسبت سود عملیاتی :
این نسبت از تقسیم عملیاتی به فروش خالص بدست می آید اقلام غیر عملیاتی همچون درآمد و هزینه بهره، سود و زیان واگذاری دارایی ها در محاسبه سود عملیاتی منظور نمیشود. این نسبت معیار قوی تری برای ارزیابی سودآوری و فروش است.
این نسبت در برابر نسبت سود خالص به فروش است و معرف آنست که هزینه های غیر عملیاتی نسبتاً زیاد است. بخاطر بیاورید که در بخش بررسی روند دیدیم که هزینه بهره در سال 1376 نسبت به سال قبل از آن افزایش چشمگیری داشته است.
3) نسبت سود خالص به متوسط دارایی ها:
این نسبت از تقسیم سود خالص به جمع دارایی ها بدست می آید و معیار بهتری برای سنجش سودآوری واحد تجاری در مقایسه با نسبت سود خالص به فرش و نسبت سود عملیاتی است. زیرا توان مدیریت را در بکارگیری مؤثر از دارایی ها در ایجاد سود خالص نشان میدهد.
این نسبت بازده دارایی های بکارگرفته شده طی دوره را نشان میدهد بنابراین در مخرج کسر از متوسط دارایی های طی دوره استفاده شده است.
4) نسبت بازده حقوق صاحبان سهام :
این نسبت از تقسیم سود خالص منهای سود سهام ممتاز بر متوسط حقوق صاحبان سهام بدست می آید. سود در دسترس عبارت است از : جهت توزیع بین سهامداران عادی سود خالص منهای سود سهام ممتاز است. بازده حقوق صاحبان سهام در شرکت X عبارت است از:
این نسبت میزان موفقیت مدیریت را در حداکثر نمودن بازده سهامداران عادی نشان میدهد .
5) در آمد هر سهم :
سرمایه گذاران اغلب علاقمندند که قدرت سودآوری را مبنای سود هر سهم اندازه گیری کنند، روشهای مختلفی برای اندازه گیری وجود دارد که متداول ترین روش سود هر سهم است، که از تقسیم سود خالص منهای سود سهام ممتاز برتعداد سهام عادی بدست می آید.
6) نسبت قیمت به سود :
این نسبت از تقسیم ارزش بازار به سود هر سهم بدست می آید. با فرض آنکه طبق اطلاعات بازار بورس ارزش بازار سهام شرکت در پایان سال 22.875 ،1376 ریال باشد، نسبت قیمت به سود عبارت از:
روند افزایش این نسبت مبین رشد واحد تجاری است که از دیدگاه سرمایه گذاران رشد بالقوه بسیار مطلوب است و روند کاهشی سرمایه گذاران و سهامداران را نگران خواهد کرد.
7) بازده سود سهام :
بازده سود سهام از تقسیم سود عادی برارزش بازار هر سهم بدست می آید.
برای ثبت نام در دوره آموزشی حسابداری تکمیلی دفاتر می توانید بر روی نام دوره با عنوان حسابداری تکمیلی کلیک کنید.